بهائیان حق دارند دین خود را تبلیغ کنند!-فاضل غیبی
اگر از نظرگاهی دمکراتیک به جهان بنگریم بهائیان حق دارند دین خود را تبلیغ کنند، همچنانکه تمامی دیگر افراد و گروهها، حتی “گاوپرستان” نیز، چنین حقی دارند، و اساساً برای کسب همین حق است که ایراندوستان در رستاخیز زن زندگی آزادی بپا خاستهاند. اما در این گیر و دار متأسفانه برخی از ایرانیان به سبب عدم برخورداری از تربیت و ذهنیت دمکراتیک نه تنها فقط رأی خود را درست و خردمندانه میدانند، بلکه دارندگان دیگر آرا و عقاید را عاری از عقل، ایراندوستی و آزادیخواهی میخوانند.
نمونۀ بارز این طرز تلقی و تفکر وابستگان به نسل موسوم به پنجاه و هفتی هستند که ظاهراً فراموش کردهاند که در آن زمان به اکثریت قاطع سینه چاک رهبری مذهبی بودند و رفراندم فروردین 58 نیز شیفتگی مذهبی آنان را در برابر جهانیان به نمایش گذاشت. اما بسیاری از همانها امروزه نه تنها از اسلام بلکه از هرگونه دین دیگری ابراز بیزاری میکنند، بلکه پیروان ادیان و مذاهب دیگر را نیز به بیخردی و حماقت متهم میکنند و در عمل حق بیان عقیده برای آنان قائل نیستند و متوجه نیستند که این بار از این سوی بام افتادهاند.
از جمله آقای «حسن بهگر» است که خود را ملی و لائیک معرفی میکند، اما در طول سالهای گذشته بارها از اینکه بهائیان به تبلیغ دین خود بپردازند، اظهار نگرانی کرده است. ایشان اخیراً نیز سنگ تمام گذاشته و در نوشتاری به نام «ملیگرایی مدل جدید» مدعی شدهاند که نویسندۀ این سطور خواستار حملۀ خارجی به ایران است تا حکومت اسلامی از میان برود و مردم ایران به بهائیت تغییر دین بدهند!
اما جناب بهگر گویا متوجه نیست که با این اتهام خود در وهلۀ نخست ملت ایران را مورد توهین قرار میدهد زیرا از قرار معلوم چنین فرض میکند که ایرانیان چندان خام و ساده لوحاند که با تبلیغات کسانی مانند من تغییر دین خواهند داد!
البته من بر این باورم که هدف جناب بهگر از بیان چنین افاضاتی مطرح کردن خود است و بدین سبب قصد نداشتم جوابی به ایشان بدهم، اما از آنجا که برخی هنوز هم مانند ایشان فکر میکنند و هم اینکه ایشان شخص مرا مورد خطاب قرار دادهاند، لازم دیدم تا در یادداشتی نشان دهم که نوشتۀ آقای بهگر در درجۀ اول توهین به ملت ایران است.
آقای بهگر به نمونۀ اعراب وحشی که پس از حمله به ایران و ویرانی این سرزمین، ایرانیان را مجبور به “پذیرش” اسلام کردند، بر این تصور است که امروزه نیز با اشغال ایران توسط نیروهای خارجی میتوان ملت ایران را به پذیرش دین یا مذهبی جدید وادار کرد!
اما اصل آزادی بیان بر این پایه استوار است که شهروندان از قدرت تشخیص برخوردارند و بنابراین میتوانند نظرات و آرای درست را از یاوهگویی تمیز دهند. من نمیدانم آقای بهگر کجای این جهان زندگی میکند، اما هر کجا که باشند ظاهراً نشنیدهاند که بنا به آمار موثق، امروزه فقط 32 درصد ایرانیان خود را مسلمان شیعه میدانند و حدود نیمی از آنان خود را به کلی “بیدین” معرفی میکنند. بنابراین مدتهاست که بخش بزرگی از مردم ایران عقیدۀ دینی – مذهبی خود را حتی بدون وقوع حملۀ خارجی تغییر دادهاند! آیا آقای بهگر با توجه به رشد فکری مردم ایران هنوز هم میترسد که مبادا بهائیان با تبلیغات خود مسلمانان ایرانی را گول بزنند؟ آیا این بزرگترین توهین به ایرانیان نیست که تصور رود چندان خام و سادهلوح هستند که بر مبنای تبلیغات دینی – مذهبی باورهای خود را تغییر خواهند داد؟
آخوندها در طول سدههای گذشته بنا به تبعیت از قرآن توهین و تحقیری نبوده که نثار پیروان ادیان دیگر نکرده باشند، تا امت گوش به فرمان خود را از آنان بترسانند. با این وصف جای شگفتی است که امروزه آقای بهگر با قاطعیت اعلام میکند که: «در شرایط خطیر کنونی عنوان کردن تغییر دین در حقیقت اعلان شروع جنگ مذهبی است.» برای چه کسانی فقط «عنوان کردن تغییر دین» بهانۀ کافی برای دست زدن به جنگ مذهبی است؟ آیا کسی به آقای بهگر نگفته که مدتها است دوران جنگهای مذهبی به سرآمده و آنچه در جهان امروز باعث خونریزی میشود جنگ ایدئولوژیها است؟ و نیز در حال حاضر این اسلام است که به عنوان خشنترین ایدئولوژی به بزرگترین ترورها و جنگها دامن میزند؟!
