جرأت آزادی – سیاوش ایراندوست
یکی از سرکوفتهای قالبی که از طرف نسلهای بعد از انقلاب 57 نثار نسل آن انقلاب می شود، این است که با برقراری حکومت اسلامی زندگانی و جوانی ما را بر باد داده اید و عبارت نسل سوخته را هر کسی از ظن خود به کار می برد. پاسخ صریحی که از یکی از پیرمردهای نسل آن انقلاب شنیدم این بود که ما با انقلاب آن یکی را سرنگون کردیم، شما هم اگر جرأت دارید این یکی را براندازید که سرکوفت و عاجزنمایی دردی را دوا نمی کند، کاری باید کرد.
شکستن زنجیره ی استبداد
در اینکه جوانی و زندگانی ما را دیکتاتوری از بین می برد، شکی نیست. غیر از
بچه پولدارها و آقازاده های سردمداران مافیای اقتصادی جمهوری اسلامی، دیگر
جوانان ایران یا با مشکلات بیکاری یا با قانون مسخره ی کار جمهوری اسلامی
درگیر هستند. رانتخواری و فساد گسترده ی مافیای اقتصادی اسلامگرایان با
اقتصاد و تولید و زندگی ایرانیان چه می کند؟ ما جز زنجیرهای استبداد چیزی
برای از دست دادن نداریم.
اصرار ولی فقیه جمهوری اسلامی بر افزایش جمعیت ایران انتظار از پیرمردان و
پیرزنان برای تولید مثل است یا نسل جوان ایران باید از شرایط اقتصادی تشکیل
خانواده و افزایش جمعیت برخوردار شود؟ تبانی نسل قبلی با اسلامگرایان برای
افزایش سرسام آور قیمت مسکن و نیازهای اولیه ی زندگی کدام امکان را برای
جوانان تحت سلطه ی قانون کار جمهوری اسلامی برای برخورداری از زندگی مناسب
فراهم می کند؟ برخی از افراد نسل انقلاب 57 از طریق همکاری با اسلامگرایان
از رانتهای اقتصادی جمهوری اسلامی برخوردار شده اند و با ثروتهای کلان و
زمینهای بسیار به دلالی زمین و مسکن و گرانی زندگی و محکمتر کردن زنجیرهای
استبداد بر جوانان ایرانی اهتمام ورزیده اند، و روشنفکران جیره خوارشان با
بوق و کرنای اصلاحات دروغین برای پیشی گرفتن رانتخواری و مافیای اقتصادی
دار و دسته ی رفسنجانی از سایر دزدان اسلامگرا اهتمام می ورزند. باید انصاف
داد که مافیای اصلاح طلبی دروغین در دزدیهای کلان و هزارچهرگی بسیار حرفه
ای تر و روزآمدتر از رقیب اصولگرایش است و روابط عمومی قوی برای توجیه
دزدیها و جنایتهایش دارد، در سطحی که گاهی بزهکاریهایش را به نام آزادی جار
می زند.
آزادی در حکومت دیکتاتوری جز اسمی بی مسما برای چند میدان و خیابان و
ورزشگاه در چند شهر نیست. رهایی از زنجیرهای استبداد و استثمار جز با
سرنگونی دیکتاتوری و برقراری سیستم حقوقی درست و عادلانه در نظام سیاسی
دموکراسی، ممکن نیست. ما با انقلاب آزادیخواهانه برای براندازی حکومت
اسلامی و برقراری دموکراسی در کشورمان به آزادی می رسیم. با آزادی ایران از
چنگال حکومت اسلامی، اسم میدان آزادی تهران را با مسما خواهیم ساخت. ما
جرأت آزاد بودن را داریم، آزادی ایران در محترم شمردن آزادی همه ی مردم
ایران و پاسداری از آزادی آنان است. آزادی ایران در حقوق شهروندی برابر همه
ی مردم ایران در دموکراسی ایران است.
