کار، کار انگلیسی هاست (6)– نویسنده : jack straw جک استراو- برگردان : کیومرث صابغی
فصل پنجم
انحصارات انگلستان که سبب دمکراسی شد
” آقای استراو ،مردم ایران خاطره خوشی از شما و رژیم بریتانیا ندارند …شما بهتر از ما از دسیسه ها و جنایاتی که کشورتان علیه مردم این کشور مقدس طرح ریزی کرده اند با خبرید . ما قرارداد پاریس و جدائی افغانستان را فراموش نکرده ایم . قرار دادهای حقه بازانه دارسی ، طالبوت ، رویتر ، رژی و دیگرها هنوز در ذهن ما باقی است “
نامه بسیجی ها ۲۰۱۵
افسانه های ملی انگلستان همواره از موفقیت ها سخن می گوید. شکست ها ( مثلا جدال استقلال طلبانه آمریکا ) ، که تعدادشان کم هم نیست یا اغماض می شوند و یا به نوعی به پیروزی خواست ملی توجیه می شوند شبیه نبرد رور که دریفت (نبرد انگلیس در حمایت و حفظ پایگاه تجاری رورکه دریفت علیه زولوها در آفریقا که تقریبا به شکست قوای انگلیسی انجامید لکن در آخرین لحظه ورق بر گشت. مترجم ) ، یا نبرد دانکرک ( شکستی که قوای متفقین ،به خصوص انگلیس و فرانسه ،در حمله نازی ها به فرانسه متحمل شدند. مترجم ). افسانه های ملی ایران متفاوتند. آنها عمدتا حکایت ازتحقیراتی است که در نتیجه شکست ها (مخصوصا بدست انگلیس ها ) متحمل شده اند که خیلی راحت با احساسات ملی که با شیعه گری هم خوانائی دارد ،یعنی مظلومیت، وفق می کند.
قرارداد پاریس ، که بسیجی های خوب به خاطر داشتند ، در سال ۱۸۵۷ میلادی بین ایران و انگلیس و میانجیگری ناپلئون سوم امپراطور فرانسه امضاء شد. در این مذاکرات ،این سومین اقدام ایران جهت باز پس گرفتن هرات بود. در پایان آن مذاکرات و مطابق معمول ایران نا گزیر به عقب نشینی از خواسته ای شد که بنا به قضاوت آنان ملک طلق آنان بود . هرات و مناطق اطراف آن هم به خاطر پیوند جغرافیائی و هم ایمانی و قومی رشته حیات ایالت خراسان در گوشه شمال شرقی ایران بود . نقطه ای استراتیژیک از شاهراه تجاری از چین به هندوستان از طریق ایران به غرب و شمال . هرات رابطه ای نزدیک با شهر مقدس مشهد که در ۲۳۰ میلی این کشور بود داشت . این شهردر دو قرن سلطنت صفویان بخشی از خاک ایران بود و اکثرا به زبان فارسی تکلم میکردند . زمانیکه صفویان قدرتشان را از آغاز قرن هژدهم میلادی از دست دادند هرات به دست افغان ها افتاد .
پادشاه افغان ، زمان شاه ،در سال ۱۷۹۸ میلادی اعلام کرد که قصد حمله به پنجاب ( که اکنون در دو کشور پاکستان و هندوستان واقع است ) را دارد.استاندار انگلیسی آن زمان هندوستان ، لرد ولسلی ، نماینده وقت کمپانی هند شرقی مقیم در بوشهر را به سراغ فتحعلی شاه در تهران فرستاد و از وی خواست هرات را فتح کند. اما پس از آنکه روشن شد که ناپلئون قصد فتح هندوستان را از طریق ایران در سر دارد ولسلی همان افسر جوان ،سروان جان ملکم را همراه یک گروه به تهران فرستاد تا ایران را وادار به حمله به افغانستان کند و قول داد که چنانچه افغانستان و یا فرانسه قصد فتح ایران را به سرزنند به حد نیاز توپخانه به ایران بدهد. در این آمد و شدها ملکم سرانجام در سال ۱۸۰۱ میلادی موفق به اخذ دو قرارداد ، یکی تجاری و آن دیگری سیاسی ، گردید .
