بنی صدر؛ سیاستمداری بی ارث و میراث-احمد حیدریان
سید ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیس جمهورِ نظام جمهوری اسلامی در سن 88 سالگی در پاریس درگذشت.درگذشت او از جهات گوناگونی اهمیت دارد.اما به نظر نگارنده فارغ از همه تحلیل ها و تفسیرهای مربوط به تاریخچه فعالیت های سیاسی او در ابتدای انقلاب، آنچه که از همه اهمیت بیشتری دارد «میراث» اوست.
میراث بنی صدر چیست؟
آنچه که مهم است میراث اوست که کمتر کسی به آن می پردازد. نام بنی صدر همواره یادآور تاریخ است و پدیده های سیاسی که او در آنها نقش آفرینی کرده است. اما آینده چطور؟
واقعیت آن است که بنی صدر هیچ میراثی از خود به جا نگذاشته است. فارغ از نقاط ضعف و قوت خود، او نه حامل مشی و مرامی خاص بود که بشود از او الگوگیری کرد، نه نظریه پرداز بود و نه تئوری خاصی را آفریده بود که بشود بر مبنای آن کنشگری سیاسی کرد.
برخی تالیفات او هم فاقد ویژگی های خاصی است که بتوان بر آن آینده را پی ریزی کرد. هیچ شخصیتی شبیه او نیست. او از تاسیس یک مکتب سیاسی خاصی که از دل آن کنشگرانی مربوط به آن پرورش یابند ناتوان بود.
هر چه از بنی صدر مانده وجه تاریخی دارد و مربوط به گذشته است.
فعالیت های سیاسی او از بیش از سه دهه قبل تا اکنون بیشتر از آنکه پسِ پرده بوده باشد پشتِ پرده بود و جز ناچیزی رسانه ای نشده است.
ز این رو در نظر بسیاری از گروهها و چهره های اپوزیسیون درگذشت او خلأ بازیگری توانا محسوب نمی شود.
سوسیالیست یا لیبرالیست؟
بنی صدر آیت الله زاده بود ولی در دانشگاه سوربن پاریس در رشته اقتصاد تحصیل کرده بود. در جریان شناسی سیاسی به اردوگاه ملی گرایی و جبهه ملی تعلق داشت و یک مصدقی بود. هر چند انقلابیون او را «التقاط»ی توصیف می کردند. اشاره به کسی که «مفاهیم اسلامی» را با «اندیشههای دیگر» تلفیق کند.
برخی تندروها او را به تلاش برای تلفیق اسلام و لیبرالیسم متهم می کنند[1] و برخی دیگر معتقدند او نه تنها نسبتی با لیبرالیسم نداشت بلکه منتقد و مخالف لیبرالیسم هم بود:« سیاستمداری که به اقتصاددانی ، جامعه شناسی و از همه مهمتر به لیبرالیسم شناخته و متهم می شد و البته این بیشتر تهمتی به لیبرالیسم بود ! چون بنی صدر نه تنها لیبرال نبود و خود را لیبرال نمی دانست بلکه منتقد و مخالف لیبرالیسم بود .بنی صدر البته روزنامه نگار و روشنفکری سیاسی بود اما هرگز نظریه اجتماعی یا اقتصادی مهمی نداشت . مشهور است که اولین مخاطب رساله ی ” کیش شخصیت ” نوشته ابوالحسن بنی صدر ، خودش بود ! اما مهمترین نظرات او در اقتصاد و جامعه و سیاست توجیه گونه ای سوسیالیسم اسلامی بود که نتایج وحشتناکی در توسعه سیاسی و اقتصادی ایران داشت .طرح انگارهایی چون” اقتصاد توحیدی “و “مالکیت امام جامعه ” اگر گوینده اش حذف شود ، گویی نظریه ی جبهه پایداری و نو اصولگرایی است .»[2]
بعد از پایان دولت موقت و در اولین انتخابات ریاست جمهوری با بیش از ۷۵ درصد آراء اولین رئیس جمهورِ ایرانِ انقلابی شد. آیت الله خمینی اما مقامی فراتر به او اعطاء کرد. فرماندهی کل قوا.
اعطای این مقام خلاف ادعای بی بی سی[3]، از روی اعتماد نبود. بلکه از روی آگاهی بود. مخالفت او با انتخاب بنی صدر که بعدها به آن اذعان می کند[4] آیت الله خمینی را برآن داشت تا با اعطای مقام سنگین و فرا قانونی فرماندهی کل قوا بتواند زودتر دست او را پیش حامیانش باز کند که اینچنین نیز شد.
