Home آرشیو حسن بهگر سپاه ما را به کجا میبرد؟- حسن بهگر

سپاه ما را به کجا میبرد؟- حسن بهگر

چرا سپاه پاسداران تشکیل شد؟

در انقلاب 57 ترس از دخالت آمریکا و بازگشت شاه به سبک کودتای 28 مرداد بر دلها سایه افکنده بود و طرح تشکیل تشکیل یک نیروی مسلح که بتواند حافظ انقلاب باشد و با نیروهای ضد انقلاب مقابله کند در میان گروه های سیاسی که در انقلاب شرکت داشتند از چپ تا راست مطرح بود . مهدی بازرگان که نخست وزیری خمینی را پذیرفته بود بنا به مصلحت و شاید هم برای دلجویی از ملیون، در این باب با آنان نیز مشورت می کرد. از جمله دکتر ابراهیم یزدی را مامور مشورت با حسن میرمحمدصادقی از افسران دوره ی رضاشاه کرد و وی بنابه گفته خود، نام سپاه پاسداران را پیشنهاد کرد. او سازمانی مانند سازمان نهضت مقاومت فرانسه را در نظر داشت و همانطور که از نام این سازمان پیداست به هیچوجه منظور از تأسیسش ایجاد یک سازمان ایدئولوژیک نبود وبرخی نیزدر دولت موقت به آن به سبک مجلس دوران اول مشروطیت که نیروی محافظی برای خود تشکیل داد، گارد ملی می گفتند. رئیس اولیه آن  آیت الله حسن لاهوتی شد که روابط خوبی هم با نهضت آزادی و هم سازمان مجاهدین داشت و بعد توسط اسدالله لاجوردی در زندان با استرکنین کشته شد. جعلیات و روایت های بسیاری به تاریخ این سازمان  اضافه شد و اکنون هرکسی از محسن سازگارا گرفته تا محسن رفیقدوست داستان های خودش را به ما عرضه می کند. اما آن چه در عمل به وقوع پیوست تبدیل شدن سازمان به نیروی مسلحی بود که گروه های همراه انقلاب را یک به یک از میان برداشت.

سپاه پاسداران تکیه گاه ملایان

سپاه پاسداران  کم کم به نیروی نظامی مورد وثوق ج ا و تکیه گاه ملایان  تبدیل شد که در مقابله با مخالفان داخلی و تأمین استحکام این رژیم نقش عمده ای داشت و امروز بدانجا رسیده که بقول هوادارانش هم قدرت نرم و هم قدرت سخت حکومت را رهبری می کند . قدرت نرم ایدئولوژی و ایدۀ سیاسی و راهبردی را شامل می شود و  قرار است با تهدیدات فرهنگی و سیاسی نیز مقابله  کند. چسبندگی این سازمان ایدئولوژیک  به ملایان حاکم به نحوی است که لازم و ملزوم یکدیگرشده اند و هیچ یک بدون دیگری نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. از این روست که سپاه با تمام قدرتی که یافته است چون خودش را به تئوری اسلامی ولایت فقیه گره زده است، نمی تواند کودتا کند و حکومت را به دست بگیرد وگرنه شاید تا حال  کودتا کرده بود.

 با آغاز جنگ عراق نیز به رغم ندانم کاری های سپاه،  مانند کربلای 4 و 5 که موجب کشته شدن چندین هزار نیرو و دادن تلفات سنگین (بیشتر  به سبب نداشتن تجربه و آموزش کافی) شد، کوشش شد ارتش، زیر مجموعه سپاه تعریف شود و بهترین تجهیزات و بودجهُ کشور متوجه سپاه گردد. سپاه آموزش جنگی ندیده بود و آن چه آموخت در میدان جنگ و به قیمت دادن تلفات و کشته های بسیار از نیروهای جوانی بود که پس از انقلاب بدان پیوسته بودند .

ورود به سپاه به عرصه فعالیت های اقتصادی

با فاتح شمردن ایران در جنگ و نسبت دادن همۀ فتوحات به سپاه، به ابتکار رفسنجانی و علی رغم حکم خمینی که قبلا شرکت سپاه را در مسایل اقتصادی منع کرده بود سپاه رسما وارد پروژه های عمرانی کشور شد.  انگیزه رفسنجانی از این کار کاملا مشخص نیست  ولی گمان می رود شاید جلب رضایت سران سپاه برای تحکیم موقعیتش بود غافل از آن که قبلا بسیاری از سرداران سپاه  به انواع وسایل توسط خامنه ای جلب شده بودند.