آنچه که ایران را در رابطه با تمامیت ارضی اش نگران می کرد فرانسه نبود بلکه روسیه که کشوری بسیار توانمند در همسایگی شمال و با نیت گسترش به درون امپراتوری ایران از طریق جنوب قفقاز یعنی گرجستان ، ارمنستان ، آذربایجان و داغستان بود. وقتی روابط دیپلماتیک رسمی بین ایران و انگلستان در سال ۱۸۰۰ میلادی بر قرار شد ،آنان ما را به روسیه ترجیح می دادند، چرا که آنان را متجاوزینی بی انصاف می دانستند. ارزیابی آنان از انگلیس این بود که آنان بدون اغماض ، آینده نگر و بسیار محتاط اند و در عین حال نگران چرا که انگلیس از نظر نظامی و نیروی دریائی بسیار قوی بود.
در این مرحله از روابط ، نظر انگلیس این بود که ایران را علیه زمان شاه در باز پس گیری هرات تشویق کند. اما بعد ها همین کشور ایران را دقیقا به خاطر همین عمل شدیدا تنبیه کرد. سروان جان ملکم لایحه ای تقدیم انگلیس کرد مبنی بر حمایت این کشور از ایران در مقابل متجاوزین خارجی که با مخالفت انگلیس رو به رو شد . این شد که فرانسه که در این زمان از پیروزی های ناپلئون سر مست بود و موقعیتی برایش پیش آمده بود در سال ۱۸۰۷ میلادی به فتحعلی شاه قرارداد فینکنستاین راارائه نمود . طبق این قرار داد فرانسه قول داد که در صورت پیروزی بر روسیه گرجستان را به ایران باز گرداند به شرطی که ایران نیز انگلیسی ها را اخراج کرده علیه انگلستان اعلان جنگ کند ، انگلیسی های مقیم هرات و قندهار را که به طور ضمنی هنوز بخشی از خاک ایران به حساب می آمدند بیرون کند و به مایملک انگلیس در هند که در همسایگی افغانستان واقع است دست یابد .
هنوز دو ماهی از امضای این قرار داد نگذشته بود که ناپلئون با تزار روسیه وحدت کرد و قرار داد صلح امضاء کرد. این توافق ایران را که تصور می کرد حال که فرانسه از گردونه خارج شده است شانس حمله از طرف روسیه زیاد تر خواهد شد را نگران می کرد. آنان حس می کردند بدانان پشت شده است. ایران بار دیگر به انگلستان روی آورد و پس از شش سال مذاکره بالاخره قرار داد وحدت دفاعی انگلو -ایران در سال ۱۸۱۴ میلادی به ثبت رسید . مطابق معمول بار دیگر ایران از تنظیم اینچنین قرار دادهائی هیچ نصیبی نبرد . از سال ۱۸۰۴ میلادی ایران در گیر جدال با روسیه بر سر مسئله گرجستان بود و هر قدر عقب نشینی های ایران بیشتر می شد، اشتراکات انگلیس با روسیه افزونی می یافت. انگلستان پس از موافقتنامه ناپلئون با روسیه و خروج از مسکو در سال ۱۸۱۳ میلادی ،در صدد بر نیامد تا دوستی جدید با تزار را به مخاطره بیندازد. پیروزی تزار علیه فرانسه پایگاه این کشور را در قفقاز تقویت کرده بود و طی معاهده ای که بین ایران و روسیه و با میانجیگری انگلیس در اکتبر سال ۱۸۱۳ به امضاء رسید ، که نکبت دیگری برای ایران بود،ایران بخش وسیعی از نواحی شمال رود ارس را از دست داد و قرار شد چنانچه ایران بار دیگر دست به جنگ بزند با مصیبت بیشتری رو به رو خواهد شد. این معاهده ، پیمانی کاملا یک جانبه و تحقیر آمیز بود که به پیمان گلستان در اکتبر سال ۱۸۱۳ رسید و طی آن بخش های شمالی رودخانه ارس هم به روسیه واگذار شد .
