گردن زدن حقوق بشر در ایران- نهضت مقاومت ملی ایران
گردن زدن حقوق بشر در ایران
درس حقوق بشر به دیگران!
در روزهایی که سایه مرگ بر سر زندانیان سیاسی ایران در پرواز است و بدین سان خطر مرگ جان شریفترین مدافعان حقوق بشر کشور ما را تهدید می کند، کارگزاران بیشرم و ورشکسته ی جمهوری اسلامی، حسن روحانی و جواد ظریف با نامه های سرگشاده ی خود به ملت آمریکا و به دبیر کل سازمان ملل متحد و کاسه ی گدایی به دست در برابر بانک جهانی، در لباس منادیان حقوق بشر نمایان می شوند تا رفتار جنایتکارانه ی خود و ولی فقیه کوراندیش خود را بهتر پنهان کنند و از این نمد هم کلاهی برای رژیم تبهکار خود بدوزند؛ زهی بیشرمی و تصور باطل و کودکانه!
در برابر اینهمه بی شرمی و بلاهت نیازی به بحث و استدلال نیست؛ تنها کافی است این موجودات دوزخی را در برابر تناقض حرف و عمل شان قرار دهیم.
یک مثال: به گفته جواد ظریف «وقتی حق ملتی در دسترسی به دارو و غذا و سایر اقلام بشردوستانه سلب شود، در مقایسه با سایر کشورها در موقعیتی نابرابر و آسیبپذیرتر قرار میگیرد.»
این گفته به ظاهر بدیهی است؛ اما، آنچه باید آن را تکمیل کند و گفته نشده، و بدون آن جمله تقلب آمیز می شود این است که:
«… محرومیت از ابتدایی ترین حقوق بشر و زندانی بودن هزاران تن از مدافعان حقوق و آزادی های ملت در زندان های خطرناک رژیم، چنین ملتی را در موقعیتی نابرابر و بسی آسیبپذیرتر قرارمی دهد.»…
و آخوند روحانی نیز در «پیامی خطاب به ملت آمریکا»:
«سلامت و موجودیت نوع انسان» را، « فارغ از نژاد، ملیت، جنسیت یا دیانت» بالتساوی مورد تهدید می داند، اما با فراموش کردن تساوی در «عقیده ی سیاسی».
او اضافه می کند که
«”دفاع بینالمللی” نوع بشر[در برابر این بلا] بی همراهی همه انسان ها پیروز نخواهد شد.»
اما رفتار او و رژیمش نشان می دهد که زندانیان عقیدتی ایران جزو همه ی انسان ها نیستند!
و نیز می گوید که:
«همه ما خواهان پیروزی نوع انسان بر دشمن مشترک یعنی این ویروس مرگبار هستیم. دشمن مشترکی که برخلاف برخی موضوعات دیگر هیچ اختلاف نظری در خصوص ماهیت آن، تعریف آن و اثر مخرب آن برای بشریت وجودندارد.»
و گویی بکلی از یاد می برد که رهبر فقیه و گمراه او آن را «نتیجه ی حمله ی بیولوژیک» و خود وی آن را از نتایج دشمنی و توطئه ی جدید آمریکا وانمود کرده بودند.
او آنگاه پای رقیب خود داعش را به میان کشیده از آن بهانه ی دیگری برای رجزخوانی می تراشد و می گوید:
«در زمانهای که گروه تروریستی داعش منطقه خاورمیانه را دستخوش افکار افراطی و اعمال جنایتکارانه خود قرار داده است…»
و شکست داعش را نتیجه ی کار خود و کسی می داند که او را «جهان پهلوان» می خواند. اما با غصب عنوان «جهانپهلوان» به نفع قصاب سوریه، (بدون قصد اهانت به صنف محترم قصابان)، و فرمانده اصلی کشتارهای ۷۸، ۸۸، ۹۶ و آبانماه ۹۸، ادعا کرده که:
«دولت کنونی آمریکا با ترور موثرترین فرد در مبارزه با این گروه جنایتکار، و جهانپهلوانِ نابودی داعش، هدیه ای بزرگ تقدیم این گروه تروریستی کرد.»
