تروریسم سیاسی- رامین کامران
روشی که طی انتخابات اخیر ریاست جمهوری اسلامی توسط عده ای از فعالان سیاسی به کار گرفته شد، صورت شیوۀ عمل ثابت این گروه را پیدا کرده است.
اول ببینیم کدام گروه. مقصود اینهایی است که اصولاً گوش به فرمان آمریکا هستند و مجری سیاست های اسرائیل، همین پهلوی طلبان و مجاهدین و حزب کمونیست کارگری. اینها به رغم اینکه چهره و نام متفاوت دارند، پیروانشان به هم شباهت ندارند و مارک ایدئولوژی و نقاط ارجاعشان به تاریخ، متفاوت است، در جهت سیاستی واحد گام برمی دارند. توجه به اینکه چه می گویند، چندان اهمیت ندارد. باید دید که به کدام سو روانند و وقتی این را مورد توجه قرار بدهید، می بینید که راهی مقصد واحدند. معیار اصلی ارزیابی اینجاست، نه شعار های این و آن.
حال در این سیر به سوی هدف واحد، ترتیب عملشان نیز بیش از پیش به هم شباهت پیدا کرده و معلوم است که از مرجع واحد فراگرفته اند. حزب کمونیست… که نزدیکیش به اسرائیل از بدو تأسیس بر همه روشن بود، از سال ها پیش این روش پرخاشجویی و حملۀ بی محابا به دیگران را پیشه داشت و انگشت نما بود. حال آن دو دیگر نیز به وی پیوسته اند و به رهنمود های ارباب اقتدا می کنند. شرط اول دست یازیدن به این رفتار، بیگانگی مطلق با دمکراسی و آزادیخواهی است که این هر سه دارند.
دفعۀ قبل، آنهایی که می خواستند در خارج رأی بدهند، هدف حملات این ها بودند و حال نوبت حمله به اشخاص هم رسیده است. از دید پرخاشگران هر کس که عین سخنان آنها را به زبان نیاورد و دقیقاً مواضع آنها اتخاذ ننماید، هدف حمله است، این که حرف و موضع خودش چیست، اصلاً اهمیت ندارد. اصغر فرهادی یکی از اهداف اینها بود و معلوم است که کار در اینجا ختم نخواهد شد.
اعمال این شیوۀ تروریسم سیاسی، نقداً فقط در خارج از کشور ممکن است، چون در داخل، عوامل حکومت دست بالا را دارند و با امکاناتی بسیار بیشتر از این ها به انجام وظیفه مشغولند. در اینجاست که به یمن وجود دمکراسی، این ترتیب عمل می تواند میدان پیدا کند و سر و صدا به پا کند و اسباب زحمت بشود. روش درست همانی است که احزاب تندروی چپ و بخصوص راست، در قبال مخالفان در پیش می گیرند و تا دستشان به اسباب اعمال زور نرسیده، نقداً به این ترتیب از خجالت دیگران درمی آیند.
این ترتیب رفتار که انگ گروه های فاشیستی را بر خود دارد، فضای فعالیت سیاسی در خارج از کشور را مسموم می کند. زیرا میدان بحث و گفتگویی را که به یمن وجود دمکراسی، فراهم آمده، مثل خوره می خورد و تنگ می کند و در نهایت می تواند نابودش سازد. هدف هم جز این نیست. همان سیاستی که می خواهد تمامی خاورمیانه را به زمین سوخته تبدیل کند و ورای این ویرانی، مقصود و مقصد روشنی هم ندارد، در فضای اپوزیسیون فرصت نمایش پیدا کرده تا از همین حالا، بخت برقراری آزادی در ایران را که به مقدار زیاد در گرو برنامه ریزی و طرح اندازی همین اپوزیسیون خارج از کشور است، از آزادیخواهان برباید.
ایجاد دو قطبی بین دو جبهه که هر دو ضد دمکراسی باشد و هیچ کدام هیچ گونه تمایلی به آزادی نداشته باشد، اول بار نیست که در تاریخ ما روی می دهد. در انقلاب اسلامی هم داستان از همین قرار بود. در آن زمان فقط بختیار بود که این دو قطبی را شکست و کوشید تا آزادی را نجات بدهد، ولی متأسفانه توفیق نیافت. این بار نمی باید به کسی فرصت داد تا بخت دستیابی به دمکراسی را از مردم ایران برباید ـ چه در داخل و چه در خارج.
۲۳ ژوئیۀ ۲۰۲۱، ۱ مرداد ۱۴۰۰