در حدیث هم نوآوری کنید- حسن بهگر
ناسازگاری دین با علم چیز تازه ای نیست و از قرن 17 این تضاد آشکار شده و فرضیۀ تکامل داروین افسانه های مذهبی را متزلزل کرده، ولی جمهوری اسلامی هنگامی به قدرت رسید که در سطح بالا افراد تحصیل کردۀ فنی و علمی در کشور حضور داشتند و بزرگترین مانع تحمیل نظراتش به شمار می رفتند. انقلاب فرهنگی و بستن دانشگاه ها و کشتار جوانان تحصیلکرده و مبارز در زندان ها و بیرون راندن میلیون ها افراد تحصیلکرده از کشور به خارج تا به امروز برای رفع این موانع بوده تا بقول خودشان مردم را در عصر جدید به دین برگردانند و حکومت را دوام بخشند و امیدوارند با خرافات مردم را همچنان اسیر و عبد و عبید دین نگاه دارند و برای همین هر دستار به سری مطالب محیرالعقولی نقل می کند که بیش از آنکه بر اعتقاد مردم بیفزاید اسباب تمسخر را فراهم می کند. بگذریم که مشکوک شدن به هر نظری به جز نظر ملایان سنتی بسیاری را مشمول تصفیه ساخته و عده ای را بناچار وادار به تمکین و ریاکاری کرده است.
واقعیت اینست که امروز آن تقدس (1) از روایات و احادیث فرو ریخته است. دین و علم باید باید توسط نسل جدید و مدارس مورد سنجش و پردازش قرار بگیرد ولی حکومت هر روز حلقۀ مدارس و دانشگاه ها را از جهت نظری تنگ تر می کند و انها را تبدیل به حوزه های فیضیۀ کوچکترکرده است. مطالبی که در مدارس و دانشگاه ها عرضه می شود کهنه و مربوط به عقاید و سنت های پوسیده قبایل عرب است و با ارزش های انسانی معاصر بیگانه است در حالیکه مواد آموزشی باید با احتیاجات عینی دانش آموز امروزی مطابقت داشته باشد. مدرسه باید ایده ی ارزش برابر انسانها و حق انتخاب زندگی و جهان بینی را آموزش دهد اما هنگامی درس ها با منطق و مسایل عینی سازگارنیست به ناچار باید دنبال یک الگوی خارج از مدرسه و خارج از ایران بگردید.
بخش حقوقی دین که شریعت باشد با اعدام ، قطع دست و سنگسار و غیره تناقض خود را با دنیای امروز نشان داده واعتراض نه تنها مردم بلکه جهانیان را برانگیخته است .
دین از سه نوع احساسات خاص تشکیل شده است ،احترام و شیفتگی ، احساس نزدیکی به پیشگاه خداوند که همراه با جذابیت رمزآلودی است و عادت . امروز با دروغگویی و زورگویی و ریاکاری رایج از این احساسات به جز عادت چیزی باقی نمانده است.
مردم در زمان تغییرات سریع اجتماعی و فرهنگی زندگی می کنند و احادیث اسلامی و طب اسلامی و …ضعف و ناتوانی خود را هر روز بیشتر نشان می دهد و منطبق با زمانه ی ما نیست نمونه ی چشمگیر و برجسته ی آن در این بحران کرونا بود. «حدیث کورون»منتسب به امام علی درباره کرونا، ظهور امام زمان بر اثر آمدن کرونا، رواج احادیثی از پیامبر که انتقال ویروس از فردی به فردی دیگر نفی شده یا روایت از امام جعفر صادق که گفته اگر« فتنهها در همه جا فراگیر شد، به قم و حوالی آن بروید، زیرا بلا از قم دور است. » و دیگر احادیثی که منجر به فجایعی از قبیل لیسیدن ضریح فلان امامزاده گشت برای شفایافتن از کرونا شد. مثال های زیاد است و از حوصله این مقاله بیرون است ولی باید گفت این مراسم سنتی و موروثی که به ما به ارث رسیده هرکدام تاریخ و منشاء جداگانه ای دارد که وارد آن نمی شویم ولی هنگامی که کتاب های تاریخی مورد نقد و بررسی قرار می گیرد و در برخی موارد آن شک و تردید می شود چگونه می شود در این احادیث محیرالعقول که هر ملایی از تلویزیون و رادیو شبانه روز غرغره می کند شک نکرد؟
اگر سخنی خلاف آن بگویید شما را به جرم اهانت به مقدسات مجازات می کنند که این احادیث را ملایان با توجه علم رجال از صافی رد کرده اند و همۀ این مطالب ارزیابی دقیق شده و روایات صحیح السند و معتبر است و شک در آن یعنی کفر. استفاده از این روش ناپسند برای موجه جلوه دادن ارزش های دینی شب و روز ادامه دارد.
من در اینجا دو مثال می آورم از احادیث نبوی منقول از راویان معتبری که معاصر پیامبر بوده اند و او را ملاقات کرده اند. تکلیف احادیثی که در امثال بحارالانوار مجلسی که پس از گذشت 700 سال از درگذشت محمد و آل محمد نوشته شده معلوم است.