غایت آزادی
در بالا به مشکلات معیشتی و اقتصادی در دیکتاتوری اشاره شد، اینجا توضیحی
لازم است که آزادی خود یک غایت است که نمی توان آن را به ارزشهای مادی
تقلیل داد. از وضعیت رفاهی طبقه ی حاکم فاسد و اطرافیانشان در دیکتاتوریهای
پهلوی و اسلامی که بگذریم، وضعیت معیشتی و اقتصادی اکثریت مردم در
دیکتاتوریهای پهلوی و اسلامی در سطحی پایین بوده است. اما حتی اگر بر فرض،
دیکتاتوریها در جنبه ی اقتصادی موفقتر باشند، باز هم ما باید در پی دستیابی
به آزادی سیاسی با برقراری دموکراسی در ایران باشیم، ما مجاز نیستیم آزادی
سیاسی را با اقتصاد معامله کنیم.
اما مشخص شده است که دموکراسی در جنبه ی اقتصادی هم موفقتر است، آن هم به
دلیل آزادی تضمین شده در دموکراسی که به تواناییها و خلاقیتها و ابتکارهای
مردم در زمینه ی تولید و خدمات اقتصادی میدان می دهد، رسانه های آزاد و
تبادل آزادانه ی اطلاعات که در دموکراسی تضمین و محافظت می شود، شفافیت
اداری و اقتصادی ایجاد می کند و از رانت و فساد جلوگیری می کند.
در دموکراسی با نظارت مردم بر عملکرد حکومت و مهار کردن قدرت از طریق
نهادهای سیاسی دموکراتیک، حکومتگران نمی توانند قدرت سیاسی را در جهت رانت و
فساد اقتصادی به کار گیرند. برای اینکه ایده های خلاقانه به شکوفایی
اقتصادی منجر شود، باید در جامعه آزادی وجود داشته باشد. در دموکراسی
تواناییهای مردم در راستای توسعه ی اقتصادی و افزایش قدرت تکنولوژیکی کشور
به کار می رود و امکانات اقتصادی در راستای توسعه ی حقوقی و فرهنگی و
افزایش رفاه مردم به کار گرفته می شود.
ما باید آزادی سیاسی را انتخاب کنیم، نه به خاطر امید به زندگی آسانتر،
بلکه به این دلیل که آزادی خود یک غایت است که نمی توان آن را به ارزشهای
مادی تقلیل داد. ما باید آزادی را به شیوه ی دموکریتوس انتخاب کنیم: « فقر
در یک دموکراسی بهتر از هر نوع ثروت در یک نظام اشرافی یا استبدادی است،
زیرا آزادی بهتر از بندگی است. »
زندگی فقیرانه در یک دموکراسی بسیار با ارزشتر از زندگی مرفه توأم با بندگی
استبداد است. غایت آزادی بسیار فراتر از اقتصاد است و با هیچ چیزی قابل
داد و ستد نیست. اما در مبارزه برای دستیابی به آزادی از غایت آزادی هم یک
گام فراتر می رویم.
جانفشانی برای آزادی
مردم ایران بیش از صد سال است که برای برقراری آزادی در ایران مبارزه می
کنند، اما هنوز به آزادی نرسیده اند. ایرانیان بسیاری جان خویش را در راه
آزادی فدا کرده اند. در مبارزه برای آزادی از غایت آزادی هم یک گام فراتر
می رویم، اگر آزادی را انتخاب می کنیم باید آماده باشیم تا همراه با آن
نابود شویم. این دلیری مبارزان آزادیخواه ایران است که با جانفشانیهایشان
مسیر آزادی ایران را گشوده اند و ادامه داده اند. مبارزات و جانفشانیهای
آزادیخواهان انقلاب مشروطیت را به یاد آوریم.