سپاه نخست با گرفتن پروژه و واگذاری آن به شرکت های خصوصی در حقیقت با واسطه گری و دلالی آغاز کرد ولی پس از مدتی با مشارکت درانواع پروژه ها از سدسازی گرفته تا پالایشگاه ، نیروگاه ، خط گاز ، آب ،  مخابرات و پالایشگاه و  سپس معاملات نفتی تبدیل به  غولی اقتصادی شد که شریان های حیاتی کشور را دردست دارد و بیهوده نیست اگر بگوییم  تبدیل به ستون فقرات حکومت جمهوری اسلامی شده است. در این جا مجال بررسی همه فعالیت های سپاه نیست ولی واگذاری سهام شرکت صدرا (شرکت صنایع دریایی ایران) به “قرارگاه خاتم” و “شرکت توسعه سرمایه‌گذاری” و دست اندازی به مخابرات  نشان می دهد که هیچ یک از منابع کشور از دست اندازی سپاه در امان نبوده است .

مهدی کروبی زمانی که رئیس مجلس ششم بود اعلام کرد، سپاه پاسداران ۶۰ اسکله غیرمجاز در جنوب کشور ایجاد کرده است. همان زمان علی قنبری نماینده مجلس ششم نیز به صراحت گفت: «متاسفانه یک ‌سوم واردات کشور از طریق بازارهای غیرقانونی، اقتصاد زیرزمینی و اسکله‌های غیرمجاز صورت می‌گیرد.»

در نخستین سال ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، مجموعه‌ای از پروژه‌های مرتبط با میدان گازی پارس جنوبی، بدون  مناقصه، به قرارگاه خاتم‌، وابسته به سپاه واگذار شد که ارزش آنها حدود 7 میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.

به تدریج سپاه توجه خود را معطوف به پروژه های بزرگ و بودجه های کلان کرد و مدعی شد شرکت های خارجی حاضر به مشارکت و همکاری نیستند و چون هیچ شرکت داخلی نیز توان مالی و توان رقابت با شرکت های سپاه را نداشت، سپاه تبدیل به یکه سوار عرصه اقتصادی و سیاسی کشور شد.

آب مشکل بزرگ ایران

اکنون دانسته است که برخی از سرداران سپاه مدیریت آب کشور را برعهده دارند و از آنها به طور غیر رسمی به عنوان مافیای آب یاد می شود. این مدیریت به هرج و مرج عجیبی در کشور دامن زده است و افزون بر خسارات زیست محیطی موجب نارضایی عمومی و محلی شده  و بسیاری از کشاورزان را مایوس کرده است . خشکی دریاچه ارومیه و زاینده رود و از بین رفتن بسیاری از تالاب ها و مرداب ها نتیجه چنین مدیریت بی کفایتی است.

سدسازی های بی رویه عامل اصلی بحران آب و بیکاری بسیاری از کشاورزان شده است در حالیکه قرارگاه خاتم‌الانبیا در سال 98،  55 درصد از سدسازی های ایران در اختیار داشته و اکنون بزرگ‌ترین پیمان‌کار پروژه‌های دولتی ایران شناخته می شود. از شاهکارهای سدسازی سپاه  نادیده گرفتن نظرات کارشناسی در ساختن سد گتوند است که بر چندین لایه نمک بنا شد و وجود گنبدها و رگه‌های نمکی  در اطراف محل آبگیری سد پس از آبگیری سد به زیر آب رفته و موجب شوری آب شده است. تنها دستاورد این سد برای خوزستان، از بین رفتن زمین‌های کشاورزی منطقه و افزایش 25 درصدی شورآب کارون است. مصایب ناشی از سد کارون 3 را نیز نباید از قلم انداخت که 28 روستا را به محاصره آب ناشی از آبگیری آن انداخته است و برخی را کشته و هزاران نفر را بی خانمان کرده است.1

بیش از 80 سد در حوضه دریاچه ارومیه ساخته شده است . مگر ما چقدر آب داریم که این همه سد ساخته شده است؟ با چه کسی و چه جمع با صلاحیتی مشورت شده است ؟ تقصیر را به گردن وزارت نیرو می اندازند ولی کسی از باغداران ذینفع و سپاه پاسداران ذینفع در سد سازی سخنی به میان نمی آورد.ارومیه، پارک ملی، تالاب بین‌المللی و ذخیره گاه زیستی ثبت شده در یونسکو سرانجام خشک شد.

