Home سخن روز آرشیو سخن روز چگونه بیست و هشت مرداد را فراموش كنیم – رامین کامران
آرشیو سخن روز - سخن روز - آگوست 27, 2020

چگونه بیست و هشت مرداد را فراموش كنیم – رامین کامران

تاریخ نگارش ژانویه 2008

ما در فرنگ یك عده متخصص بیست و هشت مرداد داریم كه تخصصشان نه در توضیح واقعه است، نه در تشریح واقعه است و نه در تحلیل واقعه بلكه در تشویق به فراموش كردن آن است. یك روز مطلبی چاپ میكنند كه آقا جان باید بیست و هشت مرداد را فراموش كرد؛ روز دیگر سخنرانی میكنند كه كجای كارید و از چه حرف میزنید، اصلاً تمام شد رفت؛ فردایش گله میكنند كه گویا هنوز صحبت بیست و هشت مرداد است؛ پس فردایش اطلاعیه صادر میكنند كه معلوم شد اقلیتی از سالمندان بوده اند و اینها كه مردند تمام خواهد شد؛ یك روز كه گذشت هشدار میدهند كه نباید وقت جوانها را اینطوری ضایع كرد؛ روز بعدش تذكار میدهند كه سر دعوای پنجاه سال پیش كه نباید امروز كتك كاری كرد؛ بالاخره به این نتیجه میرسند كه باید مقاله ای نوشت و برای همه روشن كرد كه باید بیست و هشت مرداد را فراموش كرد و روز از نو روزی از نو…

در نظر این متخصصان خود این واقعه هیچگاه مشكلی ایجاد نكرده و اگر مشكلی هست از این برمیخیزد كه برخی حاضر نیستند فراموشش كنند! عجب است این كه در بین تمامی وقایع تاریخ معاصر ایران همین یكیست كه باید فراموش شود وگرنه هیچگاه ندایی برای فراموش كردن سوم اسفند یا پانزده خرداد یا همین بیست و دوی بهمنی كه خیلی بیشتر از بیست و هشت مرداد اسباب نفاق شده به گوش نمیرسد.

اگر حرف كودتای بیست و هشت مرداد آنقدر در بحث ها تكرار شده كه اسباب ملال عده ای را فراهم كرده به این دلیل ساده و پیش پا افتاده است كه واقعۀ مهمی است. اول ببینیم اهمیت وقایع تاریخی به چیست تا بعد ببینیم اهمیت این یكی كجاست، شاید دست آخر راهی هم برای جلب رضایت خاطر این طالبان فراموشی پیدا كردیم.

اهمیت هر واقعه را در درجۀ اول به تناسب وسعت پیامدهای آن میسنجند. هر قدر اینها پرشمارتر باشد، در طول زمان بیشتر ادامه پیدا كند و بر حوزه های متنوع تری از حیات انسان تأثیر بگذارد مهمترش میخوانند. این معیار را میتوان به نوعی كمی به حساب آورد. البته نمیتوان حوزۀ تأثیر هیچ واقعه ٌ تاریخی را به سبك علوم طبیعی با ترازو و متر اندازه گرفت ولی به هر صورت در این زمینه هم هر قضاوتی صرفاً ارزشی نیست. معیار دوم همین داوری ارزشی است. ما واقعه ای را كه از دیدگاه ارزشی پرمعنا بشماریم مهم میانگاریم. اگر در جهت ارزشهایی كه بدانها ارادت داریم حركت كرده باشد ارجش میگزاریم وگرنه آنرا محكوم میكنیم ولی به هر صورت به آن اهمیت میدهیم. اما كار به اینجا ختم نمیشود و معیار سومی هم در كاراست كه بر خلاف آن دو دیگر به گذشته مربوط نمیشود و رو به آینده دارد. آینده نامعین است و تصویری كه ما از آینده میسازیم با مصالحی ساخته میشود كه از گذشته گردآوری شده. از این دیدگاه به اموری اهمیت میدهیم كه میتواند در ساختن آیندۀ ما نقش عمده داشته باشد، هم از بابت گستره و هم از دیدگاه ارزشی و طبعاً این امور را با تدقیق در تجربۀ گذشته است كه برمی گزینیم نه بر اساس قرعه كشی.