هنگامی که دیکتاتوری رضا شاه آزادیخواهان را همراه با آزادی مملکت از بین
می برد، مردم آزادیخواه ایران از مبارزه برای دستیابی به آزادی دست
نکشیدند. مبارزان آزادیخواه دوران ملی شدن نفت را به یاد آوریم. هنگامی که
دشمنان آزادی و سرافرازی ایران بعد از رگبار آزادی-استقلال ایران در 28
مرداد 1332، دانشجویان 16 آذر 1332 را به رگبار بستند، هنگامی که دکتر حسین
فاطمی را به عنوان نماد آزادی-استقلال و عزت مملکت تیرباران کردند. …
دیکتاتوریهای پهلوی و اسلامی آزادیخواهان بسیاری را همراه با آزادی مردم
ایران از بین برده اند. مبارزان آزادیخواه بسیاری که جانشان را در مبارزه
با استبداد از دست داده اند، و امروز ایرانیان آزادیخواه بسیاری که ایران و
برقراری آزادی و عدالت و دموکراسی در ایران را با ارزشتر از جانشان می
شمارند. آزادی ایران از چنگال حکومت اسلامی و برقراری دموکراسی در ایران
مدیون دلیری آزادیخواهان ایران خواهد بود. برای رسیدن به آزادی باید مبارزه
و ایستادگی کرد، حتی اگر امکان موفقیت کم باشد. تا زمان پیروزی نهایی
آزادیخواهان ایران و استقرار و تثبیت نظام سیاسی دموکراسی در ایران، باید
آماده ی جانفشانی برای دستیابی به آزادی باشیم.
آگاهی آزادی
این سخن دکتر بختیار درست است که « زندگی یک مرد سیاسی در برابر نجات یک
ملت اهمیتی ندارد. » اما نجات یک ملت در گرو آگاهی آزادی آن ملت است و
اینجاست که نقش آگاهی بخشی واقعی مؤثر می افتد. جرأت آزادی مردم ایران در
انقلاب 57 بدون وجود آگاهی آزادی و دموکراسی، به فاجعه ی برقراری حکومت
اسلامی منجر شد. ما این فاجعه ی عدم آگاهی و تسلط اسلامگرایی بر انقلاب 57
را علاوه بر شاه مستبد پهلوی که فضای سیاسی جامعه را بسته بود و اسلامگراها
را رها، مدیون آگاهی بخشی های کاذب و یاوه سراییهای جذاب و فریبنده ی
روشنفکران آن زمان مانند دکتر شریعتی هم هستیم، روشنفکرانی که به جای آگاهی
آزادی، هر کدام ساز اسلامگرایی را در نتهای مختلف برای جلب و فریب مردم می
زدند، هر چند که نقش عملی جا انداختن جمهوری اسلامی و انداختن اسلامگراها
به جان ایران را بازرگان و نهضت آزادی اش ایفا کردند.
آیا روشنفکران امروز ایران جرأت روشنگری و ترویج آزادیخواهی واقعی برای
دستیابی به دموکراسی را دارند؟ آزادی ملت ایران در گرو آگاهی و مشارکت
همگانی ملت ایران در مبارزه ی سیاسی برای دستیابی به آزادی است. آگاهی
آزادی جرأت آزادی مردم ایران را در مسیری درست به کار می گیرد و به برقراری
دموکراسی در ایران منجر می شود که دولت دموکرات ایران آزادی و حقوق
شهروندی برابر همه ی مردم ایران را تأمین و تضمین می نماید.
در بالا به جانفشانی برای آزادی اشاره شد، اینک باید اضافه کرد که اگرچه
برای دستیابی به آزادی و محافظت از آن، در شرایطی ممکن است که از جان گذشتن
لازم بیافتد، اما – خوشبختانه – موقعیت عملی آن کمتر پیش می آید، و موقعیت
بیشتری برای زیستن برای آزادی با کسب آگاهی آزادی در راستای دستیابی به
آزادی و محافظت از آزادی برای تعداد بیشتری از مردم فراهم است. آزادی برای
ایران، برای زیستن آزادانه ی مردم ایران با حقوق شهروندی برابر در کشور
ایران است، زیستن آزادانه با آگاهی آزادی و محافظت از آزادی میسر می شود.
