Home ویژه ایران لیبرال آرشیو ویژه ایران لیبرال من نیز یک کامرانی هستم – رستم

من نیز یک کامرانی هستم – رستم

(با تقدیر از جناب آقای سیاوش ایراندوست)
در پی انتشار مقاله ای پربار، بجا و مشتمل از نگرش منظمی که از جناب آقای سیاوش ایراندوست، با عنوان “مسئولیت پذیری برای ساختن دمکراسی ایران” از سایت ایران لیبرال پخش شد و نیز تأخیر اینجانب در مطالعه آن که عدم اطلاع بموقع باعثش بود، هرچه سریعتر بر خود لازم دانستم تا بی درنگ و بدون اتلاف وقت در راستای این مقاله به ابراز هم صدایی با ایشان مبادرت کنم و ضمن اقرار به تحسین برانگیز بودن چنین مقالاتی اولاً به صراحت از این اقدام کنشگرانه، مثبت و آگاه کننده ی ایشان تقدیر نمایم و در مرتبه بعد با صلابت و به قاطعیت با مواضع و نظراتی که ایشان در مورد شخص دکتر رامین کامران در این مقاله ابراز داشتند اعلام هم اندیشی نمایم و همچنین با تمام وجود از داشتن چنین ایرانیانی همچون جناب کامران و دیگر مصدقی هایی اینچنین زنده و عملگرا در جبهه جمهوری دوم ابراز خرسندی کرده و با اطمینانی که از شعور ملت ایران و اعتمادی که به قدرت خویش و نیروی پایدار ملتم دارم، با امید به پیروزی در این مبارزه تاریخی از طریق یک جبهه مدون و کثرت گرا، تمام هموطنانم را در پیوستن به جبهه جمهوری دوم دعوت نمایم.
و البته در پیوند و تأيید مقاله مذکور، فقط در مورد گفتار متناقضی که گویا برخی از افراد عرضه میکنند نیز قدری سخن بگویم.
روی سخنم متوجه آن دسته از اشخاصی است که از یکسو سخنان دکتر رامین کامران را تأیید میکنند و از طرف دیگر سخن از مشکلات فرهنگی در بستر جامعه ایران را در جهت عکس آن مطرح مینمایند و بدین ترتیب تلاش های دمکراسی خواهانه ایشان و تمام آزادیخواهان را به بذر پاشی در شوره زار تشبیه میکنند و در نهایت تمام حرفشان این است که به اصلاح طلبی جان دوباره ببخشند.
اول از همه باید اقرار کنم که واقعاً نمیدانم که اصلاً این تشبیهات، چگونه میتواند جایگاه و پایگاهی منطقی داشته باشند، چه برسد به اینکه انسان خود را مجاز بداند تا چنین عباراتی که جز بار منفی و تحقیر مطلق به همراه ندارند را بر زبان جاری سازد!
اما اگر بخواهم پاسخی از این دست به این قبیل افراد بدهم باید بگویم همینکه شما دست از پاشیدن بذر بردارید، در به جوانه زدن غنچه های امید در دل ملت ایران به هیچوجه کم نگذاشته اید!
زیرا کلامتان چه بر عمد و چه بر سهو، کشتی جز نا امیدی و استمداد استبداد را طلب نمیکند و عدالت سیاسی از آن بر نمیخیزد.
ولی در عین حال نیز برایم تعجب آور اینست که چگونه میتوان اندیشه های افرادی چون دکتر کامران را عمیقاً تایید کرد و عالی پذیرفت ولی در عوض پایه ای ترین و ابتدایی ترین اصول دمکراسی و لیبرالیسم را از ایشان و یا از هر طریق دیگری -اگر واقعاً مدعی آن هستیم- نیاموخت و بدان عمل نکرد.
اینکه اصولاً نمیتوان هم لیبرال بود و هم در بستر جامعه، شعور مردم را دست کم و تا این حد ناچیز در نظر گرفت.