از سوی دیگر بسیاری از این چاه‌های به ظاهر مجاز هم، چاه‌های غیرمجازی هستند که در نتیجۀ چراغ سبز قانونی مجلس در اواخر دهه 80 عملاً مجوز قانونی دریافت کردند تا بیشتر از گذشته آب ارومیه را بمکند.

با وجود چنین خطاها و اشتباهاتی و حتا برخی فسادها، هیچ نهادی توانایی انتقاد و افشای این سازمان را ندارد . این سپاه است که تمام استانداری ها را و نمایندگی مجلس را اشغال کرده است .

برای نمونه یک فعال سیاسی بانام مهدی محمودیان اقدام به افشاگری فساد دو تن از فرماندهان سپاه کرد و به زندان افتاد . «مهدی محمودیان» گفت با وجود محکومیت قضائی «عیسی شریفی» و «اسماعیل احمدی مقدم»، دو دزد نجومی دارایی های عمومی کشور، اثری از این دو سردار در زندان های کشور نیست! سردار پاسدار «عیسی شریفی»، معاون شهرداری تهران در زمان شهرداری «محمدباقر قالیباف» که صد هزار میلیارد تومان گردش فساد مالی داشته و سردار پاسدار «اسماعیل احمدی مقدم»، فرمانده پیشین نیروی انتظامی، که در زمان او بیش از ۲ میلیارد یورو پول نقد گم شده  فقط به ۳ سال زندان محکوم‌ شدند اما ۳ دقیقه هم زندان نرفتند. از آن طرف در تبریز و ارومیه ۴ انگشت دزد یک روستایی را قطع می کنند. 2

سپاه افزون بر تمام اختیارات اقتصادی و نظامی اختیارات ویژه فراقانونی نیز دارد چنانکه محسن رفیق‌دوست اخیراً در مصاحبه‌ای طولانی گفت که او و فرماندۀ پیشین سپاه پاسداران مشترکاً سازماندهی ترور مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از کشور را برعهده داشته اند. 3 میدانیم که از هنگام برقراری ج ا تعداد زیادی از مخالفان در داخل و خارج کشور سلاخی شده اند و هیچ گزارش رسمی مدونی نیز در این باب منتشر نشده است.

پیش از مهر 1388، سپاه دارای یک «معاونت اطلاعات» بود که پس از انتخابات در همان سال  به یک سازمان تبدیل شد. رئیس این سازمان منصوب رهبر جمهوری اسلامی است و برخلاف وزیر اطلاعات که باید پاسخگوی رئیس‌جمهور و مجلس باشد، او باید با فرماندهٔ سپاه پاسداران و رئیس دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه، هماهنگ باشد.

سپاه یکپارچه نیست

با اطلاعات مختصری که داریم و بخشی از آن را آوردم، به نظر می رسد که کشور در دست سپاه است و اینکه خامنه ای چقدر برآن مسلط است مشخص نیست . ولی این همه به معنای آن نیست که سپاه یکپارچه است و مشکل بزرگ هم همین است. وقتی نیروی مسلح کشور آلوده به مسایل اقتصادی بشود آن یکپارچگی و توانایی خود را از دست می دهد و دیگر به فکر کشور و منافع ملی نخواهد بود.  بیهوده نیست که می بینیم حتا وزارت امورخارجه از بسیاری امور ناتوان است و باید منتظر سپاه که گاهی از آن به عنوان میدان یاد می شود، بماند. گاهی اوقات شرایط مضحک می شود. برای نمونه فؤاد ایزدی، چهره نزدیک به نیروهای انقلاب اسلامی  ناچار می شود به سردار باقری فرماندۀ ستاد کل نیرو‌های مسلح کشور تذکر دهد که:« سپاه در این شرایط نباید پیام صلح بفرستد و اگر فردی نظامی احساس می‌کند که به ادبیات دیپلماتیک علاقه دارد باید یونیفرم خود را درآورد و برود دیپلمات شود .»3

