تشکل های جنبش آفرین یا بالعکس؟ -احمد حیدریان
از دولت در تبعید تا پارلمان در تبعید
شورای موسوم به «شورای ملی تصمیم» اعلام موجودیت کرد! شرط می بندم کسی از شنیدن این خبر هیجان زده نشد. هیچ فعال سیاسی هم استقبال نکرد. بین خبرهای روز این خبر چقدر برجسته شد؟ به راستی چرا؟
پاسخ ساده است. چون تجربه چنین فعالیت هایی وجود داشته و این تجربه شکست خورده است.
فروردین ماه 92 شورای ملی به ریاست رضا پهلوی تاسیس شد. خبری که مثل توپ صدا کرد و نوری بود در تاریکی محض. تشکلی که تلاش می کرد ایده «دولت در تبعید» را محقق کند. احزاب و شخصیتهای زیادی به این گروه پیوستند و نوید یک همکاری تاریخی بین گروه ها و احزاب سیاسی اپوزیسیون را می داد. اما پس از حضور تقریباً چهارساله اش با استعفای رضا پهلوی این شورا به محاق رفت. گفته می شود اختلافات به قدی بالاگرفته بود که به تقلب در انتخابات شورا رسیده است. شورایی که با هدف «سرنگونی جمهوری اسلامی و برگزاری انتخاباتی آزاد برای رسیدن به دموکراسی در ایران» بنا گذاشته بود حالا با رسوایی تقلب در انتخابات روبه رو می شود.
دو سال بعد از ناکامی دولت در تبعید اول،یک تشکل سیاسی جدید به نام “شورای مدیریت گذار” اعلام موجودیت کرد. هدف این تشکل “گذار بدون قید وشرط از جمهوری اسلامی” و “گذار به دموکراسی در ایران” عنوان شد.
حسن شریعتمداری به عنوان دبیرکل این تشکل، بارها با مواضع سیاسی خود انگ تجزیه طلبی را بر پیشانی خود و شورای همراهش می زند. مفاهیمی ساختگی و وارداتی به نام «اتنی ها» و «اقوام» را به سینه می زنند و در باب «تبعیض های اتنیکی» و «حقوق قومی» داد فریاد می زنند.
دولت در تبعید اول سال هاست کاملا در حاشیه است و اساساً نقش کلیدی در تحولات سیاسی برعهده نمی گیرد. دولت در تبعید دوم هم البته سعی می کند با حضور مستمر رسانه ای وانمود کند که زنده است حال آنکه هیچ کنش ورزی فعالانه ای ندارد.
حال در ابتدای قرن جدید خبر اعلام موجودیت شورایی دیگر این بار به شکل یک «پارلمان در سایه» منتشر می شود.
در همان ابتدای امر و با انتشار بیانیه این تشکل تکرار مکررات است چیزی جدیدی ندارد. غالب اعضای آن ایران نیستند. جمعیت مشتت و متفرقی که معلوم نیست حول چه مرکزیتی گرد هم آمده اند.
در یک کلام باید گفت مولفه های موفقیت یک تشکل سیاسی اقبال عمومی و درصد تاثیرگذاری است. هیچ کدام از تشکل های فوق دارای چنین شاخص هایی نبودند و معلوم نیست موسسان شورای تصمیم در کدام پایه و منطق سیاسی فکر کرده اند مسئله اصلی اپوزیسیون نداشتن قالب یا پلترفرم تشکیلاتی است.
علاوه بر آن، چنین تشکل هایی چون برآمده از جنبش اعتراضی مردم ایران نیستند و اعتراضات مردمی را نمایندگی نمی کنند، ناموفقند.
جنبش اعتراضی در ایران از بعد از سال 88 شکل گرفته و در سال های 96 و 98 به اوج خود رسید. اما از دل این جنبش هنوز تشکل های مردم نهادی شکل نگرفته اند. آیا تشکل های مردم نهاد جنبش آفرین هستند یا جنبش ها هستند که تشکل آفرین می شوند؟ سوال مهمی است که باید بدان پاسخ داده شود.
احمد حیدریان
چهارشنبه – ۱۵ تیر ۱۴۰۱