و سطوری دورتر نیز دیوار این ادعا را بالاتر برده می نویسد:
«دولت آمریکا با کشورهایی که موجب پیدایش داعش بوده اند همراهی و هم نوایی داشته، اما با کشوری که نقش اصلی در نابودی داعش ایفا کرده و می کند، به ستیز برخاسته است.»
در حالی که، اولاً، صرف نظر از هر داوری که بتوان درباره ی دولت کنونی آمریکا داشت، هر کس می داند که، بدون نیروی هوایی آمریکا و متحدان اروپایی آن، داعش «جهانپهلوان» حضرات را در عراق جاروب کرده بود. اما، مهم تر، این که درگیری حضرات با داعش جز بدین دلیل نبود که داعش دکانی مانند دکان خود آنان و در کنار آن باز کرد. داعش به نام خدا گردن می زند، اینان به نام خدا دست می برند، سنگسار می کنند، به دار می کشند و شلاق می زنند! بسیار ابلهند اگر تصور می کنند مردم کورند و این رقابت آنها با داعش را نمی بینند؟
سپس با نوشتن این که:
«هم اکنون نیز که مردم ایران، علاوه بر بحران جهانی ناشی از هجوم ویروس کرونا هم شده اند[؟]، تحت بیرحمانهترین تروریسم اقتصادی آمریکا در تاریخ قرار گرفتهاند، دولت آمریکا همچنان حاضر نیست دست از سیاست اهریمنی فشار حداکثری خود بردارد و با تداوم تحریم به یاری ویروس شتافته است. …تحریم ها موجب شده است توان مردم ایران در مبارزه با ویروس نیز کاهش یابد و حتی برخی از هموطنان ما به علت این تحریم ها جان خود را از دست بدهند.»
می کوشد تا مسئولیت سالیان دراز خرابکاری اقتصادی، غارت منابع و فساد مالی، انواع اختلالات اداری در سیستم حکومتی خود، و بویژه صد نوع دروغ درباره ی ورود ویروس به ایران، تاریخ درست این ورود و راه های حکومتی این ورود (شرکت ماهان)، انواع مانع تراشی در برابر مبارزه با شیوع آن، جایگاه شهر مذهبی قم در این ماجرا و تأخیر شدید در قرنطینه ی این کانون سرایت به تمام ایران به دلائل پوچ مذهبی، و هزارگونه دروغ درباره ی آمار ابتلائات و قربانیان آن، را لوث سازد و با نهادن همه ی مسئولیت بر گردن دولت آمریکا، رژیم ننگ و نکبت اسلامی را تبرئه کند.
و ناگاه به یاد سعدی و نصایح حکیمانه ی او که در این رژیم کمترین بهره ای از آن نبرده اند می افتد و می گوید:
«خوشبختی و رنجوری هر دو جهانی شدهاند. چنان که شاعر ملی ایران حکیم سعدی قرنها پیش سرود که “بنی آدم اعضای یک پیکرند” بر این مبنا یک عضو رنجور، کل این پیکر مشترک را بیمار میکند. بدین ترتیب هیچ مرزی، هیچ دیواری نمیتواند موجب شود که یک کشور و یک ملت از گزند ویروس یا بازگشت آن در امان بماند.»
اما، باید از او پرسید: آیا، این نصایح سعدی فقط برای آمریکاست؟ مگر تن رنجور نرگس محمـدی تن انسان نیست؟ اگر هست چرا تن شما از درد و رنج او و ده ها زندانی بیمار دیگر و خطری که آنان را تهدید می کند رنجور نمی شود و به درد نمی آید؟ و به عکس، بر آن دردها هرچه هم که بتوانید می افزایید. شما متقلبان بیشرمی هستید که فقط برای دیگران لالایی می خوانید، بی آن که خود لحظه ای به خواب روید؛ یا از خواب غفلت و جنایت بیدار شوید.
