Home آرشیو حسن بهگر تا چند بلدید بشمارید؟ حسن بهگر

تا چند بلدید بشمارید؟ حسن بهگر

آقای علی افشاری معرف حضور همگان هست و بعد از مدتی که ظاهراً دوره می گذراند، این روزها تلویزیون ها و رسانه های خارج کشور را دائم از نظرات خود بهره مند می سازد. گویی کمیت این ها بدون حضور وی لنگ است .او به تازگی مقاله ای با نام «حمایت از پوتین در ایران؛ سیاست یا ایدئولوژی‌زدگی؟ » * در رادیو فردا منتشر کرده است که خواندنی است .

مضمون مقاله بسیار رایج است : نویسنده دیگران را متهم به ایدئولوژی‌زدگی کرده و خود را از این عیب مبرا دانسته است. ولی در حقیقت مطلب خودش نمونۀ کامل ایدئولوژی‌زدگی است و دید دو قطبی. خلاصه این که بلد نیست بیش از دو بشمارد و به سه که می رسد همه چیز از پیش چشمش محو می شود.

افشاری نخست شرح مبسوطی در باره ی  تعریف ایدئولوژی داده که از آن می گذرم چون چیزی به بحث اضافه نمی کند. خلاصه اش اینکه ایدئولوژی‌ را منشأ دید ساده انگارانه و دوگانه شمرده است.

با وجود اینکه در ابتدی کار صحبت از ایدئولوژی  بصورت عام می کند،  روی سخن او با مارکسیست ها و کمونیست هاست. افشاری می گوید که روسیه شوروی سقوط کرده است و جوامع از آن زمان بسیار تغییر کرده اند ولی کسانی که به این ایدئولوژی مجهز بوده اند این تغییر را نمی بینند و  دشمنی با آمریکا رابصورت دگمی در آورده اند و هنوز به مخالفت با آمریکا ادامه می دهند . افشاری این  طرزفکر را «نگاه ایدئولوژیک » نامیده و بر این باور است که «این جریان دارای سیستم ارزشی دوست – دشمن است که جامعه را به دوگانهٔ دوست و دشمن تقسیم می‌کند.»

اشکال در این جاست که حرف خود افشاری درست در همین قالب جا می گیرد. حرف افشاری این است که اگر کسی به سیاست آمریکا و نقش تخریبی او اشاره کند دوست روسیه محسوب می شود.  این سخن تازه ای نیست و البته مباحثه  جنگ اکراین به دوقطبی شدن هواداران سیاست روسیه و امریکا تقسیم شده است .سایت ها و رسانه های همگانی پر است از این جریان دو قطبی و خود آقای افشاری هم در این مقاله درحقیقت در سمت آمریکا قرار دارد. و هر دو طرف همدیگر را متهم به طرفداری یک جناج می کنند. در این حالت نمی توان حرف های یک طرف را ایدئولوژیک خواند و حرف دیگری را علمی. بخصوص وقتی تمایل به شنیدن حرفی غیر ازدو جریان اصلی ندارید.

باید توجه داد مخالفان جنگ و کسانی که آمریکا را محرک آن می شمارند، لزوماً مارکسیست یا کمونیست نیستند.یک طرف روسیه قراردارد که دیگر کمونیست نیست و پس از گذشت سی سال از فروپاشی کوشش می کند تا سرپا بایستد و از جانب دیگر امریکا می کوشد یکی به یکی از فدراسیون روسیه بکند و به ناتو اضافه کند.

  جنگ را می توان از جنبه های اخلاقی ، حقوقی یا حقوق بشری یا  صرفاً با توجه به اهداف آن ارزیابی کرد. برای نمونه جنگ آمریکا با عراق با هدف جایگزین کردن دموکراسی بجای حکومت صدام دیکتاتور به ما عرضه شد که دروغ بود. خودمان را فریب ندهیم. واقعیت تلخ در جنگ اینست که هیچ یک از بهانه ها اصل نیست . قدرت  و فقط  قدرت نقش مرکزی را در جنگ دارد.

 این روزها تبلیغات غالب حول این محور می چرخد که باید جنگ تجاوزکارانه اوکراین را محکوم کرد و کسی حاضر نیست که سخنی جز محکومیت روسیه را بشنود. گویی جستجو برای کشف علت های جنگ خلاف اصول علمی و اخلاقی و سیاسی است . جرأت نمی کنی بگویی دستیار جان کری ، ویکتوریا نولاند خودش گفته که ایالات متحده 5 میلیارد دلار برای انقلاب اوکراین هزینه کرده است. این پول ها برای تقویت مخالفان دولت ویکتور یانوکوویچ هزینه شد تا او به کمک فاشیست ها سرنگون شود و دولت هوادار آمریکا بر سر کار بیاید، یعنی همین زلنسکی که برای ما شده نماد دمکراسی. جرات نمی کنی بگویی هم اکنون بایدن 350 میلیون دلار دیگر کمک نظامی  به اوکراین را تصویب کرده است و سیل اسلحه است که از اروپا و آمریکا برای زمین گیر کردن روسیه به اوکراین روان است. خوب این حاتم بخشی ها  برای چیست ؟ برای به زانو درآوردن روسیه یا به عشق چشم و ابروی مردم اوکراین؟

 این روزها صحبت حتا از فروپاشاندن روسیه است . پس در حقیقت این جنگ بین روسیه و اوکراین نیست این جنگی است بین آمریکا و روسیه  و ملت اوکراین قربانی آن است.

