برای امنیت ملی دست به دست هم بدهیم-حسن بهگر
امنیت_ملی به امنیت کشور یا یک ملت گفته می شود و شامل امنیت شهروندان، اقتصاد و مؤسسات آن کشور است که از وظایف دولت شناخته می شود. امروز که در برابر #تهدید جدی #خارجی قرار داریم این مفاهیم به صورت جدی در مرکز بحث قرار گرفته است.
امنیت ملی فقط به تهدیدات خارجی اطلاق می گردد، ولی برخی امنیت ملی را فقط در برابر حملات نظامی تعریف می کنند، در حالی که امروز، امنیت ملی به طور گسترده ای شامل امور غیر نظامی، ایجاد رفاه برای ملت و حفظ یکپارچگی آنها و حفاظت از تمامیت ارضی، امنیت اقتصادی، امنیت انرژی، امنیت غذایی، امنیت سایبری را شامل می گردد. برخی مقابله با مشکلات داخلی نظیر بلایای طبیعی و امنیت زیست محیطی و… را هم مشمول مفهوم امنیت ملی میکنند. این مفهوم با مفهوم منافع ملی رابطه ای تنگاتنگ دارد و حتماً جزئیست از آن. البته در جمهوری اسلامی آنچه بر همه ی اینها مقدم است، حفظ نظام و مصلحت آنست.
من بارها طی سال های گذشته در مورد امنیت و امنیت ملی هشدار داده ام* چرا که این سیاست های داخلی و خارجی است که می تواند کشور را به سوی صلح یا جنگ رهنمون شود.
یک دولت ملی از کلیه ی ابزار موجود و توانایی های خود برای درک روابط امنیتی بین دولت ها و بهبود روابط با دیگران و پیشگیری از منازعات و حل مناقشات استفاده می کند. چنین دولتی با تقویت نهادهای مستقل مدنی در داخل، به تقویت امنیت ملی کمک می کند تا بدخواهان از عمل بازداشته شوند و در صورت بروز اختلاف و جنگ، کشور بتواند در برابر دشمنان مقاومت کند.
حکومتی که منکر هویت ایرانی است و ایمان را بجای تخصص نشانده، بی نظمی را جانشین نظم کرده و گاهی حتا فرمان آتش به اختیار صادر می کند، خود عامل بی نظمی است. حکومتی که برای برقراری این «هنجارهای اسلامی» همواره به سرکوب و آزار مردم دست زده، در توسل به زور و زندان و خشونت تردید نکرده است. جمهوری اسلامی با تقدم ایدئولوژی اسلامی بر دیپلماسی واقع بینانه، زندگی را بر مردم بسیار سخت و ناگوار کرده و کشور را دایم از بحرانی به بحران دیگر برده است. امنیت اقتصادی برای کسی و مؤسسه ای موجود نیست و اقتصاد در دست سپاه و نورچشمی ها و آقازاده هاست.
جمهوری اسلامی در فکر آسایش و زندگی شایسته برای شهروندان خود نیست، بلکه در جستجوی افزودن بر نفوذ شیعه ی اثنی عشری در جهان است. در این راه، از روز اول بسیاری از قواعد بین المللی را زیر پا نهاده و ثروت ملی را به باد داده و رشد علمی و تکنولوژی و علوم انسانی را تعطیل کرده است. توجه به سپاه و نیروهای انتظامی برای سرکوب داخلی است و برای آنکه نظام سیاسی اش را صیانت نماید و بس. حکومتی که هر هفته در نماز جمعه چند کشور را به عنوان دشمن قطار می کند و مرگ نثارشان می کند که نمی تواند برای خود و مردم خود امنیت ایجاد کند.