سپس به یاد تمدن چندهزارساله ی ایران هم، که در جمهوری اسلامی از روز نخست و از پایه انکارشد، و تنها با حمله ی عرب و «اسلام عزیز» شروع شده می افتد:
«مردم ایران البته درطول تاریخ مقاوم بوده اند و هستند. در طول هزارهها، ایرانیان در برابر هجوم خونریزان و جنگ افروزانی از چنگیز تا صدام، و در برابر بلایای طبیعی از وبا تا طاعون دوام آوردهاند و باقی ماندهاند، و تاریخ و فرهنگ و تمدن کشور خود را حفظ کردهاند.»
و اینجا نیز ضمن از قلم انداختن «جنگ افروزانی از عرب، تا… »، بجای شش سده سلطه ی فاتحان خونخوار جزیرةالعرب بر ایران و کشتارهای هرروزه ی ایرانیان به دست آنان، برای ردگم کردن حمله ی تبهکارانه ی صدام را نام می برد که بدنبال تحریکات شدید و مداوم خمینی صورت گرفت و سالها پس از آمادگی او به پذیرش قطعنامه ی شورای امنیت برای صلح، به اراده ی خمینی ادامه یافت.
اما بگویید، در جمهوری اسلامی شما استادان دروغ که بنا به کتاب های تاریخ مدارس تان تمدن ما با هجوم تازیان شروع می شود از چه زمانی ما، باز، و از نو «در طول هزاره ها» صاحب «تاریخ و فرهنگ و تمدنی» متعلق به خودمان شده ایم که چهل سال آن را انکار می کردید؟ تاریخ را تا کی و تا کجا می توان به مصلحت روز و بر حسب مخاطب قلب کرد و تغییر داد؟
او در حالی به ملت آمریکا می نویسد:
«عجیب نیست که حتی در چنین زمانهای، فشار و تحریم و ظلم تعطیل نشود؟ ما ادعای کمک های بشر دوستانه را باور کنیم یا این رفتار ضد حقوق بشری را؟»
که هنوز در خود ایران، به رغم درخواست های چندین سازمان و شخصیت بشردوست جهان، زندانیان سیاسی ایران همچنان در زندان اند و آزادیخواهان وطن در «فشار و ظلم و محرومیت» از آزادی و همراهی و یاری خویشان خود به سر می برند.
پس پاسخ دهید: ما هم باید «ادعای بشر دوستانه ی [شما] را باور کنیم یا این رفتار ضد حقوق بشری را؟»
آری؛ شما همچنان میان دعوا نرخ تعیین می کنید! وگرنه شما هم یک قدم از ادعاهای خود در جهت نجات بشریت در سایه ی اسلام عزیز و صدور آن پایین می آمدید و دستکم زندانیان سیاسی را بطور موقت هم که بود آزاد می کردید.
و سرانجام دستاربند عوامفریب، به منظور یافتن رخنه ای در دل ایرانیِ عاشق نوروز، پای این آیین کهن را نیز به میان کشیده آن را هم بهانه می کند:
«در روز بیستم مارس (یکم فروردین ماه) ایرانیان به همراه مردمانی از ۱۲ کشور دیگر، سال نوی ایرانی، نوروز (به معنای روز نو و روزگار نو) و آغاز بهار را جشن گرفتهاند»
ولی، آیا این همان نوروزی نیست که رژیم شما با تمام قوا در حذف آن و همه ی آیین های مربوط به آن کوشید تا روزی که در این توطئه ی خائنانه شکست خورد؟ تا جایی که امروز آن را به رخ ملت آمریکا می کشید؟
منابع خبری بسیار در ایران و جهان از آماری پنج برابر آنچه در ایران رسماً اعلام و پذیرفته می شود خبر می دهند و شما بجای پیام پوزش و شرم به ملت ایران، به عکس، برای رد گم کردن به ملت آمریکا پیام می فرستید. در عوض تنها در پنهان کردن نتایج رفتار جنایتکارانه ی حکومت کوشش می کنید، چنان که می خوانیم:
«دادستان کل کشور روز ٢١ اسفند با انتشار بیانیه ای اطلاع رسانی در بارۀ «بیماری کرونا» و ارائۀ آمار و ارقام در بارۀ بیماران و تلفات این ویروس را در انحصار «ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا» اعلام کرد و گفت «هر اظهار نظری» خارج از این روال «خلاف مصالح و امنیت ملی کشور» است و «با مرتکب (…) برخورد خواهد شد».