بیست و هشت مرداد از این هر سه بابت مهم است و بیخود نیست كه نمیشود به این راحتی دستش خلاص شد. اول از همه به این دلیل كه در حكم تغییر نظام سیاسی ایران بوده است از دمكراسی لیبرال در شرف تثبیت به حكومت اتوریتر امربر بیگانه. بسیار خوب، كدام بخش از زندگی است كه از تأثیر حوزۀ سیاست بركنار باشد؟ وقتی خوب نگاه كنیم می بینیم هیچكدام. سیاست محل حل و عقد روابط قدرت است در سطح كل جامعه و هر رابطه ای كه از قدرت تأثیر پذیر باشد در معرض اثر پذیرفتن از آن است. به این حساب كمتر واقعه ای را میتوان از بابت اهمیت با تغییر نظام سیاسی كشوری همپا دانست و مقایسه كرد. بیست و هشت مرداد از جمیع جهات بر حیات ایرانیان تأثیر گذاشته است. دامنۀ این تأثیر در درجۀ اول به گستردگی دورانی است كه با بیست و هشت مرداد گشوده شد و با بیست و دوی بهمن ختم. ولی از آنجا كه تغییر نظامی كه در این تاریخ واقع شد متأثر از خصایص نظام آریامهری و بخصوص سیاستهایی بود كه پادشاه وقت پی گرفت دامنۀ تأثیراتی كه به بیست و هشت مرداد نسبت داده میشود تا امروز ما هم ادامه پیدا كرده است.

از این كه بگذریم میرسیم به داوری ارزشی. همۀ مردم بر سر انتخاب نظام سیاسی با یكدیگر همعقیده نیستند، نه در ایران و نه در هیچ كجای جهان، ولی همگی بر سر تعیینش با هم رقابت میكنند و حتی میجنگند، چه در ایران و چه در باقی جهان. به این حساب بیست و هشت مرداد از دیدگاه ارزشی برای هر چهار خانوادۀ سیاسی ایران اهمیت دارد چون داو رقابت یك قرنۀ آنها در این تاریخ دست به دست شده است ولی برای همگیشان اهمیت همتراز ندارد چون به یكسان در آن دخیل نبوده اند. لیبرال ها كه باخته اند و طرفداران آریامهر كه برده اند مهمترش میشمرند و بر سرش دعوای جدی تری دارند تا بقیه. رادیكال های چپگرا و اسلامی ها به تناسب موقعیت از آن صحبت میكنند و اگر حرفی میزنند از سر مخالفت با آمریكاست و با آریامهر مرحوم نه از سر علاقه به حكومت لیبرال. به همین دلیل هم هست كه كشمكش اصلی بین دو گروه اول جریان دارد. به هر حال این اختلاف ختم شدنی نیست مگر یكی از دو طرف از دفاع از نظام مورد علاقۀ خود صرف نظر كند. طرفداران مصدق كه ارادتمند نظام آریامهری نشده اند و بعید است كه بشوند ولی در مقابل وارثان آریامهر مدعی دمكرات شدن هستند كه جای خوشوقتی است فقط معلوم نیست چرا سر این داستان كهنه اینهمه قال به پا میكنند؛ مگر اینكه معتقد باشند كه دمكراسی تا قبل از ساقط شدن خودشان از قدرت چیز بدی بوده و بعد از آن خوب شده است.

آخر از همه اینرا هم باید گفت كه دعوای تعیین نظام سیاسی ایران ختم نشده است و نقداً حتی بوی ختم شدنش هم نمیاید. بنابراین گذشته ای كه با انقلاب مشروطیت شروع شده و امروز ما هنوز از آن متأثر است مأخذ شكل دادن به فردای ما هم هست. بیست و هشت مرداد یكی از نقاط عطف این حكایت است و هر جا كه صحبت از دمكراسی باشد مورد ارجاع واقع میشود و موضوع اختلاف واقع میگردد. خلاصه اینكه هر وقت باقی تاریخ معاصر فراموش شد این یكی هم خواهد شد.