حدیث اول
اَبواُمامه باهِلی از صحابه پیامبر است. از او نقل است که خود از پیامبر شنیدم که وقتی دستگاه شخم زنی را دید گفت : لا يدخل هذا بيت قوم إلا أدخله الله الذل (این به خانه هیچ قومی داخل نمی شود مگر این که بدان داخل کند ذلت را) (2) در توجیه این حدیث آورده اند که این بدان مناسبت بوده است که اعراب به جهاد بروند چون اگر به کشاورزی مشغول می شدند دیگر نمی توانستند در راه اسلام جهاد کنند. عجبا ! این که عذر بدتر از گناه است وقتی مردم از یک دستگاه می توانند نان روزانه را آسان تر بدست بیاورند چرا باید بروند مردم را به اسم جهاد غارت کنند و بکشند؟
حدیث دوم
ابوهریره از اصحاب پیامبر و ازمحدثان مشهور می باشد وی زمانی حاکم مکه بود و تاجری مقداری پیاز از عکه به مکه آورده بود تا بفروشد ولی خریداری نداشت و ناچار پیش ابوهریره می رود و چاره اندیشی می کند و اینکه آیا رشوه ای داد یانه نمی دانیم (به قول معروف الله اعلم) ولی ابوهریره بلافاصله حدیثی نازل می کند که من خودم از پیامبر اسلام شنیدم که فرمود: «من اکل بصل عکة فی مکة وجبت له الجنة» هر کس پیا زعکه را در مکه بخورد بر او بهشت واجب می شود. بدیهی است به شوق بهشت پیازها فروش رفت. خدا پدر ابوهریره را بیامرزد که برای فروش پیاز وعده ی بهشت داد امروز این وعده از فروش پیاز به عملیات انتحاری صعود کرده و کلی آدم ها را به کشتن داده است . وقتی در زمان پیامبر به این آسانی دروغ ببافند و برای منافع شخصی حدیث نقل کنند در سالیان بعد به کدام حدیث می توان اعتماد کرد و ملاک و تشخیص درست و نادرستش چیست؟
قصدم از آوردن دو حدیث بالا این نبود که به قول معروف دین را نقد کنم. این کار را دیگران می کنند و اقبال مردم را هم شاهدیم. هدف من راهنمایی عملی است. این احادیث و بسیاری دیگر به اقتضای زمان و موقعیت ساخته شده و اگر هم به درد دورۀ خود می خورده که در آن هم جای شک است، حتماً به درد دورۀ ما نمی خورد. ادامه این کارها بیشتر راه را برای یک حکومت غیر دینی یعنی لائیک فراهم می کند و مقصودم از این تذکر اینست که از گسترش فجایع بزرگی مانند بیماری کرونا جلوگیری شود .البته گوش حاکمان برای شنیدن این سخنان آماده نیست و حرف نهایی من این است شما که در همه مورد و هر جایی که به نفعتان باشد نوآوری می کنید و به قول خودتان در اجتهاد را باز نگه داشته اید، حال بیایید کارخانۀ حدیث و روایت سازی را هم که سالیان سال است تعطیل شده دوباره راه اندازی کنید. به قول معروف کنتور که ندارد، پس دست به کار شوید. از کرونا گرفته تا کوانتوم مدعی همه چیز هستید، پس یک بار هم که شده احادیثی بتراشید که قدری با موقعیت و خواست مردم هماهنگی داشته باشد. کار سختی نیست، این ملی مذهبی ها هم که به خیال خودشان می خواهند نوآوری بکنند، کمکتان خواهند کرد. اگر قرار است اسلام دوباره عملیاتی بشود فقط قرآن و تفسیرش که نیست، فکری هم به حال حدیث بکنید. با خدا و پیغمبر هم بحمدالله رودربایستی ندارید، آستین بالا بزنید و به اقتضای روز تولید انبوه بکنید. خدا لابد اغماض خواهد کرد، خلق خدا هم راضی خواهند شد. بسم الله!
یکشنبه – ۲ آبان ۱۴۰۰
2021-10-24
—
(1)
« وجه اول كه هستۀ تقدس محسوب میشود، غیر عقلانی است و احساسی، اما با احساسات روزمرۀ انسان تفاوت ماهوی دارد و عبارت است از حس در وهم نامدنی بودن وجودی كه از یك طرف نیرو و شوكتش مهیب است و باعث می شود تا صاحب احساس خود را در برابر آن به عمیقترین معنا، ناچیز ببیند و از طرف دیگر مایۀ شیفتگی است و فرد را با قدرتی بینهایت به خویش جذب میکند. وجه دیگر تقدس عقلانی است و ترجمان احساسی است كه ذكر شد. هیبت آن وجود، خود را در صفاتی نظیر اراده و قدرت و عدالت و قهر مینمایاند و در برابر، آنچه مایۀ شیفتگی است در صفات نیكی و رحمت و…باز میتابد»-رامین کامران- تقدس و کفر-رویه 25/26- از انتشارات ایران لیبرال 2017