«بگفتۀ یک روزنامه نگار اقتصادی در تهران، “جمهوری اسلامی ایران در چنان انزوائی قرار گرفته است که حفظ مناسبات تجاری آن با چین در نظر مقامات کشور بر هر ملاحظۀ دیگری میچربد.” بنا به گفتۀ همان روزنامه نگار “موقعیت کشور از نظر مالی و اقتصادی در چنان وضعیتی است که دولت به هیچ روی، و حتی زیر تهدید ویروس کرونا، مایل نیست فعالیتها را محدود کند.”»
و آخوند متقلب عوامفریبی را، این بار با ملت آمریکا، چنین ادامه می دهد:
«ملت آمریکا، من به نام عدالت و انسانیت، وجدان های پاک و فطرت های الهی شما را مخاطب قرار داده و از شما میخواهم دولت و نمایندگان خود در کنگره آمریکا را آگاه کنید که دشمنی و فشار و تحریم هیچگاه موفقیتی به همراه نداشته و نخواهد داشت.»
و ما می پرسیم: منظور کدام عدالت و انسانیت است؟ همان عدالتی که به نام آن هزاران آزادیخواه بیگناه را، که البته از فطرت الهی محروم اند، سالیان دراز در زندان های کثیف و خطرناک خود، و گاه در همسایگی آدمکشان محکوم، در بند کرده اید؟ این است انسانیت شما؟ پس از دیگران چه انتظاری دارید؟
و به فارسی غلط آخوندی اضافه می کند:
«این گفتار انسانی و رفتار انسانی است که جواب خواهد داد»
باز از شما می پرسیم: «گفتار انسانی و رفتار انسانی» آزادیخواهان ایران در رژیم شما چه جوابی داده است؟
و شعبده ی دیگر این که بگوید:
«متاسفانه تحلیل نادرست از شرایط منطقه و مشورتهای گمراهکننده از سوی دشمنان ایران، سبب شده است تا سیاست های غلط و مداخله جویانه آمریکا در جهان و منطقه خاورمیانه اصلاح نشود؛
اما لازم نمی داند به این پرسش پاسخ دهد: سیاست های غلط و مداخله جویانه ی شما در منطقه چه؟ باز این همان لالایی برای خواب کردن دیگران نیست؟ نیست؟
یا:
«متاسفانه تندروترین و مرتجع ترین دشمنان دموکراسی و حقوق بشر در جهان که خود سرزمین دیگر ملت ها را اشغال کرده و یا ملتهای خود را حتی از یک انتخابات آزاد محروم کرده اند، اکنون به مشاوران دولت آمریکا تبدیل شده»
شما پایه گذاران ارتجاعی ترین رژیمی که ایران به خود دیده، ارتجاعی که بدان می بالید و قصد اهداء آن به دیگران را هم دارید، به خود اجازه می دهید از «رژیم های مرتجع» دیگر سخن بگویید! و چقدر بی شرمید که چون سخن از حقوق بشر در ایران و برای آزادیخواهان ایران می شود می گویید حقوق بشر ما حقوق بشر اسلامی است و موضوع را لوث می کنید، اما برای تخطئه ی دیگران بلافاصله به همان حقوق بشر جهانروایی متوسل می شوید که در ایران هر روز آن را گردن می زنید؛ بی شرمی تا کجا؟ اما البته چندان کودن اید که نمی فهمید با این کار دست خود را بیشرمانه رو می کنید.