سیزده سال بعد ایران با تحریک علمای شیعی ( که خود پشت جبهه امن و آرام بودند ) بار دیگر به جنگ علیه روسها بر خاست. جنگ ناگزیر با شکست ایرانیان پایان یافت. خسارات آنچنان رقت آور بود که جان مک دونالد کینر ،ناظر انگلیس ،مقداری پول نقد برای جبران خسارات به ولیعهد وام داد. در مذاکراتی که پس از پایان جنگ صورت پذیرفت انگلیس، نسبت به کیفیت دخالتشان در قرار داد سال ۱۸۱۳ ، کمی از جنبه مثبت ترنسبت به ایران عمل کرد. با اینهمه در قرار داد ترکمانچای که در فوریه سال ۱۸۲۸ به امضای طرفین رسید ایران مابقی اراضی رود ارس یعنی گرجستان، ارمنستان و آذربایجان را از دست داد. مضافا اینکه ده در صد از جمعیت پنج میلیونی به اضافه در آمد های دولتی و اقتصادی حاصل از این مناطق نیز به باد رفت. خساراتی که ایران می بایستی به روسیه می پرداخت بیش از دو برابر تمام در آمد سالانه کشور بود. متمم غیر معمولی که به این معاهده افزوده شده بود این بود که به عوض جوراب شلواری ( scarlet stockings ) و دم پایی سبز رنگ که پادشاه به عنوان لباس برای نمایندگان خارجی هنگام ورود به دربار می بایستی تن کردن می کرد وضع کرده بود فقط گالش به پا کنند. از منظر انگلیس این مهارت آنان در مذاکرات دیپلماتیک بود که ایران بیش از آنچه که از دست داده بود نباخت. سر حدات غرب و شمال دست نخورده باقی ماند. معذلک این معاهده یکی از مصیبت بار ترین قرار داد های تاریخ ایران به حساب میاید و دلیلی بر اینکه چرا ایرانیان احساسی دو گانه نسبت به انگلیسی ها دارند که به جای خود در لغتنامه سیاسی امروز شان کار برد دارد. بطور مثال سر تیتر یکی از روزنامه های ایران در تاریخ سپتامبر سال۲۰۱۸ در مورد قرار داد بحرخزر با روسیه خوانده می شد: “این قرار داد معاهده ترکمنچای نیست”.
دهه های بعد از معاهده ترکمنچای پادشاهان قاجار باز هم متوجه هرات شدند و علیرغم پافشاری ها ونصایح مشاورین انگلیس باردیگر در سال های ۱۸۳۳ و ۱۸۳۸ حملاتی به این شهر کردند که بازبه هم با خشم انگلیسی مواجه شدند. علت خشم آنان به مخاطره افتادن منافع جدید آنان در افغانستان بود . انگلستان روابط دیپلماتیک خود را در تابستان سال ۱۸۳۸ با ایران قطع کرد و نیروی هندی انگلیسی خود را جهت اشغال احتمالی تهران به جزیره خارک فرستاد . مناسبات دو کشور دوباره بر قرار شد اما جزیره خارک اشغال گردید و روابط دیپلماتیک از سر گرفته نشد تا زمانی که به جائی رسید که قرار بود برسد .
حوالی سال ۱۸۵۶ انگلستان و متفقین اش بر سر مسئله جزایر کریمه در گیر جنگی دوساله با روسیه بود . همزمان نشانه هائی از شورش و بی ثباتی در هندوستان به چشم میخورد که در ماه مه همانسال به اعتصاب عمومی انجامید . این شورش ( که برای هندی ها آغاز جنگ استقلال طلبانه به حساب میاید ) در مخالفت با کمپانی هند شرقی بود که عملا نقش حضور قدرت انگلیس در هند را عهده دار بود . پادشاه جدید ایران ناصرالدین شاه پادشاه ایران از سال ۱۸۴۸ میلادی تا هنگام تروراش در سال ۱۸۹۰ در این تصور بود که حال که انگلیس سرش با جزایر کریمه و هند گرم است احتمالا توجهی به هرات نخواهد کرد. و چقدر در اشتباه بود .
هرات در سال ۱۸۵۶ به دست ایرانیان افتاد. انگلیس پیش از آن به ایران هشدار داده بود که هر اقدام جدید ایران علیه هرات نقض قرارداد هرات واعلان جنگ است. انگلیس این بار قشونی مرکب از ۵۰۰۰ سرباز به خارک و سپس به طرف استان مرکز فرستاد. ایرانیان تلفات سنگینی به بار آوردند و قشون انگلیس صدمه زیادی ندید . پایان این جنگ قرار داد پاریس در سال ۱۸۵۷ بود که طی آن ایران از هر نوع ادعا علیه هرات و مابقی حدودات افغانستان دست کشید . این همان چیزی است که بسیجی ها در نامه شان آورده بودند. بسیجی ها می توانستند به عنوان شاهد دیگر از خیانت های انگلیس به ایران بگویند که انگلیس سیاست ۵۰ ساله خود در هرات را در سال ۱۸۷۹ میلادی تغییر داد و اداره هرات را به ایران واگذار کرد که ایرانی ها تحت فشار های روسیه از پذیرش آن سرباز زدند. در قرار داد پاریس بند دیگری بود که بسیجی ها می توانستند نسبت به آن شاکی باشند . این بند سبب شد که نفوذ و دخالت انگلیس در ایران وسعت یابد .
