دو کلمه در بارۀ بازدارندگی- رامین کامران
چندی پیش در جلسات هفتگی ما سخنانی در میان آمد که به مفهوم بازدارندگی مربوط بود. بحث بسط چندانی پیدا نکرد و به همین دلیل به صرافت افتادم تا نکات اصلی آنرا که به قصد جلب توجه جوانان مطرح گشته بود، به طور منظم روی کاغذ بیاوریم. از آنجا که این مفهوم یکی از اساسی ترین مفاهیم استراتژیک است و مثل بسیاری از همردیفانش، در عین دستمالی شدن دائم، بدون دقت کافی به کار می رود، هیچ بیفایده نیست که مرور کوتاهی بر آن بکنیم.
سال هاست که این مفهوم در ارتباط با سلاح های اتمی به کار می رود و همین امر باعث شده تا در دید اکثر مردم، محدود به این حوزه جلوه کند. این البته تنها موردی نیست که تمرکز توجه به سلاح های اتمی موجب تضعیف و بی قوامی تفکر استراتژیک شده، ولی در این جا فقط به همین یکی می پردازم. مفهوم بازدارندگی به قدمت تاریخ است و اگر جنگ را رویارویی مسلحانه بین دو واحد سیاسی تعریف کنیم، حتماً از آن هم قدیمی تر است.
بازدارندگی فرآیندی است که طی آن یک طرف رو در رویی، طرف یا طرف های مقابل را از صرافت درگیری می اندازد. این عمل با تهدید انجام می گیرد، با نشان دادن عزم خود برای مقابله. در این فرآیند، وجه مادی کار که عبارت است از انواع سلاح و… که در طول تاریخ تحول مدام داشته، نقشی بدیهی بازی می کند و همین باعث می شود تا برخی بازدارندگی را تابعی از نیرو های مادی به حساب بیاورند، دقیقاً مثل مورد موشکهای اتمی. در صورتی که وجه معنوی کار است که در نهایت تعیین کننده است. این وارد شدن نیرو های معنوی در معادلات نظامی و کلاً هر نوع مبارزه، ارث کلوسویتز است. تجربۀ عملی وی جنگ های ناپلئونی بود و بدون شک دیدن وزن روحیه در کارآیی سربازانی کسی که کلوسویتز «رب النوع جنگ»ش می نامید، در جلب توجه وی به این بعد اساسی استراتژی تأثیر داشته است. آنهایی که مطالب مرا تعقیب می کنند، می دانند که مکرراً به اهمیت نیرو های معنوی در براندازی و بخصوی برتری ما بر اسلامگرایان در این زمینه تأکید کرده ام.
داشتن سلاح مناسب البته بسیار مهم است و در اهمیت آن تردید نمی توان کرد. ولی آن چه که شاید بتوان روح بازدارندگی نامیدش، آنچه که به تمامی تسلیحات جان می دهد، عزم طرفی است که قصد بازداشتن حریف را دارد. این است عاملی که حریف را از صرافت حمله می اندازد و خطر را رفع می کند. یعنی بازدارندگی در اصل و پایه نوعی زورآزمایی روانی است که باید از آن پیروز بیرون آمد. توجه بیش از حد به وجه مادی کار، ما را از درک این عامل مهم باز می دارد. می گویند و درست هم می گویند که شروع جنگ به معنای شکست بازدارندگی است.
تصویری که همۀ ما از جنگ داریم میدان نبردی است که از همه طرف در آن آتش می بارد و انواع سلاح ها در این آتشباری نقش ایفأ می کند. این تصویر به کارگیری عملی سلاح هاست. ولی این فقط یک بعد کاربرد سلاح است. سلاح فقط کاربرد عملی ندارد، کاربرد تهدیدی هم دارد و این بخش است که در بازدارندگی نقش ایفأ می کند و معمولاً از دید ما پنهان می ماند و توجهی را که باید به چند و چون آن نمی کنیم. بین تهدید و عمل نمی باید مانعی جز ارادۀ کسی که سلاح را در دست دارد، قرار بگیرد و اگر چنین باشد، بازدارندگی مختل می گردد. به همین جهت بود که قدیم می گفتند از کمان شکسته دو کس ترسند و امروز می گویند از تفنگ خالی دو نفر می ترسند. وقتی مانعی نیست، یعنی تصمیم است که تعیین کننده است و حریف باید در درجۀ اول از مصمم بودن شما بترسد و بعد از سلاحتان.
فرصت مناسب است که یادآوری کنم بازدارندگی تنها کاربرد تهدیدی سلاح نیست. مسابقۀ تسلیحاتی هم مثالی است از این دست. بسیار می خوانیم و می شنویم که ساختن و انبار کردن سلاح هایی که ممکن است هیچ گاه در میدان نبرد مورد استفاده قرار نگیرد، کاریست نابجا و احیاناً بی فایده و مصداق هدر دادن منابع ملی. این حرف درست نیست و سلاح هایی که محض مسابقۀ تسلیحاتی ساخته میشود مؤثر است و نقش آفرینی می کند، منتها بدون استفاده در میدان جنگ.
