نگاهی به عریضه نیم بندخانم عبادی به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد- افسانه خاکپور
لازم به توضیح است که نشست شورای حقوق بشرسازمان ملل هر چهارسال یکبارجهت رسیدگی به مسایل حقوق بشرپاره ای از کشورهای عضو بر پا میشود. از این رو گزارشاتی که به آن داده میشود از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
با اینهمه دربخش حقوق بشرسازمان ملل متحد کمیسیونهای دیگری بطور ادواری یعنی با تعدد دفعات بیشتری موارد نقض حقوق بشر را پیوسته دنبال میکنند.
در روزهای اخیر تعدادی از انجمنها ی بشر دوستانه ایرانی داخل و خارج کشور و نمایندگا ن آنها حضور خود را در درون اجلاس شورای حقوق بشر یا در بیرون سازمان ملل برای اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران اعلام کرده اند.
گرچه دولتها و فعالان و انجمن های حقوق بشری از مدتها پیش به این جلسه فرا خوانده شده و می بایست هریک گزارشی ازاوضاع حقوق بشردرکشور خود را به شورا ارایه کنند.
نامه ای بنام گزارش کامل خانم عبادی به این شورا به عنوان نماینده حقوق بشر درایران فقط چند روز پیش از اجلاس در سایت های انترنتی بچاپ رسید.
نامه ای ناقص، دیرهنگام و شکواییه ای تکراری از طرف کسی که خود را سالهاست نماینده حقوق بشر ایران معرفی میکند. عریضه ای که نمیتوان بر آن نام یک گزارش جدی، مستدل و حقوقی گذاشت تا دادنامه ای برای یک مرجع بین المللی باشد.
دراین اطلاعیه کلی و سرهم بندی، نه به آمار و ارقامی در باره تعداد واقعی اعدام شدگان، زندانیان سیاسی، یا کشته شدگان چهارسال اخیر توسط نیروهای دولتی یا لباس شخصی اشارتی رفته و نه هیچ تاریخ و زمان ومکانی در آن مشخص گردیده است.
ونه حتی ازتعداد کشته ها در همین چند ماه پس از انتخابات سخنی آمده نه به موارد متعدد و مشخص جنایات ماموران دولتی و نیمه دولتی و نحوه دستگیری ضرب و شتم افراد، شکنجه های وحشیانه، تجاوز و نقض آشکار حقوق بشر درانظار جهانی استناد شده است .
ایشان بعنوان حقوقدان میداند که تخفیف جنایت به خشونت از کیفیت جرم دولت یا ماموران آن میکاهد.
خانم عبادی بعنوان وکیل خوب میداند که خشونت و جنایت دو مقوله حقوقی جداگانه اند و مسولیت و مجازات در مقابل آنها به یک میزان نیست.
پس بعنوان حقوقدان و وکیل نمیتوان جای جنایت را با خشونت عوض کرد و مدام در سخنرانی ها و اطلاعیه ها خواستار رفع خشونت دولت شد و نامی از جنایات نبرد.
عریضه نیم بند خانم عبادی به سازمان ملل که از برشمردن یک بیک شرایط غیرانسانی وغیر قابل قبول تحمیل شده بر مردم ایران و نهایتا از گفتن بخشی از حقایق که حتی در رسانه های جهان آمده است، خود داری کرده چه دردی را از ملت بی پناه ایران درمان میکند.
این بیانیه کدام فریاد و چه خواست حق طلبانه ای را از جانب مادران عزادار، از طرف خانواده اعدامیان از طرف خانواده زندانیان و نگرانی های عاجل آنان انعکاس میدهد.
چه شکایتی را ازطرف اقلیتهای فکری، دینی، قومی و جنسی در ایران را به سازمان ملل می برد و خواهان کدام مجازات یا اقدام عاجلانه است. گرچه در جایی از نقض حقوق اقلیت های مذهبی داد سخن میراند اما درباره اعدام بی وقفه وهرروزه جوانان کرد سکوت میکند.