برای مدت ها این که روس ها با ایران روابط تجاری گسترده تری دارند،انگلیس را عذاب می داد . روابط تجاری ما با ایران در سال ۱۸۴۱ میلادی با توجه به اینکه ما موفق شده بودیم کنسول تجاری در تبریز و تهران افتتاح کنیم بهتر شده بود. با این همه ، طی قرار داد ترکمنچای روسیه موفق به اخذ اجازه برای افتتاح کنسول های متعددی در مراکز مختلف شده بود. در معاهده پاریس، انگلیس هم خواستار چنین اجازه ای شد و موفق گردید. این اجازه تعداد کنسول های اینگلیس را در مدتی کوتاه به ۲۳ مرکز رساند . این تعداد برای کشوری به جمعیت پنج میلیون در سال ۱۸۷۵ میلادی که در پایان دوران قجر-سال ۱۹۲۵ – به ۱۲ میلیون نرسیده بود خارق العاده است. این قرارداد همچنین به کشور انگلستان ،همانند روسیه ،سیستم کاپیتولاسون را تفویض کرد که نتیجتا انگلیسی ها برتری اجتماعی و حقوقی بیشتری برای شهروندان خود و حتی هندی های راج ( RAJ به مناطقی از خاک هندوستان اطلاق میشد که تحت نظارت تجاری و مدیریتی کامل انگلیس بود. مترجم ) تامین کردند . کاپیتولاسیون خود علتی شد تا ایرانی ها احساس انزجار بیشتری نسبت به انگلیس پیدا کنند .
جنگ سال های ۱۸۵۶ تا ۱۸۵۷ میلادی انگلو – ایران بر سر هرات آخرین جنگ بین دو کشور بود. دیگر برای شاه روشن شده بود که استفاده از زور علیه قدرتمند ترین کشور روی زمین بی فایده است و در عین حال دست و پنجه نرم کردن با خرس عظیم شمالی ، روسیه ،هم نتیجه ای نخواهد دشت. این بود که تصمیم گرفت تنها راه حفظ استقلال بازی کردن با این دو کشورعلیه یکدیگر است و در وهله اول موفق هم شد ،اگر چه بصورت ضمنی . ایران بگونه برخی کشور های آفریقایی و آسیائی مستعمره نشد. لکن هزینه این به اصطلاح آزادی دخالت بی حد در مسائل داخلی بود تا جایی که دو کشور بریتانیا و روسیه بدون احساس گناهی خواستار عزل وزرایی که باب میلشان نبود می شدند و یا اینکه به درون هیئت دولت نفوذ می کردند. این روش کار توسط دو کشور بخشی از ” بازی سیاسی ” بود ،در حالی که برای ایرانی ها اصلا بازی نبود. آنچه که به این دو کشور دربرد این بازی یاری می رساند فرسودگی دولت ایران در سراسر قرن نوزدهم بود. خارج از مراکز عمده شهر های مرکزی ، جاده ها هموار نبودند و سبب می شد تا ترددها طولانی ،خسته کننده و نا امن باشند که این امر خود سبب میشد تا تسلط قدرت مرکزی ضعیف شود .
ادوارد گرنویل بروان ( Edward Granville Brown ) استاد زبان فارسی در دانشگاه کمبریج بود . که یکی از معدود انگلیسی های مورد احترام در ایران است و خیابانی هم به نام خود دارد در سال ۱۸۸۷ به ایران رفت و یکسال در آن کشور زندگی کرد. در پایان سفر کتابی نوشت به نام “یکسال در میان ایرانیان “. وی در حین مسافرت مجبور بود از تبریز به تهران برود . این فاصله ۳۹۰ میلی را با استفاده از اسب و پیاده در مدت هفده روز پیمود . در این ایام ، اواخر قرن نوزدهم ، هندوستان و روسیه هزاران میل سرویس مسافرتی راه آهن داشتند. حتی عثمانیان،همسایه غربی این کشور،از سستم پیشرفته راه آهن برای مسافرت بهره برداری می کرد. اما ایران تا اواسط جنگ جهانی اول به جزء شش میل راه تهران به آرامگاه مقدس ( احتمالا منظورش ماشین دودی شاه عبدالعظیم است . مترجم ) از راه آهن برخوردار نبود . علت این امر هم قراری بود بین انگلیس و روسیه در وتو( veto ) کردن حق ایران .
