Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد نخاله ای در مونیخ!-محمد هادی

نخاله ای در مونیخ!-محمد هادی

 نگاهی  به علیرضا نوری زاده-به بهانه چابلوسی و روضه خوانی او در مونیخ!

اغلب وقتی صحبت از داشتن استعداد فوق العاده  و هوش بالای کسی میشود بیشتر جنبه های مثبت و مفید آنها بذهن خطور میکند در حالیکه در تجربیات روزمره و عادی زندگی آدم های بد و حقه باز  و شارلاتانی هستند با استعداد بالا و در نوع خود بی نظیر و کارهایی نادرستی که انها انجام میدهند کمتر کسی میتواند انها را بخوبی نخاله های مورد نظر انجام دهند نمونه دم دست اینگونه اشخاص نادرست علیرضا نوری زاده است که  با خبره گی و مهارت بسیار، در پنجاه سال گذشته توانسته و هنوز میتواند بین دو رژیم شاه و شیخ بندبازی کند و یا با پرسه زدن و رفت و آمد به  کشورهای عربی و رسانه ها، آنها را سرکیسه و سرکار بگذارد! شاید نیازی به گفتن و یا تکرار این نکته نباشد که در میان ایرانیان خارج از کشور-که بنوعی در سطح رسانه های سیاسی-اجتماعی حضور داشته و معروف هستند بعید و ای بسا محال باشد که کسی در بی پرنسپی، دروغگویی، وقاحت، دریده گی، خبر سازی و خبر فروشی، پر رویی در حد بی حیایی و بسیاری از اینگونه خصائل و کردار و رفتار های زشت و ناپسند، به چند مایلی گردِ پای علیرضا نوری زاده برسد! البته امکان دارد که کسی در برخی موارد و یا در اواسط ماراتن حقه بازی مقداری از نوری زاده جلو بزند ولی بی برو برگرد این هفت خط+یک لندنی است که با داشتن فوق لیسانس وقاحت و دکترای دریده گی در پایان پیروز و از دیگر رقبای هفت خط خود پیشی خواهد گرفت! در وصف پر رویی بی حد و مرز نوری زاده همین بس که چند سال پیش و بعد از علنی شدن ویدئویی که او در آن بطور زنده در اینترنت قربان صدقه خانمی در طرف دیگر خط میرفت و با لوس و ننور بازی و در حالیکه آب از لب و لوچه اش روان و پوزه اش را به دوربین می مالید و نزدیک بود برود داخل مانیتور  و هی میگفت بیشتر میخوام! بیشتر میخوام! احتمال و تصور عمومی بعد از نمایشنامه بیشتر میخوام نوری زاده، بر این بود که هر کس جای او بود دیگر روی آنرا نخواهد اشت که در رسانه ها آفتابی بشود! البته کسانیکه اینگونه فکر میکردند خبر نداشتند که نوری زاده پوست کلفت تر از اینها و بیدی نبود که با اینگونه باد های اخلاقی بلرزد و نشان به آن نشان که دریده تر از قبل و حتی طلبکارانه مجدداً وارد صحنه شد! پرویی نوری زاده بجای سنگ پای معروف قزوین از جنس سخره و سنگهای سخت کوهستانی است! !

پیوند و ارتباط علیرضا نوری زاده با همه دوستان و آشنایان رسانه ای و سیاسی موقتی و شکستنی است الا دلار! که ناگسستنی و مادام العمر است! درست مانند مثل معروف انگلیس-کشور محل اقامت نوری زاده-که میگوید انگلستان هیچگاه دوست و دشمن دائمی ندارد تنها منافع دائمی دارد!  رابطه نوری زاده با دلار مثل تلفن های عمومی با سکه است که هر دو بدون پول بوق اشغال زده و کار نمیکنند البته باید گفت که نوری زاده آدم تماماً خودفروشی نیست و این نه بدلیل شرافت و پرنسیب اخلاقی بلکه بیشتر ناشی از زرنگی و مردرندی و خودشیقتگی اوست که خود را بقول معروف پرایس لس و با قیمتی غیرقابل  پرداخت میداند بهمین دلیل او را میتوان موقتی اجاره و کرایه نمود  بند و باند بازی و  با همه بودن و در عین حال با هیچکس نبودن هنری است که فقط نزد هفت خط+یک لندن است و بس! نوع زندگی تجملی و بریز و بپاش ها و مسافرتها و بخصوص هزینه خودساژی و شنگول شدن نوری زاده برای رفتن جلوی دروبین را کسب و کاری شرافتمندانه نمیتوانست تامین کند! او خود را زرنگ تر و باهوش تر از آن  میداند که تن به کار و شغلی معمولی با در آمدی عادی بدهد!  