اراده ی زیستن آگاهانه برای آزادی و انسانیت کم ارزشتر از آمادگی جانفشانی
برای آزادی نیست و مکمل هم هستند. مهمترین مورد برای دستیابی به آزادی
انتخاب آگاهانه ی مسیر درست برای دستیابی به آزادی، و مبارزه و پایداری در
آن راه درست است، و اینجاست که آگاهی آزادی جرأت آزادی را کامل می کند.
جرأت جدایی دین از سیاست
دخالت دین در سیاست عامل اصلی استبداد حاکم و تبعیضهای حقوقی بین مردم
ایران است. لائیسیته با جدایی دین از سیاست عامل اصلی برابری حقوقی همه ی
مردم از دیدگاه قدرت سیاسی صرفنظر از مذهب، جنسیت، قومیت، عقیده و هرگونه
تفاوتهایشان است. به همین دلیل لازم است که لائیسیته شعار اصلی مبارزه با
استبداد حاکم شود. برقراری دموکراسی لائیک ایران به هرگونه تبعیض مذهبی،
جنسیتی، قومی، عقیدتی و … از طرف قدرت سیاسی پایان می دهد و دولت ایران
حقوق شهروندی برابر همه ی مردم کشور ایران را تأمین و تضمین می کند.
ما برای دستیابی به دموکراسی در ایران باید جرأت تقدس زدایی از میدان سیاست
و عقلانی کردن روند اداره ی کشور با جدایی دین از سیاست داشته باشیم.
لائیسیته آزادی دین از دخالت سیاست هم است، لائیسیته نه خفیف کردن دین است و
نه خفیف کردن روحانیان و نه خفیف کردن مؤمنان، جدایی است به معنای استقلال
اقتدار مذهبی از اقتدار سیاسی؛ جدایی درست راه را بر سودای حکومتگری
روحانیان و نیز سؤاستفاده ی سیاست از مذهب می بندد، ولی دست روحانیت را در
اداره ی مذهب باز می گذارد. قاطعیت در براندازی حکومت اسلامی همانقدر لازم
است که طرح درست و معقول برای تحقق و تداوم دموکراسی لائیک ایران.
جرأت انقلاب لائیسیته
تحت حکم دیکتاتوری تنها راه دستیابی به اصلاحات معقول انقلاب سیاسی برای
سرنگونی دیکتاتوری و ایجاد چارچوب سیاسی دموکراتیک است. تحمل بندگی استبداد
و زندگی اسارتبار تحت حکم دیکتاتوری بس است، نسل جوان ایران باید جرأت
انقلابی دیگر را همراه با آگاهی آزادی داشته باشند تا نسل آزادی ایران
شوند، این انقلاب باید برعکس انقلاب 57 به فرجامی خوب منتهی شود: برقراری
نظام سیاسی دموکراسی در ایران.
شعار درست برای مبارزه با حکومت دینی، خواستاری لائیسیته در نظام سیاسی
است، لائیسیته ای که به برقراری نظام سیاسی دموکراسی لیبرال و لائیک جمهوری
ایران راه می برد. مبارزه برای تعیین نظام سیاسی همیشه انقلابی است و به
تغییر نظام سیاسی انقلاب می گویند، چه با خشونت و چه بی خشونت. دفاع از جان
مردم ایران در جریان انقلاب ضروری است. در هر شرایطی باید به طور جدی و
قاطع از کشورمان ایران و مردمش و تمامیت سرزمینش و استقلال سیاسی اش محافظت
نماییم که دستیابی به دموکراسی در ایران متکی بر آنهاست. برای چنین محافظت
جدی، مقدار خشونت مجاز برای دفاع در صورت لزوم در هر مورد در سطح استراتژی
در هنگام مقاومت عملیاتی مشخص می شود.