اواز بیان جنایات خفت بار کهریزک که توسط نیروهای خودی حکومت بر ملا شد خود داری میکند واز نام بردن سایر زندانها ی ایران و تعداد زندانیان وتوصیف شرایط غیر انسانی آنان چشم پوشی میکند.
بدتراز همه آنکه خانم عبادی به عنوان نماینده حقوق بشر به آمار رسمی جمهوری اسلامی که تعداد اعدامی ها را چهار نفر اعلام میکند متوسل شده ، هیچ آمار و گزارش مستندی از تعداد واقعی اعدامها ، از سبعیت تجاوز و شکنجه ها، از شرایط قرون وسطایی زندانها را برملا نمیکند.
حال آنکه سازمان عفو بین الملل در گزارش 9 فوریت امسال تعداد کشنه شدگان اخیر را حداقل هشتاد 80 نفر و بنا به گفته مقامات رسمی دولتی همان تعداد را چهل نفر اعلام میکند. همچنین سازمان عفو بین الملل خبر از دستگیری غیر قانونی هزاران نفر میدهد.
خانم عبادی میتوانست برای تکمیل اطلاعات خود حداقل به گزارش فارسی زبان ماهیانه فعالین حقوق دفاع از حقوق بشر در اروپا و امریکای شمالی که بنحو دقیقی تعداد، موارد، محل،تاریخ و نحوه دستگیری یا مجازات اعم از اعدام سنگسار یا کشتار خیابانی را انتشار داده اند مراجعه کرده و از مدتها قبل خود را برای رودررویی با نمایندگان دولت جمهوری اسلامی آماده نماید.
کافی بود ایشان بجای چاپ رمان و افتتاح موزه و دریافت جایزه از سازمان های مسلمان و مسیحی در خارج و کنفرانس برای توجیه دمکراسی و حقوق بشر اسلامی، چند روزنامه، کتاب و خاطرات زندانیان سابق را ورق بزند تا دریابد برمردم ایران چه میرود و این مردم محروم ازحقوق بشراز سازمان ملل براستی چه میخواهند.
با وجود آنکه ایشان چهار سال تمام وقت داشته است که با تمامی امکانات و روابطی که دارد گزارشی در خور یک فعال حقوق بشر و بیانگر حقایق هولناکی که بر مردم ایران رفته است را به شورای حقوق بشر برساند.
اما می بینیم که این فرصت نادر برای انتقال خواستهای ملت ایران در مقابل سازمان ملل چگونه به شکواییه ای بی هدف برای ایشان تبدیل شده است.
برخورد دو پهلوی ایشان به حقوق بشر و دمکراسی حاکی از نا توانی و تزلزل در دادن راهکاری برا بعنوان وکیل وحقوقدان میباشد.
ازجمله خواهش اعزام نماینده سازمان ملل به ایران در حالیکه صدها انسان هرآن درمعرض خطر اعدام و هزاران نفر در زندانند، چیری جر اتلاف وقت و هدر رفتن جان وزندگی انسانها نیست.
همه میدانند که اعزام نماینده به ایران ممکن است اصلا میسر نگردد یا ماهها بطول بیانجامد، گذشته از آنکه اعزام نماینده سازمان ملل بخودی خود دلیلی براجرای حقوق بشر نیست.
ایشان در پایان نوشته خود از سازمان ملل میخواهد که دولت جمهوری اسلامی را وادار به رعایت حقوق اقلیتهای مذهبی، زنان و شهروندان کند. باید از ایشان پرسید مگراقلیتها و زنان در ایران، در جمهوری اسلامی حقوقی هم دارند که شما خواهان رعایت آن شوید.
آنچه که خانم عبادی به شورای حقوق بشرسازمان ملل آنهم بنام فعال حقوق بشری گزارش میکند در سطح یک رفع تکلیف باقی میماند چه با چنین عریضه ای سازمان ملل نیز در میماند که تفاوت گزارش مقامات رسمی دولت و نماینده حقوق بشر ایران در چیست.
دهم فوریه دو هزار و ده.