ناصرالدین شاه در سال ۱۸۴۸ شاه شد . وی فهمیده بود که در غیاب خیلی چیزهائی که در ایران وجود نداشت ، با نداشتن راه آهن هرگز نمی تواند رشد صنایع و دیگر نیازهای مدرنیزاسون را در ایران توسعه دهد. وی در طی سال های ۱۸۷۳،۱۸۷ ،۱۸۸۹ میلادی سه سفر به فرنگ کرد . در این سفرها وی از تفاوت های بین کشور خویش و مدرنیتی اروپای غربی ، به خصوص انگلیس که علم و تکنولوژی در کنار هم آنرا نه تنها کشوری پیشرفته بلکه قدرتمند ترین هم کرده بود ،حیرت زده شده بود . یکی از مشکلات شاه ، حتی قبل از این که دست به سفر فرنگ بزند و متوجه شود که کشورش به چه میزان نیاز به رشد دارد ، این بود که ایران فاقد منابع ضروری برای شروع بود . و همین بود که سبب شد وی به این نتیجه برسد که پس تنها راه هموار کردن راه برای پیشرفت تشویق سرمایه گذاران خارجی در سرمایه گذاری در ایران است . در ضمن در این تصور بود که چنانچه انگلیس تن به یک قرار داد اقتصادی طولانی مدت دهد اولا تعهدش نسبت به این کشور بالا خواهد رفت و دیگر اینکه از ایران در بازی سیاسی با روسیه به عنوان یک مهره استفاده نخواهد شد.
با توجه به موقعیت آن زمانی، این ارزیابی از جانب وی قابل فهم است . لکن حاصل این ارزیابی تفویض آنچنان قراردادها و گذشت های مالی بود که به مثابه نشان نفوذ وسیع خارجی ها و نیت بد خیم آنان ، به خصوص انگلیس، در تاریخ ایران به ثبت رسیده است . این چنین است اتهام دوم بسیجی ها در آن نامه که ” قرارداد های زیرکانه دارسی ،تالبوت ،رویتر، رژی و غیر هنوز در تاریخ ما زنده است”. تاریخ امتیاز رویتر در سال ۱۸۷۲ میلادی اولین قرار داد با ایران است . امتیاز تنباکو با تالبوت به سال ۱۸۹۰ بر می گردد . امتیازنفت دارسی که به قرار داد تشکیل کمپانی نفتی انگلو-ایران و یا بریتیش پترولیوم انجامید به آغاز قرن بیستم می رسید. بررسی آخرین امتیاز ،یعنی امتیاز دارسی ،به فصل بعد موکول می شود. در باره امتیاز رژی مدرکی نیافتم ولی شاید اشاره به امتیاز تنباکو باشد .
بارون جولیوس رویتر یک یهودی تبار آلمانی بود که به انگلستان مهاجرت کرد و شهروند این کشور شد. گفته میشود که وی لقبش را ، بارون ،از یک شهرداری آلمان خریداری کرده بود. توجه وی به ایران ظاهرآ از اداره تلگراف هند و اروپائی ( Indo -Europian ) آغاز می شود. نکته دیگری که بسیجی ها می بایستی در نامه شان ذکر می کردند. تشکیل این اداره نتیجه اعتصابات سال ۱۸۵۷ میلادی هندی ها بود. این اعتصابات ۱۵۰,۰۰۰ هندی و چندین هزار انگلیسی تلفات داشت. تنش این اعتصابات ،اگر چه به نتیجه ای نرسید ، پایه های تسلط انگلیس را لرزاند . کمپانی هند شرقی ملغی شد و نظارت مستقیم بریتانیا جایگزین آن شد و نیاز تماس مستقیم بین راژ و لندن بیش از پیش احساس می شد . تماس از راه کابل های زیر دریائی مطمئن به نظر نمی آمدند پس بهترین راه ارتباط وصل شدن از طریق ایران -فاصله ۱۲۵۰ میلی – بود. برای تحقق این امر اول می بایستی شاه و وزرایش را قانع کرد. نگرانی بسیار بجای اینان این بود که نفوذ انگلیس در ایران بعد از انجام این کار بیشتر خواهد شد . روحانیت محافظه کار نیز مخالف وارد کردن هر نوع تکنولوژی غربی بود. مسئولین