حکومت حتا نتوانسته است از آسیب دیدگان جنگ هشت ساله با عراق حمایت کند و بسیاری از آنها که دچار نقص عضو یا بیماری های ناشی از حملات شیمیایی و غیره شده اند، بدون کمک های مورد لزوم به حال خود رها شده اند. در حالیکه بسیاری از کشورها افزون بر رسیدگی به آسیب دیدگان جنگ، در سالگرد پایان جنگ از آنها به نیکی یاد می کنند و تجلیل می نمایند تا همه بدانند دفاع از کشور از وظایف اولیه ی یک شهروند است و اجرش نزد همگان محفوظ. اما از آنجا که ملایان عشقی به میهنی که آنان را پرورده ندارند، احترامی برای مردمی که جلوی گلوله ی دشمن سینه سپر کردند و یا برای مردمی که از جان گذشتند تا انقلابی بزرگ را برای آزادی به ثمر برسانند، قائل نیستند. اینها نه تنها کاری در خدمت مردم نکردند، در عوض، تا توانستند آنان را سرکوب و تحقیر نمودند. غافل از آنکه هیچ حکومتی نمی تواند به آرمان های خود، بدون در نظر گرفتن رفاه و رضایت و سعادت ملت خود، تحقق بخشد. امروز جامعه ای بیمار و ناتوان و قحطی زده و گرسنه روی دست حکومت مانده با دشمنی که کمر به نابودی آن ملک و نظام بسته.
با ایدئولوژی مذهبی که ملت ایران را به خاک سیاه نشانده و کشور را به آستانه ی نابودی کشانده، چگونه می توان از امنیت ملی سخن گفت؟ یک سیاست بی در و پیکر از آسیا گرفته تا آفریقا و آمریکای جنوبی و هدر دادن میلیاردها ثروت کشور برای تبلیغ اسلام، فقط از حکومت ملایان ساخته بود. نادیده گرفتن هنجار های جهانی، نادیده گرفتن حقوق مردم و ستم بر زنان و حقوق آنان و پایمال کردن شأن و منزلتشان، ادامه سرکوب به عنوان حکم الهی و شرع کشور را به رویارویی و جنگ با همه کشانده است. کمبود مواد غذایی، دارو و سقوط روزافزون سطح زندگی از امنیت ملی چه برجای گذاشته است؟
حکومت در این شرایط بحرانی که آمریکا و اسراییل و عربستان سعودی و… با تحریم و تبلیغات وسیع خواستار کشاندن ایران به جنگی ناخواسته هستند، هنوز بر حفظ حجاب تأکید می کند و نویسندگان را به خاطر مطالبی ساده دستگیر و زندانی می کند. هنوز عوامل حکومت در خیابان ها به اذیت و آزار مردم مشغول هستند و بر اصول شرعی خود ساخته پافشاری مینماید.
از این رو عجب نیست اگر برخی مردم به ستوه آمده، به تبلیغات ظلم و ستم از دفع ستمگر داخلی به متجاوز خارجی گوش فرادهند. در حالیکه مخالفت با رژیم امری است و چشم پوشی از منافع ملی و کشور امری دیگر. رژیم ها عوض می شوند ولی مملکت و کشور باید بماند و اگر از دست برود دیگر به دست آمدنی نیست. غم انگیزتر آن که برخی نیز با عنوان چپ، تسلیم طلبی را تبلیغ می کنند و کسانی را که به کشور و منافع ملی می اندیشند انگ ناسیونالیست می زنند و خود در عمل به سود آمریکا عمل می کنند.
آنچه بیش از هر چیز مملکت ما را ضعیف کرده است، نظام سیاسی فاسد آن است که خواب و خیالهای خود را به جای منافع ملی نشانده و خارجی را هم تحریک کرده، ایران را خوار داشته و باعث شده تا عده ای از کشور خود قطع امید کنند و امید به یاری اجنبی ببندند. تیره بختی ما در این است که از داخل و خارج با تهدید روبروییم و خود پراکنده ایم. ملت ایران باید خود سررشته ی امنیت ملی اش را به دست بگیرد. با جمع شدن و سازمان یافتن در راه تغییر نظام و خلاصه پس گرفتن اختیار سرنوشتش از دست مشتی جاهل و زورگو و چپاولگر. مهمترین نقطه ی قوت هر ملت همبستگی آن است. همبستگی هم به دست نخواهد آمد، مگر با برقراری نظامی که در خدمت خواست های مردم باشد و گوش به فرمان ملتی که روی کارش آورده است. کسی ما را همبسته نمی خواهد، باید خود دست به دست هم بدهیم.
19 ماه می 2019