باید توجه کرد که آگاهی هر چه بیشتر مردم ایران به مسیر درست مبارزه ی
سیاسی برای دستیابی به آزادی، و ترویج هر چه بیشتر شعار لائیسیته در میان
مردم ایران و تبدیل آن به خواست همگانی، و قاطعیت و اراده ی همگانی مردم
ایران برای برقراری نظام سیاسی دموکراسی لیبرال و لائیک جمهوری ایران،
خشونت را در جریان انقلاب به کمترین حد ممکن می رساند که نه اسلامگرایان و
نه هیچ قدرت دیگری توان مقابله با خواست و نیروی ملت ایران را ندارند. نفوذ
خواست آزادیخواهانه ی مردم ایران در بین نیروهای نظامی ایران به پیوستن
بدنه ی نیروهای نظامی به مردم و انقلاب لائیسیته شان یاری می رساند.
در صورت گسترش همگانی آگاهی آزادی، شعار لائیسیته و استراتژی درست مبارزه ی
سیاسی، و اراده ی قاطع ملت ایران برای برقراری دموکراسی در ایران باید
انتظار داشت که خطرات جانی برای مبارزان آزادیخواه در جریان انقلاب برای
رسیدن به مقصد دموکراسی لائیک ایران بسیار کمتر از خطرات جانی فعلی در جاده
های ایران باشد که دولت دموکرات ایران فردا باید چاره ای اساسی برای حفاظت
جان مردم در جاده ها بکند.
انقلاب سیاسی وسیله ای برای تغییر نظام سیاسی است که استفاده ی درست از این
وسیله در جهت سرنگونی دیکتاتوری و برقراری نظام سیاسی دموکراسی است. با
آگاهی آزادی و اراده ی آزادیخواهانه ی ملت ایران، انقلاب لائیسیته می تواند
انقلاب پایانی ایرانیان در مبارزات سیاسی شان برای برقراری عدالت و آزادی و
دموکراسی در کشورشان باشد، مبارزات آزادیخواهانه ای که با به راه انداختن
انقلاب مشروطیت در بیش از یک قرن پیش آغاز شد و با پیروزی انقلاب لائیسیته
به نتیجه ی دموکراسی پایدار در ایران می رسد.
فقط دموکراسی چارچوب نهادی برای انجام اصلاحات بدون استفاده از خشونت و با
استفاده از عقل در امور سیاسی فراهم می کند. ما باید جرأت دستیابی به
دموکراسی و محافظت از دموکراسی را داشته باشیم، خلاصی از شر حکومت اسلامی
از طریق انقلاب سیاسی توسط مردم ایران و جایگزینی اش با نظام سیاسی
دموکراسی لیبرال و لائیک که عدالت و آزادی و امنیت و فرصت زندگی معقول را
برای همه ی مردم کشور فراهم نماید.
اگر آزادی و عدالت در کشورمان ایران و برای همه ی مردم ایران می خواهیم، باید جرأت انتخاب آگاهانه ی مسیر درست مبارزه ی سیاسی که به برقراری نظام سیاسی دموکراسی لیبرال و لائیک جمهوری ایران بیانجامد، داشته باشیم و این دلیری را در بین مردم ایران گسترش دهیم. باید جرأت انتخاب آگاهانه ی استراتژی و رهبری سیاسی مناسب برای مبارزه ی سیاسی داشته باشیم، باید جرأت شکل دهی جنبش انقلابی و گسترش آن، و پیگیری استراتژی انقلاب برای براندازی دیکتاتوری و برقراری دموکراسی در کشورمان، و کاربرد تاکتیکهای کارساز در چارچوب استراتژی و پیروی آگاهانه از رهبری سیاسی که بتواند جنبش را از دیدگاه مشخص و روشن و تا حد امکان منضبط به مقصد برساند، داشته باشیم. ملت ایران تنها مرجعی است که توان براندازی دیکتاتوری و برقراری دموکراسی در کشور ایران را دارد.
ایران – 8 تیر 1395