مگر غیر از اینست که نهایتا در یک نظام دمکراتیک بایستی خودتان و خودمان دست در دست هم، اداره مملکت کنیم؟!!
اگر بلی، پس چگونه میخواهید یا انتظار دارید که از درون چنین نگرشی نسبت به جامعه، دمکراسی هم پدید آوریم؟!
زیرا وقتی اینگونه از سطح فهم و شعور مردم -یعنی ظرفیت فهم انسانی و خرد جمعی-سخن میگویید یعنی آنها را اصلا ًبه حساب نمیآورید؛ کمااینکه نیآورده اید! چون اگر آورده بودید که برایشان سر خود نسخه اصلاحات نمیپیچیدید.
در ثانی، افرادی دارای چنین سطح از بینش و یا جهان بینی، اصولاً برنامه اصلاحشان در پی تحقق یافتن چه هدفی میتواند باشد؟ لطفاً نگویند دمکراسی که بیش از مضحک بودن دروغی بیش نیست و هرچه باشد جز دیکتاتوری و زور گویی ماهیتش نیست.
پس عزیزان هموطنی که اینگونه میاندیشند، اگر سعی کنند که از فکر ساخت و سازهایی که در سر دارند بیرون بیآیند و دست از سر بستر جامعه بردارند تصور میکنم بزرگترین بذرپاشی را همین افراد انجام داده اند و از بیشترین کمکی که از دستشان برمیآمده دریغ نکرده اند. چون راه مبارزه ملت را هموارتر میکنند. اما در نهایت خطاب به آنها قول میدهم که در صورت پیروزی بی تردید جبهه جمهوری دوم، نظرتان به طور کلی در این شوره زارهایی که وجود خارجی ندارد و ساخته ذهنتان است وارد حیطه زیباتری خواهد گشت.
فرآیند اصلاح این مملکت اگر نامش را انقلاب هم نگذارید باید بگویم که متأسفانه قدم اولش هرچه باشد جز براندازی جمهوری اسلامی چیز دیگری نخواهد توان بودن!
هماهنگ تر این بود که شوره زار را به رژیم حال حاضر که مبتنی بر قانون اساسی فاشیستی است نسبت دهید نه اینکه به شعور اجتماعی و مسائل فرهنگی ملت.
از جابجایی این دو شما را چه قصدیست؟
بغیر از هماهنگی و یکدستی با گفتار بی اساس و بی عاقبتی همچون “انتخاب بد و بدتر” چیز دیگری هم میتوان برایش تصور کرد؟!!
اگر به عمد و از قصد این سخنان را می پراکنید که هیچ.
اما اگر غیر از اینست و واقعاً سخنان دکتر رامین کامران به دلتان مینشیند، باید به این امر هم توجه داشت که هر نظام سیاسی مختصات خودش را دارد و اگر همگیشان اصلاح پذیر بودند که دیگر هیچ ملتی را هیچگاه نیاز به انقلابی نبود و هیچ تاریخی هم هرگز شاهد هیچ انقلابی! چه رسد به تاریخ مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران در مقابل این نظام سیاسی کنونی که میراث شیخ فضل الله نوری باشد و قانون اساسي اش به صراحت نفی حاکمیت ملی!
پس مطمئن باشید که اگر دقیقتر شوید و گوش به رسانه های گماشته نسپارید دیگر هیچ رسانه حقه باز و یا جریان مغشوشی نمیتواند چنین حرف های یاوه ای را به گوشمان فرو کند و به ریشمان بخندد.
پس من در اینجا از تمامی شما عزیزانی که زیر بمباران تبلیغاتی دشمنان دمکراسی و با وجود شنیدن سخنان حق طلبانه و آزادیخواهانه، شک به دل راه داده اید با نهایت احترام به عقایدتان خواستار دقت نظر بیشتر و احیاناً در صورت متقاعد شدن، تقاضای تجدید نظری جدی در هنگام بکارگیری و ادای اینگونه از عبارات تحقیر آمیز به شعور خودتان را دارم.