نوری زاده در نوشته ها و روضه های سیاسی خود معمولاً در ابتدا سعی میکند با یک سری اطلاعات و اخبار غلط مخاطبین بیخبر خود را به اصطلاح مرعوب و یا مجذوب کند و بعد به صحرای کربلای مورد نظر خود بزند

 چندین سال پیش نوری زاده در آغاز سخنرانی خود در کانون سخن لس آنجلس، در حالیکه هنوز اولین جمله اش-در اینکه: خیلی خوشحالم که خودم را بعد از سالها دوباره در جمع عزیزانم در جنوب کالیفرنیا می بینم- تمام نشده بود چندتن از مخالفین بعنوان اعتراض و با شعار مزدور اجاره ای، شروع کردند به پرتاب تخم مرغ! مسئولین جلسه دستپاچه در صدد جلوگیری از اصابت تخم مرغ ها به او بر آمدند و این در حالی بود که خود نوری زاده-در حالیکه زرده و سفیدی تخم مرغها روی سر و صورت و عینک اش پخش و آویزان بودند- با لبخندی شیطانی و توام با رضایت به مسئولین جلسه میگفت: بگذارید بزنند! جلوی آنها را نگیرید! یعنی با زبان بیزبانی میگفت: دوستان، عزیزان شما نمیدانید که سپر بلا شدن و تخم مرغ خوردن نرخ مرا در آشفته بازار سیاست بالا میبرد! بگذارید این تخم مرغها بر من ببارند! آنها باران رحمت هستند! نوری زاده بعد از نوش جان نمودن تخم مرغها دیگر علناً توی آمریکا آفتابی نشد! در چرب زبانی و هنر روضه های سیاسی-اجتماعی نوری زاده همین بس که اگر او بعنوان بلا بدنیای سیاست و روزنامه نگاری پرتاب نمیشد میتوانست نقال و مرشد خوبی در قهوه خانه ها و اگر زن میبود  مادر بزرگ قصه گویی میشد! 

 تخصص اصلی نوری زاده در دروغگویی و ساختن خبر و بقول هادی خرسندی خبرکشی است در میزان دروغگویی او همینقدر میتوان گفت که در میان -30- 40 تریلیون سلول زندانی در بدن نوری زاده یک سلول راست نیست! مشکل اصلی نوری زاده مانند دیگر دروغگوها این نیست که کسی حرف او باور نمیکند بلکه چون کافر همه را به کیش خود میپندارد نوری زاده هم همه را دروغگو و حقه باز می بیند و این راز تنهایی پنهانی اینگونه دروغگو و دو دوزه بازان است که از ایجاد کوچکترین ارتباط صمیمانه و صادقانه حتی با نزدیک ترین افراد و اعضای خانواده گرفته تا بقیه عاجزند! و هر چه هست ظاهر سازی و بازی بازی است!

مجیز گویی و چاپلوسی تهوع آور نوری زاده از رضا پهلوی و دخترشدر مونیخ نشان داد که او در آستانه هشتاد سالگی و دوران پیری بدتر و دو روتر و حقه باز تر از دوران جوانی اش شده است پیری و سالخورده گی آدمهای خوب را خوب تر و مهربان تر میکند و برعکس آدمها بد و بد ذات-مثل نوری زاده-را بدتر و بدتر میکند! محمد هادی-آمریکا