اما ترفند جالب آقای بهگر این است که گویا ایشان فکر میکند مچ بهائیان را گرفته است، که از یک طرف مدعیاند در سیاست دخالت نمیکنند و از طرف دیگر برخی از آنان در رسانهها دربارۀ موضوعات سیاسی اظهار نظر میکنند! اما ایشان با این سخن تنها بیاطلاعی خود از این امر بدیهی را به نمایش میگذارد که «عمل سیاسی» با «تبادل نظر سیاسی» تفاوتی مهم و اساسی دارد.
هر شهروندی باید بتواند با همفکران خود از راه فعالیت گروهی و حزبی به مسؤولیت و مقام سیاسی برسد و از آن جایگاه در راه تحقق اهداف و نظرات خود بکوشد. اینگونه «دخالت در سیاست» همه جا امری داوطلبانه و اختیاری است و آقای بهگر باید خوشحال باشد که بهائیان علاقه ای به فعالیت حزبی ندارند و میدان کنشگری سیاسی را به ایشان و همفکرانشان واگذاشتهاند. اما آگاهی و تبادل نظر دربارۀ مسایل اجتماعی و سیاسی وظیفۀ همۀ شهروندان است و بر همه واجب است که آگاهانه به خاطر تحکیم خرد جمعی دربارۀ موضوعات و راه غلبه بر مشکلات اجتماعی تبادل نظر کنند. بنابراین اگر فردی بهائی در رسانهها دربارۀ مطالب کشوری اظهار نظر و گفتگو میکند، این دخالت در سیاست نیست، بلکه عمل به وظیفۀ شهروندی است!
البته برای مسلمانی که دین او عین سیاست است درک اینکه ادیان دیگر میتوانند واقعاً از حکومت جدا باشند قابل تصور نیست و به ویژه رفتار بهائیان که در دوران قاجار برای نخستین بار از جدایی دین و دولت سخن گفتند و دین خود را امری وجدانی و خصوصی تعریف کردند، قابل درک نخواهد بود.
البته ناآگاهی جناب بهگر از بدیهیات مشکل خود ایشان است و او حق دارد دربارۀ هر چیزی بنویسد و نوشتۀ خود را منتشر کند؛ اما در عین حال ایشان باید بداند که آزادی بیان محدود به این است که نمیتوان به دیگران توهین کرد و برای مثال بدون دلیل اینگونه بنویسد: «غیبی مانند همه باورمندان مذهبی به میهن اعتقادی ندارد.»!
مگر اینکه بپذیریم که درک ایشان از ملیگرایی کاملاً خاص است؛ وگرنه چگونه ممکن است که کسی خود را ملیگرا بنامد، اما پس از گذشت یک سال که در کوران آن رستاخیز زن زندگی آزادی، حکومت وطنفروش آخوندی را به سراشیب سقوط رانده است کمک حکومت اسلامی به «نیروهای نیابتی» خود را «قابل فهم» بنامد و بنویسد:
«هر حکومتی در سیاست خارجی به گروهها و کشورهایی که از نظر راهبردی نزدیکند کمک میکند و ج. ا. مستثنا نیست بویژه آنکه حکومت ایدئولوژی اسلامی را برگزیده است و باید به گروههایی که از نظر فکری به آن نزدیکند یاری کند. این کمک صرفنظر از اینکه با این سیاست موافق یا مخالف باشیم قابل فهم است.» (مقاله «سیاست خارجی جمهوری اسلامی» 14 آبان 1402)
اینکه «ملیگرایی» آقای بهگر چنان است که باعث میشود نسبت به سیاست خارجی حکومت اسلامی احساس تفاهم داشته باشد، همانقدر طبیعی است که مسلمانیت ایشان توتالیتر بودن حکومت اسلامی را بیاهمیت جلوه میدهد: «این را هم بگویم که مشکل جمهوری اسلامی فقط به سبب توتالیتر بودنش نیست چیزی که از آن غیبی پرهیز میکند بگوید دینی بودن این حکومت است.»
بنابراین ایشان نه تنها مشکلی با حکومت اسلامی ندارد، بلکه از اینکه من نوشتهام حمله به مراکز نظامی حکومت اسلامی به ملت ایران برای رسیدن به هدف خود یاری میرساند، برآشفته شده و چنان سخن میگوید که گویی از اینکه در سال گذشته هزاران جوان ایرانی در خیابانها تنها برای اینکه خواست خود برای گذار از حکومت اسلامی را فریاد کردهاند، کشته، دستگیر و زندانی شدهاند، اطلاعی ندارد ولاجرم با تمسخر میپرسد:
«از کی تا بحال دعوت به بمباران کشور اقدامی میهندوستانه و انسانی شده است؟ که گفته که نابودی دو پادگان یا مرکز صنعتی نظامی یا… باعث میشود «مردم به هدفشان برسند»؟ کدام هدف؟ با کدام رهبری؟ به چه ترتیب؟ همۀ اینها دروغ است و مقصود توجیه حمله به ایران است و تضعیفش در برابر فشار خارجی.»
بله، آقای بهگر، همۀ اینها دروغ است و مقصود پیشگیری از تضعیف حکومت اسلامی است که آن را با ایران عوضی گرفتهاید!
* گفتاوردها از: «میهندوستی مدل جدید» ــ حسن بهگر
11 دسامبر 2023