این سیاست خارجی عاقبت بخیر نیست – حسن بهگر
بی تردید روزهای تاریخی و سرنوشت سازی را در پیش رو داریم . تحریم اگر به جنگ هم ختم نشود موجب تلفات جانی ومالی بسیاری خواهد شد و کشور را ضعیف تر و نحیف تر خواهد کرد.اگر جنگی در بگیرد که عواقب آن قابل پیش بینی نیست که جنگ خانمانسوز است.
چگونه به اینجا رسیدیم ؟ بر این باورم تعریفی که جمهوری اسلامی از هدف خود می کند با منافع ملی ایران در تضاد است.
اهداف جمهوری اسلامی در داخل و روابط بین الملل در زمینه های اقتصادی، نظامی و فرهنگی همراه با تعصب شیعه گری است و در نتیجه سیاست خارجی نیز بدان آلوده شده و ایدئولوژیک است.
اگر برای برخی ایرانیان ، شیعه بودن امتیازی برای پایداری ایران شمرده می شد با آمدن جمهوری اسلامی تبدیل به یکی از وجوه افتراق شد که مردم را به فرقه های دینی و عقیدتی تقسیم کرد تا آنجا که حتا حکومت منکر هویت و ملیت ایرانی شد.
در سیاست خارجی نیز جمهوری اسلامی توجهی به دولت ها ندارد او به دنبال هم مسلکان خود می گردد تا به قیام آنها یاری برساند و این موجب تنش و درگیری های فراوانی با دولت ها شده است و به همین علت ما حتا بین همسایگان نیز دوستی نداریم .
از آغاز در سیاست خارجی جمهوری اسلامی بجز اسراییل همواره با کشورهای دیگر منطقه نیز مشکل داشته است . قطع روابط با عربستان پس از فاجعه 1366 که بعدها مسئولان خود اقرار کردند که در چمدان های حاجیان اسلحه جاسازی کرده بودند که در نتیجه منجر به کشتار بسیاری از ایرانیان شد هنوز از یادها نرفته است. تیرگی روابط با بحرین به سبب پشتیبانی جمهوری اسلامی از شیعان ناراضی این کشور، قطع روابط با مصر در پی حمایت از اقدام خالد اسلامبولی، تیرگی روابط با کویت به موجب جنگ ایران وعراق، تیرگی روابط با اردن، اعتراض به رفتار سرکوبگرانه دولت یمن با شیعیان یمن که در نهایت به نزاع یمن منجر شد. نمونه هایی از این درگیری هاست . چنانکه مشخص است سیاست خارجی جمهوری اسلامی، ایدئولوژیک و در خدمت صدور انقلاب اسلامی است . حمایت از عراق و سوریه نیز جدا از این سیاست نیست. جمهوری اسلامی فقط به جهان اسلام فکر می کند.
«تمام مراکز تاریخی (مکه ، مدینه ، دمشق ، بغداد ، قاهره ، استانبول ) مذهبی ( تمام زیارتگاه های مهم سنی ها و شیعیان ) ایدولوژیک ( الازهر ، نجف ، قم …) در این بخش از ایران تا مصر را در برمی گیرد و از نظر جغرافیایی نیز مرکز جهان اسلام به شمار می آید، متمرکز است. اگر این منطقه از نظر جغرافیایی همان خاورمیانه است از نظرملاها معنایی جز این دارد و اهمیت اصلی آن زاییده ی نفت و آبراه سوئز و مسایلی از این قبیل نیست بلکه زاییده ی وزنه ی آن در جهان اسلام است »*
این سیاست نه تنها عقلانی نیست که پی آمد آن به مخاطره انداختن هستی و موجودیت کشوراست. گرچه در برخی مناطق بعلت شرایطی خاص مانند سقوط صدام و طالبان موفقیت هایی کسب کرده ولی سیاست پشتیبانی از اقلیت های شیعه بدون توجه به حکومت ها و روابط جهانی یعنی ایجاد جنگ داخلی و تنش بین المللی و هزینه های بزرگی برای ملت ایران ببارآورده است بدون آنکه کوچکترین توجهی به ملت ستمدیده ایران شود که یک انقلاب و هشت سال جنگ با عراق را گذرانده وکار را بجایی رسانده که برخی از مردم باید برای تغذیه روزانه خوراک خود را درزباله ها بجویند.
جمهوری اسلامی حتا نتوانسته است از سهم مهم خود در شکست داعش بهره برداری نماید و از این گونه موفقیت های خود در چانه زنی های سیاسی خود استفاده کند بلکه بالعکس همین مسایل عامل فشار بر ایران شده است .معلوم نیست حکومت ولایت فقیه بر اساس چه استراتژی از زمان احمدی نژاد توجه خود را به گسترش روابط با امریکای لاتین نموده است. هنگامی که در داخل کشور مردم از اسلام بیزاری می جویند و مخالف سیاست های حکومت هستند سردمداران بی توجه به خواست مردم در صدد توسعه انقلابیگری خود در آن سوی اقیانوس ها می گردند.
نمیدانم چرا شباهت بسیاری بین سیاست خارجی روسیه و ایران می بینم با این تفاوت که روسیه دیگر در پی مسایل ایدئولوژیک نیست در پی منافع ملی خود است و گذشته ازآن باقدرت نظامی و سیاسی و کاردانی دیپلماسی که دارد قابل قیاس با جمهوری اسلامی نیست. روس ها روابط حساب شده ای دارند سعی می کنند با فاصله ای که از شوروی سوسیالیستی گرفته اند از زاویه قدرت به اروپا و آمریکا نزدیک شوند . این جمهوری اسلامی است که در خیال صدور انقلاب است و می خواهد یکتنه با همه در بیفتد و محاسبات اسراییل و موقعیت حساس نفت خیز منطقه و حکومت های محافظه کار عرب و غیره را یکسره نادیده می گیرد. در این رابطه جمهوری اسلامی جز بی ثباتی کشور و فقر و فلاکت برای مردم بار نیاورده است . جمهوری اسلامی درهمه ی قراردادهای که با دولت های دیگر بسته باخته است و درعوض به مردم خودش زور گفته .
اکنون در نتیجه بی توجهی به منافع ملی نه فقط از جانب دولت هایی مانند آمریکا و اروپا حتا از جانب کشورهای همسایه از قبیل ترکیه و عربستان و غیره تهدید می شویم و در زیر فشار تحریم ها کمر ملت خم شده است .
اکنون با وجود نرمش قهرمانانه سیاست خارجی مبتنی بر صدور انقلاب به بن بست رسیده و در چنین شرایطی برای جبران مافات و حفظ کشور ضروری است که به ایران مداری برگشته و به مردم رو کنند تا بتوانند از این جهنمی که ساخته اند رهایی یابند واگرنه هم خود هم کشور را در مخاطره ای عظیم انداخته اند که خلاصی از آن مشکل خواهد بود.
سوم ماه می 2019
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
به تلگرام ایران لیبرال بپیوندید
https://t.me/iran_liberal
- رامین کامران – نظرات و مناظرات – «منافع ملی » سوء تفاهمی که باید برطرف شود.- نشرباران 1996- رویه 45 – 46