مصادرۀ مبارزه- رامین کامران
یکی از تحولاتی اساسی که اپوزیسیون ظرف چند سال اخیر به خود دیده و آنرا به روز امروزش انداخته، مصادرۀ مطالبات مردم است توسط کار چاق کن های رسانه ای.
مضامین مختلف مخالفت با نظام اسلامی و مبارزه با آن، یکی یکی و به طور مجزا و جداگانه متولیانی ـ معمولاً دریده و وقیح ـ پیدا کرده که هر کدام مدعی یکی شده و با استفاده از پشتیبانی مادی و مالی که از منابع خارجی نثارش گردیده، می کوشد تا با قرار گرفتن در جلوی صحنۀ رسانه ای، سخن گفتن در باب آن و البته بهره برداری سیاسی از آن را به انحصار خود درآورد و مبارزۀ مردم ایران را به نفع اربابش مصادره کند.
نگاه کنید: حقوق زنان، پیگیری جنایات رژیم، حقوق بشر، برابری جنسیتی و… خلاصه هر دعوایی با حکومت که مردم جلب کن است و می تواند اسباب تبلیغات بشود، مشمول این دزدی شده است. با جلو انداختن اینها که کارشان لب زنی روی آواز ارباب است، به مردم چنین تلقین می شود که خود شمایید که دارید این مطالبات را بیان می کنید و بی حیایی و وقاحت کارگزاران هم نشانۀ جدیت در مبارزه و رادیکال بودنشان، قلمداد می گردد ـ سر تا پا دروغ.
برخی که فقط ظاهر کار را می بینند، راضی هستند که مسئله مطرح است و افرادی هستند که پیگیری می کنند، بی توجه به اینکه هدف سیاسی اینها چیست و به نفع کیست. باید توجه داشت که این مضامین مصادره شده تا در جهت سیاست نو محافظه کارانی که چندین سال است مشغول شخم زدن خاورمیانه هستند و مدت هاست که چشم شور خود را به ایران دوخته اند، مورد سؤ استفاده قرار بگیرد. هدف کار، به رغم هیاهو و ادعا، بهروزی مردم نیست. پشتیبانی عظیم رسانه ای که از این جلوداران خود خوانده می شود، به این خاطر نثارشان می گردد که برای طرح خاورمیانۀ نوین فایدۀ سیاسی دارند، وگرنه دل کسی به حال ملت ایران نسوخته است.
وقتی می گویم هدف سیاسی اینها واحد است، مقصودم پیامی است که این موجودات، گاه به تنهایی و گاه به همنوایی، در مورد ایران به گوش همه می رسانند. پیام واحد است و اصلاً تفاوت و ابهامی در آن نیست: خواست تحکیم و تشدید تحریم ها و انزوای هر چه بیشتر دیپلماتیک کشورکه به جای مبارزۀ واقعی با نظام اسلامی به همه عرضه می گردد. بی توجه به این مسئله که محاصرۀ اقتصادی چه به روز مردم آورده و فارغ از توضیح این که انزوای دیپلماتیک قرار است چه گرهی از کار مردم ایران بگشاید. دلیل هم دارد، مقصود تضعیف کشور در عرصۀ روابط بین الملل است نه بهبود وضع مردم. از جنبش سبز به این طرف، تند روی و یکجانبه گرایی در سیاست خارجی، جای قاطعیت در مبارزۀ داخلی را گرفته است و متأسفانه کسی هم خیلی به آن توجه نمی کند.
مسدود کردن راه های مراوده و ضدیت با هر نوع راه حل دیپلماتیک، به این قصد انجام می شود که فقط یک راه به سوی ایران باز بماند که همانا جنگ است. تمام این جنجال مبارزۀ به ظاهر رادیکال در حقیقت متوجه به این است که هر راهی جز جنگ بسته شود ـ همین و بس. در صورتی که آشتی ناپذیری مال صحنۀ سیاست داخلی ایران است که باید به حذف رژیم حاضر بیانجامد. نبرد ما با رژیم امر داخلی است، نباید تصور کرد که جنگ خارجی را می توان جایگزین آن کرد. معاندت ما با ایران نیست، با نظام است.
این عروسک های مبارزاتی و اربابشان، رادیکالیسمی را که مردم خواهانند، در حوزه ای به آنها عرضه می کنند که نه جا دارد و نه کارآیی. نمی دانم هنوز چند درصد از ایرانیان خواستار بر پا ماندن رژیم حاضر هستند، ولی کدام ایرانیست که خواستار تداوم تحریم و حملۀ نظامی به کشورش باشد؟ یکی نمایاندن خواست براندازی با رژیم، با خواست های دشمنان ایران، فقط مردم را از مبارزه بیزار می کند.
این تکه تکه شدن مبارزه که هر بخش آن سهم لاشخوری شده، مستلزم برنیامدن گزینه ای سیاسی است که بتواند انواع مخالفت و موارد مختلف دعوا و اختلاف با نظام اسلامی را در پروژۀ واحدی که تغییر نظام است، تحلیل ببرد و راه حلی کلی و جامع در میان بنهد. مراجعی که مخالفت با نظام اسلامی را این گونه اوراق و برون سپاری کرده اند، با تمام قوا از شکل گرفتن یک گزینۀ جامع و بخصوص جلب مردم به سوی آن جلوگیری می کنند تا دکان دستفروش هایشان گرم بماند. پیدایش قطب سیاسی و قدرتمند مخالفت، همۀ این زحمات را به باد خواهد داد، پس باید به هر قیمت مانع آن شد.
در مقابل، کوشش های ما دو لبه دارد. یکی متوجه به راندن این مدعیان مزدور و بیمایه که مبارزۀ ما را دزدیده اند تا به به آمریکا و اسرائیل بفروشند و و دیگر به نظام اسلامی که کشورمان را برده است. اولی لازمۀ دومی است، از آن فارغ نمانیم
.
۹ اوت ۲۰۲۱، ۱۸ مرداد ۱۴۰۰