باور کنید که پیروزی در گروی داشتن اعتماد بنفس و قائل بودن سطحی از شعور برای هر ملتی است. یقین بدارید که این پیروزی ممکن است.
چرا که اگر اوضاع بدین طریقی که شما میگویید و یا میپندارید بود که دیگر سخنان و اندیشه های ارائه گشته از جانب جبهه جمهوری دوم در این مدت اندک و با این امکانات کم، تا این میزان اثر نکرده بود و این شعارنویسی ها و فعالیتها و تشکیل انجمنهای شهروندی به هر تعدادی هم که باشد در جامعه بوجود نیامده بود.
میدانم که راهی دراز در پیش داریم اما همیشه برای به دست آوردن هر امر مهمی در زندگی غیر از این عمل نکرده ایم.
سیاست نیز مستثنی از بقیه نیست.
اگر برای پیروزی در آن و آزادی خود و فرزندان و هموطنانمان تلاش کنیم، زمانی آنرا به چنگ خواهیم آورد.
من در این مورد هیچ تردیدی را به دل راه نمیدهم زیرا این تردید ثمره ای جز فلاکت و در جا زدن ندارد.
سخن درست و سنجیده محکوم به غالب شدن و پیروزی است و ما این راه را با همت همدیگر و بدون داشتن ذره ای از تردید طی خواهیم کرد.ج|۲
در انتهای این پیام کامرانخواهی ملت خویش، شما را به خواندن قسمتهایی از مقاله مذکور به قلم جناب سیاوش ایراندوست دعوت مینمایم و برای همگی و از جمله جبهه جمهوری دوم آرزوی کامرانی دارم.
“”قرار نیست ادامه دهنده ی راه دمکراسی ایران، طرف آمریکا و زورگوییهایش باشد. ایشان طرف ایران و ملت ایران و منافع ملی ایران است. امید برقراری دمکراسی در ایران به رهبری سیاسی متفکرانی چنین بزرگ است که با این نوع آگاهی رسانیها، ساده لوحی امید بستن به جنایات آمریکا برای دخالت در ایران رفع شود. قرار است که با آگاهی رسانی سیاسی، درک سیاسی مردم به سطحی برسد که طرف ایشان بشوند و با رهبری سیاسی ادامه دهنده ی راه مصدق و بختیار، دمکراسی را در ایران به رغم مزاحمتهای دیکتاتوری طلبان پهلوی طلب و اصلاح طلب برقرار کنند.
عمق ایراندوستی و تفکر عمیق و استراتژیک اشخاصی این چنین که اسیر هیاهوهای تبلیغاتی گستاخانه ی دشمنان ایران و دشمنان دمکراسی ایران نمی شوند، نشان دهنده ی آن است که به سرانجام رساندن راه دمکراسی ایران که همان راه مصدق است، با برقراری و تثبیت جمهوری دمکراتیک و لائیک ایران در راه است.
حرف من این است که به جای دست روی دست گذاشتن و نا امید کردن مردم با ارجاع به چیزهای نامشخص و گوش سپردن به یاوه های تبلیغاتی رسانه های اصلاح طلبان اسلامگرا و نومحافظه کاران آمریکا و در دام ناامیدی و تلقین ناتوانی و فساد فکری و گفتاری ترویجی توسط دشمنان دمکراسی افتادن، روی آگاهی رسانی مردم با اندیشه های عملی تدوین شده ی رامین کامران و گفتارهای سیاسی منطقی و منسجم دمکراسی خواهانه، برای برقراری و تثبیت دمکراسی در ایران کار شود. ضمانت پیروزی دمکراسی ایران و شکست نخوردن از دخالت خارجی و مقابله با دشمنان داخلی و خارجی دمکراسی ایران هم همین آگاهی و عملگرایی آگاهانه ی مردم خواهد بود.
با سپاس از سیاوش ایراندوست.ج|۲

من نیز کامرانی هستم.

۱۵ مرداد ۱۳۹۸
@iran_liberal