تبِ مجازی- امیرعلی متولی
در عهدِ دیجیتال، ذکر چند نکته ساده در مورد مراوداتِ شبکه های اجتماعی از دیدی دیگر ممکن است مفید باشد
– ارتباط نوشتاری معمولا ابهاماتی دارد که میتواند به حُسن یا سوء، برداشت شود زیرا ادبیات مملو از ایهام و استعاره و صنایع مختلف ادبی است که گاه مخاطب نمیتواند منظور را شفاف دریافت کند
– در این نوع ارتباط عمدتا از شرایط فعلی مخاطبان بی اطلاعیم و نمیدانیم که آیا مخاطب از کار بیکار شده؟ خسته است؟ خوشحال است و…..
پس ارتباط مذکور اکثرا از نوع کور بحساب می آید؛ یعنی احتمال هر واکنشی وجود دارد؛ خونسرد باشیم و با طمانینه عمل کنیم
– در فضای مجازی ما نمیتوانیم بفهمیم که مخاطب، متن را خوانده که لایک کرده یا نخوانده، با اینحال تجربه میگوید که نیمی از کسانی که لایک میکنند غالبا فقط تیتر خوان یا مقدمه خوان هستند، بهمین خاطر شایسته است که کل مخاطبان را در یک طبقه قرار ندهیم
– وجود منطق در چنین فضایی نقش مهمی ایفا میکند و منطق یعنی سنجش صحت و سقم ِ ادلّه با محک و معیار درست
– رفتار انسان بگونه ایست که عباراتی مانند “خوبی”، “چه خبر”، “چطوری” و غیرو صرفا تعارف و عادت اند اما در اصل چندان برای کسی مهم نیستند، لایک هم میتواند تابع همین تبصره باشد
– روزانه هزاران مطلبِ متفاوت به فارسی ارئه میشود بهمین دلیل احتمالِ دیده نشدن در این بازار عکّاظ همواره هست، سرخورده نشویم
– ما این شانس را داریم که در این عصر میتوانیم براحتی و سریع اطلاعاتمان را با دیگران تقسیم کنیم پس حتی اگر دانش ما فقط به دو سه نفر منتقل شود یعنی ما توانسته ایم شانس بقایِ اطلاعاتمان را در لحظه و تقریبا رایگان چند برابر کنیم یعنی عملا بازده داشته ایم
– فضای مجازی برایِ بیشترِ مردم جنبه تفریح و برایِ گردانندگان آن ارزش اطلاعاتی-امنیتی دارد، ازاینرو برای کاربر عادی بهتر است که تعادل را رعایت نماید تا به اعتیاد مفرط گرفتار نشود
– الگوریتم این شبکه ها و گردش مطالبش تحت کنترل طبقه ای خاص است و طبعا نظر هرکسی با سیاستهای گردانندگان همسو نیست
– از نظر بسیاری، تعداد لایک و دنبال کنندگانِ نجومی بیانگر ِ حمایت سیستماتیک است نه اتفاقی و تصادفی. پس خود را مقایسه نکنید
– با در نظر داشتن مورد قبل، هر مطلبی که میلیونها بازدید کننده داشت قطعاً خوب نیست و هر مطلبی که اینگونه نبود حتماً بد
– بدلیل عدم وجود محدودیت ِ خاص در تعداد مطلب، ممکن است یکنفر روزانه هفت مطلب عرضه کند و دیگری یکبار در هفته، طبعا با افزایش پستهای یک کاربر، شانس دیده شدن ِ دیگری کاهش می یابد؛ گرچه حلقه های دوستی ظاهراً سعی در خنثی کردن این اثر دارند
– لایکِ یک مطلب مثل “زدنِ اثر انگشت” است که میتواند معنای ِ حاضری، تعارف، تشویق و…. داشته باشد. ضمناً این اثرِ انگشت قابل ردیابی است
– از وجوه ِ تمایز انسان با حیوان “داشتن قدرت تفکر” است بهمین خاطر در مورد یک موضوع مشترک ممکن است نظریات متنابهی وجود داشته باشد، پس احتمال اینکه نظرات ما رد شوند، همواره هست.
– میگویند تصویری که فرد از خود در شبکه های مجازی ارائه میدهد از شخصیت واقعی وی بهتر است، لذا بهتر است خام نباشیم
– تعداد تیترها و اخبار ِ مهندسی شده و یا دروغ در این فضا فراوان است بیاد داشته باشیم که فقط سازمانهای اطلاعاتی سالانه میلیاردها دلار برای اینکار هزینه میکنند. از سویی وظیفه اصلی ارتش سایبری، محافظت از دستگاه یا اطلاعات من و شما نیست بلکه با توجه به شرائط، اهداف متنوعی را دنبال میکنند که از طرف ِ پرداخت کننده حقوقشان از آنها خواسته شده است
– زندگی هر انسان به تنهایی مانند یک کتاب ِ بس حجیم است لذا نمیشود با خواندن یک صفحه نویسنده را قضاوت کرد، جو گیر نباشیم
– بقول قدیمیها در دوستی کردنمان جای ِ دشمنی را خالی بگذاریم یا برعکس؛ زیرا هیچکس از فردا خبر ندارد
اما نتیجه:
بنظر من از کاربردهای مهم شبکه های اجتماعی “یافتن همفکران” است، یعنی من افکارم را بیان میکنم تا به کس دیگری که مانند من فکر میکند بگویم تو تنها نیستی تا در نهایت همفکران با تجمیع نظراتشان بتوانند به یک نتیجه بهتر و قابل تعمیم تر دست یابند. بعلاوه شکل گرفتن مباحثات منطقی در چارچوب اخلاق نقش بسزایی در رفع ایراداتِ افکار و ارتقاء آنان دارد مشروط به اینکه طرفین بخواهند یاد بگیرند نه برتری خود را اثبات کنند.
تاریخِ موجود میگوید چنین فرصتی در هیچ مقطع زمانی وجود نداشته که افراد قادر باشند حتی با زبانهای متفاوت از اقصی نقاط جهان بسادگی با یکدیگر تبادل اطلاعات و افکار کنند پس از این چاقوی ِ دولبه به درستی استفاده کنیم که جانی بدهد، نه جانی بگیرد