این به معنای حمایت از روسیه نیست بلکه نگریستن عینی و واقعی به جنگی است که آخرش معلوم نیست. نمی توان با برچسب ایدئولوژی از شر این ایرادات منطقی خلاص شد.

اقای افشاری این را دیگر خواجه حافظ شیرازی هم می داند که در سال 1991 پرچم سرخ اتحاد جماهیر شوروی برای آخرین بار در مسکو پایین کشیده شده است اما چرا با وجود اصرار پوتین به پیوستن به اروپا هنوز پذیرفته نشده است؟ 

فرانسیس فوکویاما، سقوط شوروی را «پایان تاریخ» اعلام کرد و گفت که این یک پیروزی برای لیبرال دموکراسی و آغاز دوره جدیدی از دموکراسی در سراسر جهان خواهد بود. آیا این چنین شد؟ خودش هم که ناچار شد حرفش را پس بگیرد. معلوم شد اوهام ایدئولوژیک بوده. ایدئولوژی همیشه به طرف مقابل نسبت داده می شود ولی خوب که نگاه کنید می بینید انگشت اتهام همیشه درست نشانه نرفته.

این چگونه لیبرال دموکراسی است که 37 کشور را تحریم اقتصادی کرده و گرسنگی می دهد؟

 این جنگ به روسیه ختم نخواهد شد همه می دانند مقصد بعدی جنگ بر سر تایوان با چین است. آن که به فکر سلطه ی جهانی است آمریکاست و روسیه حتا توانایی سیر کردن شکم مردم خود را به زحمت دارد.

پوتین بارها درخواست کرد که عضو ناتو بشود چون دیگر پیمان ورشوی وجود ندارد ، چرا آمریکا نپذیرفت؟  زیرا این آمریکاست که تنش طلب خواستار ادامه سیاست قبلی است و ناتو را توسعه می دهد و جنگ سرد را هم از سر گرفته است.آیا این بی انصافی نیست  بنویسی «این جمع از روی ضدیت با آمریکا و تابوانگاری از «ناتو» و یا شیفتگی به روسیه چشم خود را بر روی واقعیت‌ها بستند». مطمئنید چشم خودتان باز است؟

آیا برنی سندرز که در کنگره خطاب به بایدن گفت آیا اگر در مکزیک همسایگی آمریکا موشک بگذارند شما ساکت می مانید؟ ضد آمریکاست؟ یا شاید کمونیست است. مشکل طرفداران آمریکا این است که هنوز فحشی غیر از کمونیست دم دست ندارند: هر که علیه ماست، کمونیست است.

شاید از نظر شما سندرز هم دچار «نگاه ایدئولوژیک » باشد ولی حقیقت آشکار تر از آنست بتوان منکر شد. 

اما شگفت انگیز است که افشاری تعریفی جدید و عجیب از ناتو می دهد :

«ناتو یک پیمان امنیتی و راهبردی است که بعد از جنگ سرد باقی ماند و از پایین به بالا گسترش پیدا کرد. کارویژه اصلی ناتو در سه دهه گذشته حل و فصل اختلافات قدرت‌های غربی از طریق مسالمت‌آمیز !؟ و تقویت دموکراسی! و توسعه در دنیا بوده ‌است.»

تبلیغاتچی های خود آمریکا هم این اندازه وقیحانه مجیز ناتو را نمی گویند که نویسندۀ ما.

آقای افشاری این حل و فصل مسالمت آمیز!؟ ناتو را ما در یوگسلاوی ،عراق ، افغانستان و لیبی با بمباران های سفره ای این کشورها دیده ایم و شاهد بوده ایم که  میلیون ها انسان بابت آن جان داده اند. بایدن هنوز پاسخ چین را مبنی بر درخواست عذرخواهی آمریکا بابت بمباران یوگسلاوی نداده است . 