یا هنگامی که دنیای غرب خواستارشناسایی سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی است و قاعدتا باید نظام سعی  در رفع اتهام کند، ناگهان  رفیق دوست از بنیانگذاران سپاه اعلام می کند که دستمزدهای ترورهای اروپا را توسط یک روحانی در آلمان پرداخت می کرده است!؟4

 این شیوه حکومت داری پس از قریب به نیم قرن و برباد دادن همه امکانات مالی و انسانی و حتا آبروی کشور است. این حقیقتی است که سپاه رل دیگ «هرکاره» را بازی می کند. در دنیای امروز چنین رلی را هیچ ارگانی نمی تواند به تنهایی بازی کند.

سردرگمی راهبردی

بسیاری از ناکامی های سیاسی در امر دفاع از کشور و سیاست خارجی ناشی از سردرگمی سپاه است .

ماجرای جدایی سرلشکر فیروزآبادی از ستاد کل نمونه ای از اختلافی است که از اول انقلاب گریبانگیرسپاه بوده ولی به خاطر منافع شخصی از حل آن عاجز مانده اند.

او می گفت :«ما چند نیروی مسلح از جمله ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و وزارت دفاع و … داریم. این‌ها باید باهم هماهنگ حرکت کنند. لذا ماهیت ستاد کل در بخش دفاع این است که نیروها را متحد، یکپارچه و در مقابله تهدیدات همسو کند و در موقع لازم آن‌ها را به مقابله وا‌دارد. لذا اگر قرار است یکپارچه دفاع شود، نمی‌شود ارتش فرماندهی خودش را داشته باشد، سپاه فرماندهی خود و نیروی انتظامی و وزارت دفاع هم کار خود را انجام دهند. ستاد کل باید این‌ها را دورهم جمع  و با یکدیگر هماهنگ کند، یعنی تمام سلاح‌هایی که در ایران است و تمام یگان‌ها باید با یک آهنگ به کار گرفته شوند، خب این کار را باید ستاد کل انجام دهد. »5

نتیجه این پیشنهادات معقول آن بود که او را مجبور به استعفا کردند و حتا با هیاهو و جنجال ویلای ده هزار متری لواسان را از او پس گرفتند.

بد نیست به آخرین نمونه تحولات اخیر سوریه هم اشاره کنیم  که در این مورد نه وزارت امورخارجه و نه سپاه حتا یک توضیح یک برگی نیز صادر نکردند که بر سر میلیون ها دلار سرمایه گذاری و هزاران نیروی انسانی چه آمد؟

هیچ توضیح قانع کننده ای هم در بارۀ ادعای  ولادیمیر پوتین، که گفت در جریان سقوط سوریه و دولت بشار اسد به دست شورشیان تحریرالشام، کشورش به خروج 4 هزار نیروی ایرانی از سوریه کمک کرده است  از جانب مقامات ایرانی نشنیدیم و نفهمیدیم که آیا این نیروها غافلگیر شدند یا خدای ناکرده طی یک پیمان پنهانی رل تسلیم و واگذاری را بازی کردند؟

چه کسی در کشور جرات پرسش دارد؟

سردسته رانتخواران، سپاه و سازمان های اطلاعاتی مربوطه هستند که کسی جرات انتقاد از آنها را ندارد .صاحبان صدها هلدینگ مانندهلدینگ یاس و هزار کوفت دیگر، خاتم الانبیاء ، سپاه قدس یا بنیاد مستضعفان یا بنیادهای گوناگون متعلق به سرداران،ملایان و آقازاده ها هستند که به گربه هیجکدامشان کیش نمی توان گفت. اینها غده های سرطانی این حکومتند. به سازمان اطلاعات سپاه کسی  می تواند ایرادی بگیرد؟  باندهای گوناگون با داشتن همه گونه امکانات امنیتی روزانه و شبانه دام مرگ می چینند و سال هاست مردم در دست این جماعت اسیر و بازیچه شده اند و احساس امنیت نمی کنند.

سپاه به عنوان نیروی مسلح کشور که باید پاسداری از کشور را برعهده داشته باشد به سبب مقابله با اعتراضات مردم و کشتار بیرحمانه، مورد نفرت مردم است درحالیکه نیروی های مسلح کشور باید پشتیبانی مردم را داشته باشند چون حافظ تمامیت ارضی و استقلال کشورند. هنگامی که این سازمان حتا نام ایران را هم با خود ندارد، نه تنها خود را از پشتیبانی مردم محروم می کند بلکه امنیت و استقلال کشور را نیز به خطر می اندازد.