سیاستمداری که همواره با رهبران انقلاب مثل آیت الله خمینی، رجایی و بهشتی و..سرِ نزاع داشت.شیوهاش در اداره امور جنگ و مخالفتش با نخست وزیر رجایی که گفته شده توسط حزب جمهوری اسلامی بر او تحمیل شده باعث تشدید نزاع ها شد و این نزاع تا بدانجا رفت که مجلس شورای اسلامی او را استیضاح و به دلیل “عدم کفایت سیاسی” برکنارش کرد. در ادامه نیز عزل او توسط آیت الله خمینی از فرماندهی کل قوا منجر به فرار او از ایران و اقامت در فرانسه شد؛ فراری که با همراهی مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق صورت گرفت.
دولت در تبعید
بنیصدر بعد از برکناری، در فرانسه «دولت در تبعید» را تشکیل داد. او حکم نخستوزیری رجوی را صادر کرد و همراه با رجوی شورای ملی مقاومت را تشکیل داد و ریاست آن را به عهده داشت.این همکاری نزدیک با سازمانی که حالا توسط جمهوری اسلامی «منافقین» خوانده می شدند زندگی اش در پاریس را تحت تدابیر شدید امنیتی قرار داد.اما این همکاری تشکیلاتی دوام زیادی نداشت. دولت در تبعید در سال ۱۹۸۴ به دلیل اختلاف نظر با رهبری سازمان مجاهدین خلق منحل شد و بنی صدر به دلیل آنچه که «مهاجرت این سازمان به عراق» گفته شده، این شورا را ترک کرد.
عباس سلیمی نمین از چهره های نزدیک به حکومت در گفتگویی مدعی شد که دلیل اختلاف بنی صدر با رجوی، انتشار مقاله ای در روزنامه انقلاب اسلامی علیه مقامات عراقی بوده که باعث شکست ائتلاف بین آنها می شود.[5]
به هر تقدیر، ارتباط بنی صدر و مجاهدین خلق ارتباط ریشه داری بود. تاجایی که بنیصدر در خاطرات خود می نویسد: «که اگر مجاهدین بهسوی او نمیآمدند؛ او بهسوی آنها میرفت.»[6]
هر چند وی رسماً عضو سازمان نبود اما سازمان در فعالیت های سیاسی همواره نیروی میدانی رئیس جمهور اول انقلاب به حساب می آمدند تا جایی که یکی از مراکز حکومتی جمهوری اسلامی ادعا کرده «مجوز حمل سلاح را از او دریافت کردند.»[7]
اما همکاری نزدیک او با سازمان بعد از قطع همکاری اش با رجوی در سال های اخیر بسیار کمرنگ بود و وجه رسانه ای نداشت.با این حال موضع خاصی له یا علیه آنها نمی گرفت.با این حال مرگ بنی صدر برای این سازمان خوشایند آمد. یکی از منابع نزدیک به این مجاهدین خلق در واکنش به درگذشت بنی صدر با دستکاری در تصویر اصلی مصاحبه قدیمی او درباره حجاب او را در «نابودی ایران» سهیم دانست.[8]
ختم کلام
بنی صدرش با مرگش تمام شد. هر چند نامش در تاریخ خواهد ماند. فارغ از هر نمره ای که می گیرد. اما با این حال در آینده ایرانِ جدید نقشی نخواهد داشت.
احمد حیدریان
دوشنبه – ۱۹ مهر ۱۴۰۰
[1] الف- بنیصدر نتوانست لیبرالیسم را پیاده کند شما هم نمیتوانی/ ۲ آبان ۱۳۹۷
[2] محمد قوچانی- مجموعه کتابهای ” نقد الهیات سیاسی”/ اکانت اینستاگرام شخصی
[3] بی بی سی-ابوالحسن بنیصدر درگذشت/ ۱۷ مهر ۱۴۰۰ – ۹ اکتبر ۲۰۲۱
[4] نامه آیت الله خمینی به آیت الله منتظری –صحیفه امام خمینی » جلد 21
[5] مشرق نیوز- باز نشر گفتگویی از عباس سلیمینمین پژوهشگر تاریخ/ ۱۷ مهر ۱۴۰۰
[6] بنیصدر، درس تجربه، خاطرات ابوالحسن بنیصدر اولین رئیسجمهور ایران، به کوشش حمید احمدی، آلمان، انتشارات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰، ص ۳۶۹
[7] کانال تلگرامی مرکز اسناد انقلاب اسلامی- مجوز بنیصدر به سران منافقین برای حمل سلاح +سند/ 9 اکتبر 2021
[8] آفتابکاران- بنی صدر بدنامی را با خود به گور برد/ 9 اکتبر 2021