بادی که در زمانه بسی شمع ها بکُشت، هم بر چراغ دانش ما نیز بگذرد.
رئیس جمهوری نظام جمهوری اسلامی ایران که سابقه سالها حضور در قوه قضاییه و قوه مجریه را داشت، وزیر خارجه دولت او و 7 تن دیگر در حادثه سقوط هلیکوپتر کشته شدند. آقای رئیسی در کشتار هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷ در مقام عضو هیات مرگ، سرکوب جنبش سبز در سال ۸۸ در مقام معاون قوه قضائیه، سرکوب خونین آبان ۹۸ در مقام رئیس قوه قضائیه و سرکوب جنبش زن، زندگی، آزادی، با صدها کشته و جمع پرشماری زخمی و دهها هزار بازداشتی، در مقام رئیس جمهور، مجموعهای از اقدامات ضد مردمی و ضد حقوق بشری است که آقای ابراهیم رئیسی در آنها دست داشت. او در طول سالها خدمت در جمهوری اسلامی گرچه از ذکاوت و دانش خاصی برخوردار نبود ولی به لطف گوش به فرمان بودن همیشه در مصدر امور مهمی بود که تقریبا همگی آلوده به ظلم و فساد بودند. او برنامه خود را اجرای دستورات رهبری میدانست و تنها هنر او تبعیت بی چون و چرا از علی خامنهای بود. جای آن داشت که او در یک دادگاه صالحه بر صندلی متهم نشانده شود و برای اقدامات خود مورد بازخواست قرار گیرد. امری که با مرگ او در حادثه سقوط هلیکوپتر برای همیشه منتفی شده است. علت سقوط بالگرد هنوز روشن نیست اما شاید بخت یار آقای رئیسی بود که به سرنوشت محتوم منفور شدن روسای جمهور در نزد نظام گرفتار نشد. از مرگ او عدهای از ایرانیان خوشحال و خرسند شدهاند و این شادمانی را بدون پرده پوشی نشان میدهند. مسئولان هر کشوری که مردمان آن از درگذشت دست اندرکاران کشور شادمان گردند باید به این سوال مهم بیندیشند که چرا مرگ مسئولان اتفاقی شادی آور برای مردم است.
سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور و جبهه ملی ایران – اروپا امیدوارند که یکایک دست اندرکاران نقض حقوق بشر در ایران بر صندلی اجرای عدالت قرار گیرند امری که برای رئیسی محقق نشد. با مرگ ابراهیم رئیسی نظام جمهوری اسلامی با چالش انتخابات روبرو خواهد شد. انتخاباتی که در دوره های اخیر با عدم استقبال مردم مواجه بوده است. ایرانیان با تحریم انتخابات ریاست جمهوری پیش رو میتوانند آنرا به رفراندمی دیگر علیه جمهوری اسلامی بدل کنند. شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در حکومتی که هیچ نشانی از جمهوریت در آن یافت نمیشود خطایی استراتژیک است.
جبهه ملی ایران – اروپا
سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
1 خرداد 1403 برابر با 21 مه 2024