آیندۀ شما مال شماست، نگذارید دیگران تعیینش کنند- رامین کامران
چندیست نگرانی از آلترناتیو تراشی برای ایرانیان، بین دوستان ما بالا گرفته است و دائم بحث هایی در این زمینه صورت می گیرد که باید کارزاری برای مقابله با آن راه انداخت. به تصور من نگرانی بجاست و بحثها لازم، ولی متأسفانه عموم مردم توجه چندانی به حساسیت مسئله ندارند. انحصار تبلیغات چنان حواس همه را کرخت کرده که همۀ این چیزها به نظرشان طبیعی می آید.باید بدان ها نهیب زد که آن چه که در دست تعیین است، آیندۀ شماست و این آینده متعلق است به خود شما نه کس دیگر. برای جلب توجه مردم، اشاره به چند نکته که فوراً متبادر به ذهن نمی شود، ضرری ندارد.
اول از همه این که ممکن است تصور کنیم که چون آیندۀ ماست، پس تعیین تکلیفش هم فقط با خود ماست. چنین نیست و برای هیچ کشوری هم نیست. این آینده، هم از تصمیمات ما تأثیر می پذیرد و هم از خواست های دیگران. آن چه که مایۀ نگرانی است، تفوق دومی بر اولی است و اینکه مردم ما توجه کافی به این امر ندارند. آیندۀ ایران، برای چند دهۀ آینده در بحرانی تعیین خواهد شد که دیر یا زود در جمهوری اسلامی واقع خواهد گشت و ایران دوستان حتماً در بهترین موقعیت برای تأثیر گذاری بر این سرنوشت نیستند. شاهدیم که آمریکا چند سال است بساط آلترناتیو سازیش را راه انداخته و در این راه پیشرفتهای قابل توجهی کسب کرده است. از یک طرف رضا پهلوی و از سوی دیگر اصلاح طلبان که بزرگترین خانۀ عفاف جمهوری اسلامی را اداره می کنند، گزینه های آمریکا هستند و در خدمت این کشور. این ها هم در داخل حضور دارند و هم در خارج، چندین سال است که سیادت رسانه ای کامل دارند و پای بستر بیمار کمین کرده اند تا به محض فوت ارثش را بالا بکشند.
تصور نادرست دیگر این است که بزنگاه الان نیست و هنوز مانده تا به آن برسیم، وقتی که بحران شروع شد، ما وارد عمل خواهیم شد و با کمک مردم وطنخواه، کار را صورت خواهیم داد. خیر! این تصور هم بی جاست. بازی مدت هاست شروع شده و حریف، در جایی که راه ورود ما به میدان مسابقه را هم سد کرده اند، تا به حال چند دور پیست از ما جلو افتاده. تکلیف بازی از اولش شروع به تعیین شدن می کند و تصور اینکه این کار در مرحلۀ آخر صورت خواهد گرفت، نادرست است ـ در قسمت آخر فقط هیجان بالا می گیرد. ما عقبیم و هیچ به نظر نمی آید که اگر به همین ترتیب دست روی دست بگذاریم، بتوانیم تأخیرمان را جبران نماییم.
آخر از همه هم و به فرض اینکه خوانندگان سخنانی را که تا اینجا آمد بپذیرند و به خود بیایند، باید این نکته را یادآوری کرد شکل دادن به آینده با عمل صورت می پذیرد نه با طرح و خیال. اگر این دو فایده و تأثیری داشته باشد، به عنوان مقدمه و محرک عمل است، نه به خودی خود. تا این جا هم که از آنها تحریک چندانی ندیده ایم تا بتوانیم مقدمه حسابشان کنیم. بیشتر به نظر می آید هر دو مفری باشد برای احتراز از عمل. عمل سیاسی، ترتیب معمول و معقول کوشش برای تعیین آینده است. اگر نمی خواهید اختیارتان را به دست دیگران بدهید، وارد عمل شوید ـ حال در هر گروهی که دلتان می خواهد، ولی عمل کنید.
این که ما صبر کنیم بعد از این که کار از کار گذشت، به گذشته بنگریم تا ببینیم که داستان از چه قرار بوده، به درد دو کار می خورد. اول تحلیل برای درک گذشته که کار مورخ است و گروه کوچکی به حاصلش توجه می کنند، دوم اسف خوردن به حال گذشته که در بین ایرانیان بسیار رایج است و گروه بزرگی دائم بدان مشغولند. حرف من بسیار ساده است. به اولی که توجهی ندارید، اگر می خواهید باز گرفتار دومی نمانید، به خود بیایید. دارند در کمال وقاحت و جلوی چشمتان و به کمک مشتی وطنفروش فاحشه صفت، از همین امروز آیندۀ شما و فرزندان شما را تعیین می کنند. اگر دست از هر عزت نفسی شسته اید که هیچ، وگرنه کاری بکنید. اگر نکردید، دیگران به نام شما و به کام خودشان خواهند کرد.
۲۶ آوریل ۲۰۲۲، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
rkamrane@yahoo.com