فرصت برای احیاء حقوق بینالملل در فرهنگ شما هم فراهم می شود و می نویسید:
«اکنون زمان آن است که ملت امریکا بر سر دولت آمریکا با صدای بلند فریاد برآورد و از او پاسخ بخواهد. نگذارید بیش از این اوراق تاریخ آمریکا سیاه شود. بازگشت به قانون و حقوق بینالملل و اصول حقوق بشر به نفع مردم آمریکا و همه ملتهای جهان است.» چه دیدنی است که در این جمله ی اخیر، بر حسب تصادف، صفت اسلامی را برای حقوق بشر فراموش می کنید، زیرا در خطاب به مردم آمریکا که از تحفه ای موسوم به «حقوق بشر اسلامی» سردرنمی آورند، به صرفه نیست. آری، شما برای دروغ و بیشرمی حدی نمی شناسید؛ و آنجا که پای آمریکا به میان می آید همچنان از «حقوق بینالملل و اصول حقوق بشر» می گویید.
راستی را، کدام حقوق بشر؛ همان حقوق بشر اسلامی شما که در آن اسیدپاشیدن به چهره ی زنان جوان بیگناه مجازات ندارد و تشویق نیز می شود؟ و کدام حقوق بینالملل؟ این حقوق بینالمللی تازه است؟ یا در زمان گروگان گیری و حمله به سفارت های دیگر کشورها هم وجودداشته و شما نمی دانسته اید؟
آیا، شما که دهان هر خواستار گفت و گو را، حتی درباره ی بهای بنزین، با گلوله می کوبید، راست می گویید که:
«ما [یعنی شما!] در ایران همیشه اهل گفتگو بوده ایم و هرگز از آن هراس نداریم، همان گونه که در مذاکرات ۱+۵ اثبات کردیم. ما رعایت تعهدات را ضرورتی قانونی، اخلاقی و بینالمللی میشماریم و نشان دادهایم که به توافقهایمان پایبندیم و عهدشکنی دیگران را نمیپذیریم.»
نام اسارت نمایندگان همین ملت آمریکا، که مورد خطاب شماست، به مدت ۴۴۴ روز در دست شما «عهدشکنی» نیست، و همان «رعایت تعهدات بینالمللی است، آن هم بدیهی ترین آنها که می گویید ضرورتی قانونی، اخلاقی و بینالمللی دارد»، یا اینجا هم مرگ خوب است، اما برای همسایه؟
سخنگوی ملت زندانی ایران هم می شود و به نام او می گوید:
«مردم ایران ارزش دوستی و احترام بر اساس اصول کرامت و انسانیت را می شناسند و به آن پاسخ مثبت می دهند، اما در مقابل فشار و تهدید میایستند و قهرمانانه دفاع میکنند. ما ملت سرافرازی هستیم با هزاران سال سابقه تمدنی، به زبان زور با قدرت پاسخ می دهیم و به زبان کرامت با احترام.»
اما، اگر این ادعاها درباره مردم ایران درست است، بطور مسلم درباره ی زندانبانان آن دروغ است.
ملت ایران نمرده است که شما وارث و سخنگوی آن شوید. شرم کنید و تنها به نام خود و اسلام عزیزتان سخن بگویید، نه از قول ملتی اسیر اما زنده و همچنان آزاده و بزرگ: ملت ایران!
شما ورشکسته اید و ورشکسته ی به تقصیر، و از عمر رژیم شومتان، که شاپور بختیار چهل سال پیش درباره ی آن گفته بود: «پرانتز سیاهی است که بسته خواهدشد»
چندان باقی نمانده است.
ایران هرگز نخواهد مرد
چهارم فروردین ماه ۱۳۹۹
نهضت مقاومت ملی ایران