جنگ یک بعد ملزوماتی دارد که بسیار مهم است، طرفی که بتواند در کنار شمار بیشتر سربازان، ملزومات بیشتر و بهتر به میدان گسیل کند، بخت پیروزی خود را افزایش می دهد. جنگ ملزوماتی کردن یعنی بیش از هر چیز، هر هنرنمایی استراتژیک یا تکتیک، به این عامل مادی تکیه کردن. این روشی است که آمریکا از جنگ های انفصال تا به امروز به کار بسته و می بندد. توان بسیار بالای تکنولوژیک و اقتصادی ایالات متحده، عملاً در این زمینه بی رقیبش ساخته است و پیروزیش بر اتحاد جماهیر شوروی نیز در درجۀ اول برخاسته بود از کشاندن این کشور به مسابقۀ تسلیحاتی و ورشکست کردن حریف. همانطور که گفتم، گلوله ای از تفنگهایی که برای این کار ساخته شده بود بیرون نیامد، موشک ها و اژدر ها رها نگشت و… ولی جنگ واقع گشت و در نهایت یک طرف پیروز گشت.
حال تفاوت این دو نوع استفادۀ تهدیدی. در مسابقۀ تسلیحاتی که مثال بارز استفادۀ تهدیدی از سلاح است، اصل بر قرینه بودن نیروی دو طرف است، مهم نیست که توانشان دقیقاً برابر باشد یا تعادل بینشان چه اندازه تغییر کند، حوزه های رقایت شبیه به هم و به نوعی قرینه است. هر دو طرف با وسایل مشابه، روی یک پیست مسابقه می دهند. ولی در بازدارندگی هیچ اجباری به این کار نیست. اینجا هم تصویر جنگ سرد و مسابقه در ساختن موشکهای اتمی باعث شده تا نگاه ما در همه حال دنبال تقارن باشد و آنرا اصل بگیرد. در بازدارندگی هیچ لزومی نیست که دو طرف از یک نوع سلاح استفاده کنند. مهم این است که نقطۀ ضعف حریف را در تیررس داشته باشند. آن عدم تقارنی که صحبتش را می کنند، این جاست. نمونۀ نزدیک که پیش چشم همۀ ماست، مورد جمهوری اسلامی است که به دلیل قلت منابع مادی و بیرون انداخته شدن از بازار جهانی اسلحه و محروم بودن از تکنولوژی اتمی که در حالت فعلی دنیا اسباب اصلی بازدارندگی شمرده می شود، راه های دیگری را برای مانع شدن از حمله به ایران پیدا کرده است. موشک و پهپاد و این قبیل وسایل که دائم صحبتشان هست، در این میان نقش اساسی ایفأ می کند، ولی تنها بخش کار نیست. نفوذ ایدئولوژیک و جنگ های نیابتی و موفقیت در گستردن نبرد به میدان هایی که سلاح در آنها کاربرد چندانی ندارد ولی برای امتیاز گیری و پس راندن دشمن بسیار مناسب است.
جملۀ معروف کلاوسویتز را که می گوید جنگ ادامۀ سیاست است به وسایل دیگر، همه شنیده اند و بسیاری هم بجا و بی جا تکرارش می کنند. مهم این است که آگاه باشیم که جنگ فقط یک بعد رویارویی سیاسی است و واقع گشتنش باقی ابعاد را مسدود نمی نماید. بازدارندگی به هیچ وجه فقط به بعد نظامی کار محدود نیست و از آن فراتر می رود. نباید تخته بند افکار رایج و الگو های پا خورده ماند.
وقتی با غور در مطلب به ریشۀ کار برسید، مسایل ساده می شود و ذهن شما قادر به مهار مفاهیم و مطالب مرتبط به آن می گردد ـ مسائل اساسی همیشه ساده است، ولی رسیدن به این سادگی مشکل و وقت گیر. اما کار حسن دومی هم دارد که همیشه به آن عنایت نمی شود: به این ترتیب نه فقط محکم ترین تکیه گاه را برای درک پیچیدگی های تاریخی مطلب پیدا می کنید، کاملاً قادر خواهید گشت تا خود، هر پیچیدگی را که مایلید، با رعایت منطق کار به آن اساس و پایۀ ساده بیافزایید و استراتژی خود را به این ترتیب طرح کنید و پیش ببرید. عنایت به این مسائل برای مبارزان لازم است.
۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳، ۱۹ شهریور ۱۴۰۲
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
rkamrane@yahoo.com