به این بلاتکلیفی تفکرات و خط مشی خامنه ای به عنوان ولی فقیه را هم افزود که تعریف روشنی از منافع ملی ندارد. سخنرانی 22 خرداد 96 آیت الله خامنه‌ای در جمع مسئولان نظام شاهد این مدعا است. او می‌گوید: “مسئله اینجا است که منافع ملی را چه‌جوری تعریف کنیم، چه‌جوری شناسایی کنیم؛ چه چیزی را واقعاً منافع ملّی بدانیم و چه چیزی را نه. آن نکته‌ اساسی که مورد نظر بنده است این است که منافع ملّی آن ‌وقتی منافع ملّی هستند که با هویت ملی ملت ایران، با هویّت انقلابی ملت ایران در تعارض نباشند”.

منافع ملی وقتی واقعا منافع هستند که با هویت ملت ایران در تضاد نباشند.  منافع ملی ایران نمی تواند با هویت انقلاب اسلامی همسان باشد زیرا خواست های انقلابی مردم بنا به اظهار صریح خمینی با خدعه او زیرپا گذاشته شد و پایمال گردید. بدین ترتیب ملت نمی تواند به هیچ یک از قراردادهای این دولت اعتماد کند زیرا منافع ملی در آن منظور نشده است یا منافع امت است یا به این اسم به جیب این و آن ریخته می شود. در عمل هم می بینیم مجتمع مسکونی در لبنان و فلسطین ساخته می شود ولی خودمان گورخواب و پشت بام خواب و غیره داریم . خودمان بیمارستان نداریم برای عراق بیمارستان ساخته می شود و …

هیات حاکمه به سرکردگی سپاه  طبقه متوسط را بسیار ضعیف کرده است و با تشکیل الیگارشی فامیلی مدیریت های مختلف صدها شرکت را برعهده دارد و تبدیل به میلیاردرهای نوکیسه ای  شده که گویی از مدل ژنرال های پاکستان الگو گرفته است. الیگارشی نشسته بر سفره انقلاب می خواهد بر یک توده بی شکل و بی هویت حکمرانی کند. چهاردهه تورم 40 درصدی کمر مردم را زیر بارگرانی شکسته است . فقیر کردن مردم ، فقیر کردن کشور است و با ادامه تاراندن مردم به خارج کشور و مجبور کردن آنان به مهاجرت، ملتی قوی نخواهید داشت که با آن با دشمن به مقابله برخیزید.

چند دهه تورم کمر مردم را شکسته است. سیاست شترگاوپلنگ  خصولتی که بزرگترین بخش مؤسسات و نهادهای اقتصادی کشور را در بر گرفته، بدین معناست که از امکانات و تسهیلات دولتی استفاده می کنند ولی نظارتی برآنها نیست و اگر خطایی هم بکنند زیر سبیلی در می شود. چنین بلبشوی اقتصادی در دنیا اگر بی نظیر نباشد کم نظیر است. 

ایا این پرسش بیهوده است اگر بپرسیم این سرداران سپاهی که منافع اقتصادی کلان  در کشور دارند در مقابله با خطرات خارجی به منافع ملی می اندیشند یا به منافع شخصی خود؟ به ویژه آنکه بخش مهمی از پول های بادآورده به خارج و به همان کشورهای غربی انتقال پیدا کرده است که مدعی مبارزه با آن هستند.

اینجاست که پشت هر ایرانی از خطراتی که ایران را تهدید می کند می لرزد.

جمعه – 16 خرداد 1404​

Friday – June 06, 2025

1-

مصائب یک کوچ اجباری پس از آبگیری سد کارون ۳

2-

مهدی محمودیان فعال سیاسی: سرداران دزد کجایند؟!

3-

نیروی نظامی ما نباید پیام صلح بفرستد

4-

رفیق دوست مسوولیت قتل ۴ چهره حکومت شاه را برعهده گرفت

5-

ماجرای جدایی سرلشکر فیروزآبادی از ستادکل

6-

منافع ملی وقتی واقعا منافع هستند که با هویت ملت ایران در تضاد نباشند