ایالتی نیز که در نتیجه ضعیف بودن امکانات ارتباطاتی از قدرت محلی زیادی برخوردار بودند نگران بودند که چنین وسیله ای سبب برقراری سریعتر بین آنان و دولت مرکزی خواهد شد. مذاکرات طولانی و فرسایشی آغاز شد. ایرانیان بهره های زیادی از این قرار داد میبردند ، اما مطابق معمول این انگلیس بود که کنترل کامل را دارا بود . نهایتا در پایان سال های ۱۸۶۰ میلادی خطوط تلگرافی در سراسر ایران با ساختمان تلگراف خانه در هر شش میلی و کارکنان عمدتا انگلیسی-هندی شروع به کار کرد . با تثبیت خط تلگراف بارون رویتر ، قبل از همه ، دریافت که چگونه از امکانات خطوط تلگرافی که آرام آرام سرتا سر جهان را به هم وصل می کرد جهت پخش اخبار مهم اقتصادی و خبرهای جهانی استفاده کند. اولین اقدام وی در این راه اتصال اخبار بورسی بین لندن و پاریس بود و اولین کسی بود که خبر ترور آبراهام لینکلن ، رئیس جمهور آمریکا ،در سال ۱۸۶۵ میلادی را به اطلاع اروپا رساند. وی ثروتش را راه تشکیل آژانس خبری ، که هنوز همراه با نامش است ،اندوخت .
نشان دیگر عقب ماندگی ایران بی بهره گی این کشور درآخرین سالهای قرن نوزدهم از سیستم پستی بود. ( سیستم پستی انگلیس در سال ۱۶۶۰ میلادی آغاز به کار کرده بود) . انگلیس با بهره گیری از سیستم سراسری تلگرافی در ایران و تلگراف خانه ها و شبکه های فراوانی که بنا نهاده بود و همچنین با به کار گیری تمبر پستی ای که در هند استفاده می کرد ، تمبری با کله ملکه ویکتوریا ،سرویس پستی خودش را در ایران آغاز کرد . اقدام تحقیر آمیز دیگری برای کشوری که کوشش میکرد استقلال خود را به ثبوت برساند . وزارتخانه خارجه انگلیس در اوایل سال ۱۹۱۹ به این نتیجه رسید که منافع تجاری این کشور از خطوط تلگرافی این کشور واقع در ایران به مراتب مهم تر از بانک مرکزی انگلیس ،بانک شاهنشاهی ایران و حتی شرکت نفتی انگلو -ایران می باشد . کنترل انگلیس بر سیستم خطوط ارتباطی ایران تا سال ۱۹۳۱ میلادی دوام یافت و وقتی پایان آن فرا رسید ،جناب آرنولد ویلسون ،کمیسر وقت انگلیس در بغداد که بعد ها به سمت مدیر کل شرکت نفت انگلو- ایران منتصب شد ، در روزنامه تایمز نوشت : ” …این رخداد اعتباری است برای هر دو کشور .” اما ارزیابی ایرانی ها چنین نبود .
رویتر با سفیر ایران در لندن ژنرال حاجی محسن خان ، که در عین حال به عنوان نماینده این کشور در جذب سرمایه های انگلیسی نیز عمل می کرد، رابطه دوستی بر قرار کرده بود . خان متوجه شده بود که خود انگلیسی های سرشناس علاقه زیادی به این کار نشان نم یدهند اما در رویتر غیر انگلیسی ( هم آلمانی بود و هم یهودی ) شریکی مشتاق می یافت . رویتر ، با حمایت خان و ۲۰۰,۰۰۰پوند رشوه به بزرگان ایران منجمله مشیر الدوله ،توانست بی سابقه ترین امتیازات را از شاه دریافت کند. این امتیاز آنچنان با عظمت بود که امپریالیست های نام داری مانندجورج نتانئل ( George Nathniel ) و ویسکانت کرزن ( Viscount Curzon ) در باره امتیاز رویتر اذعان کردند که ” این امتیاز همه جانبه ترین و حیرت انگیز ترین شکل واگذاری تمامی منابع صنایع یک کشور به دست یک خارجی است که حتی خوابش را هم نمی توانست ببیند .”
برای دیدن بخش پیشین :