ققنوس از کدام تخم سر برآورده؟-رامین کامران
پهلوی طلبان اصولاً کارشان با شامورتی بازی میگردد و میکوشند هر از چندی کبوتری و اینبار ققنوسی از کلاهشان در بیاورند که از یاد مردم نروند. از آنجه که کاری انجام نمیگردد، باید با همین شگرد ها وجود خود را به مردم یادآوری کرد. روش تبلیغاتشان بیشتر به شرکتهای تولید کنندۀ لوازم آرایشی میماند که با تغییر بسته بندی و نام و رنگ، همان تولیدات همیشگی را به مردم عرضه میکنند، خلاصه اینکه توهم نوآوری ایجاد میکنند تا مشتری به سراغ رقبا نرود.
داستان ققنوس که معرف حضور همه هست و چگونه ممکن است نباشد. این میزان تبلیغات، از فرشگرد که خودش ظرف مدتی کوتاه تبخیر شد، بیسابقه بوده است و نشان از تغذیۀ آنها به منبع واحد دارد. احتمالاً میزان عمر این پرنده که قرار است نامیرا باشد، در حد همین سلفش خواهد بود. مخترعان اینها اصرار دارند اسامی عجیب و غریب به کار ببرند. بالاخره اسم کم شنیده، توهم نو بودن جنس را ایجاد میکند که در جای خود غنیمت است…
اول کار، خود ققنوس را دست اندر کارانش چنین به ما معرفی کردند که قرار است با سلاح علم وارد میدان سیاست بشود و کاری بکند که در دنیا بیسابقه است! یعنی ادارۀ کشور را به دانشمندان واگذار کند تا اینها به طریق «علمی» که از دسترس عوام به دور است، ایران را بازسازی کنند و بگردانند! حتی گفته شد که به این ترتیب قرار است علم در جامعۀ مدنی نهادینه شود و…
ظاهراً، کم کم تا نوبت به معرفی رسمی رسید، عده ای به این تازه کاران توضیح دادند که چنین حرفی بی معنی است و اگر کسی چنین کاری نکرده، به این دلیل نیست که به فکرش نرسیده، به این دلیل است که ادارۀ علمی سیاست، توهم است و توهم ایدئولوژیک بسیار خطرناکی هم هست. البته سخنان دیگری هم هست که باید به این توصیۀ خردمندانه اضافه کرد. حال که بحث باز شده، چندتایش را مزید اطلاع اشخاص کم اطلاع و عجول میشمارم. اول اینکه در هیچ رشته ای، جمیع کارشناسان، بر سر راه حل واحد، همعقیده نیست تا بتوان صرفاً با معیار کارشناسی عمل کرد. سیاست زدایی از مشکلات اجتماعی هم توهم است؛ اگر ماهیت مشکل هم تکنیکی باشد، اجرایش سیاسی است چون بر حیات جامعه تأثیر میگذارد؛ حتی مشکل آب که از همه به نظر بدیهی تر و ساده میاید که در اصل نیست. در ضمن قاطی کردن علم و تکنیک هم در این میانه از یادها رفت. جواب درست و غلط قاطع مال علم است که هدفش شناخت عینی واقعیت است، تکنیک به کار بستن دستاوردهای علم است که یکی و دو تا هم نیست. انتخاب بین راه حلها تکنیکی هم کار سیاست است نه خود کارشناسان.
در جمع، معلوم بود که پهلوی طلبان که اصولاً طرح سیاسی قابل عرضه ندارند و هر چه میشود، میگویند: هر چه مردم بخواهند، به این صرافت افتاده اند که به جایش راه حلهای تکنیکی رو کنند. البته اینجا هم با یاری همسایگان. طبعاً اینکه تکنوکراسی صرف یعنی گرفتن اختیار تصمیم از دست مردم و بیرون رفتن از دمکراسی، فراموش شده. راه حلهای فنی باید به مردم یا نمایندگانشان عرضه شود تا اعتبار دمکراتیک پیدا کند، وگرنه به کاری نخواهد آمد. امیدوارم به این نتیجۀ ساده هم که مدتهاست همه بر آن آگاه شده اند، برسند که مشکلات ایران از نبود کارشناس نیست، خوشبختانه اینها فراوانند، چه در داخل و چه در خارج. مشکل اصلی سیاسی است و آنهم راه حل تکنیکی برنمیدارد، راه حل سیاسی میخواهد که باید جست و به کار بست. این فکر که سیاست کار را خراب کرده و علم قرار است درستش کند، از اصل یاوه است. مشکل سیاسی، راه حل سیاسی میطلبد نه چیز دیگر. سیاست معیوب اسلامی باید با سیاست سالم دمکراتیک جایگزین بشود، نه با علم و نه با تکنوکراسی.
حال خبر جدید و جالبی رسیده که از گزارش همدلانۀ بی بی سی در بارۀ این گروه مستفاد میشود: اینکه اصلاً این طرح کارشناسی برای دوران گذار از سوی یک اندیشکدۀ نومحافظه کار مستقر در انگلستان (Legatum Institute) عرضه گشته و چند سال است که روی آن کار میشود. رابطۀ این دستگاه، با دکانهای نو محافظه کار آمریکایی هم که نام و سوابق و سیاستهایشان برای همه آشناست، روشن است و پنهان هم نمیشود. طبعاً کسی هم نمیپرسد که شما چکاره اید که برای آیندۀ ایران طرح میریزید. خبر مکمل این بود که تعدادی از خبرنگاران بی بی سی نیز با این اندیشکده همراهی دارند و در نشستهایش شرکت میکنند، تازه به غیر از کسانی که باید کارگران فصلی این نوع نهادها به حسابشان آورد و مایل نیستند خیلی به همکاریشان توجهی بشود، میخواهند خودی نشان بدهند، پولی بگیرند و بروند، همین.
در نهایت، نتیجه ای که میتوان به طور منطقی گرفت، این است که داستان علم و تکنیک و اینها، همانطور که از ابتدا به نظر میامد، پوششی است برای یک طرح سیاسی که خودش به هیچوجه قابل عرضه به مردم ایران نیست: سررشتۀ داستان به دست نو محافظه کاران است. فقط امیدوارم ققونسیان پس فردا نیایند به ما بگویند که از طریق علمی ثابت شده که پادشاهی از جمهوری بهتر است.
۲۴ فوریۀ ۲۰۱۹
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است rkamrane@