ناتو پیمان از پایین ببالاست ؟ یعنی گروهیست دمکراتیک؟ حتما بقول معروف تجاهل العارف کرده اید واگر نه کیست که نداند ناتو مانع از تشکیل نیروی نظامی در اروپاست. همین چند روز پیش آلمان اول بجای اسلحه ، کلاه کاسکت به اوکراین فرستاده بود و بعدا زیر فشار امریکا ناچار به فرستادن اسلحه شد. کشورهای دیگر اروپایی به ناچار همین کار را کردند و این جنگ در حقیقت تله امریکا بود تا اروپا را بیشتر به ناتو وابسته کند. ناتو اختلافات اعضای خود را حل می کند؟ از کی تا حالا؟ این اتحادیۀ نظامی است یا محکمۀ صلحیه؟ این طوری نمی توان واقعیت را قلب کرد.

بایدن  گفت. او از جان آمریکایی ها برای دفاع از  اوکراین مایه نخواهد گذاشت . یعنی خون می دهیم ولی از رگ دیگران. اری دیگر ملت ها باید برای سلطه جهانی تنها ابرقدرت جهان باید خون بدهند. آمریکا خود را شکست ناپذیر می داند و این غرور موجب شده است که از خود غافل شود. 

امریکا با آوردن اوباما تظاهر می کرد که نژادپرستی را پشت سر گذاشته است ولی اکنون می بینیم هر جا لازم بوده،  با هواداری از گروه های نازیستی همان اهداف هیتلر و سلطه گیری او را پی می گیرد. 

تبلیغات ضد روسی کار را به افتضاحی بی سابقه در جهان رسانده ، اعتراض به موزیسین ها ، ورزشکاران و حتا مردم عادی ادامه دارد .حتا در برخی کشورها از دادن خدمات پستی به روسیه سر باز می زنند. روس بودن جرم شده است . این دیگر مخالفت با جنگ نیست این نژادپرستی  صرف است.

 اگر علایق نژاد پرستانه بایدن پنهان است  و فیلم ویدیویی او درمورد بمباران یوگسلاوی مربوط به سالیان پیش است ترامپ رئیس جمهور قبلی علنا نژاد پرست است و هنوز بخش عمده ای از جمهوریخواهان هوادار او هستند.

 مدعیند پوتین دیکتاتور است و با دموکراسی بیگانه است و حاکمیت ملی اوکراین را نقض کرده است و به روی خودشان نمی آوردند که با رأی روی کار آمده و گویی خبر ندارند جلوتر از او امریکا این کار را  با حمله به کشورهای دیگر کرده است. امریکا اصولا استقلال و حاکمیت ملی کشورها را دیگر قبول ندارد و هر جور دلش بخواهد رفتار می کند. نمی توانید هر بار تحلیلتان را از هر کجا خواستید شروع کنید و گذشته را نادیده بگیرید.

 ما شاهد نمایشی هستیم که کارگردان واقعی آن آمریکاست. ناتو ابزار قدرتمندی برای کنترل اروپا است و گسترش ناتو به سوی شرق هدف استراژیک است به این سبب مرتب  اوکراین برای پیوستن به ناتو تشویق شد. گروه های فاشیستی مناطق روس نشین را بمباران کردند و سخن گفتن به زبان روسی را ممنوع نمودند . روسیه به آمریکا و اروپا مراجعه کرد و پاسخی نشنید تا جایی که لاورف گفت همه خود را به کری زده اند و صدای ما را نمی شنوند. برای جلوگیری از فعالیت نازی ها درخواست قطعنامه ای در سازمان ملل کرد و با وتوی آمریکا روبرو شد تا بالاخره روسیه برای دفاع از امنیت خود به ناچار به اوکراین حمله کرد. اینجاست که آمریکا در مقام عدالتخواهی و صلح دوستی و اخلاق فریاد برمی آورد که جنگ زشت و بد است! به این راحتی که نمی شود شعارهای تبلیغاتی را قبول کرد و به خورد بقیه هم داد.

 زلنسکی از این می نالد که به ما قول دادند در کنار ما می ایستند و این کار را نکردند. هم او اکنون اعتراف می کند که اوکراین نمی تواند عضو ناتو بشود ولی بقول معروف علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد. آری اکنون آمریکا اسلحه می فرستند تا جنگ طولانی تر شود تا اوکراین به نیابت از آمریکا بجنگد. سرباز آمریکایی نمی آید ولی اوکراینی کشته شود چه باک. قصد فقط بالا بردن هزینۀ جنگ است برای روسیه، نقداً هیچ برنامۀ دیگری در کار نیست.

گردنکشی آمریکای مغرور مانع ازآن نمی شود که شکاف ها و رخنه های افول این امپراتوریش را نبینی. کوشش های بی عاقبتش برای ادامۀ سروری فقط جهان را ناامن تر می کند.

شنبه ، ۰۶ فروردین ۱۴۰۱

26 March 2022

حمایت از پوتین در ایران؛ سیاست یا ایدئولوژی‌زدگی؟- علی افشاری