ما انقلاب می کنیم یا … – سیاوش ایراندوست
زمانی که همه از اسم انقلاب می ترسیدند، سایت ایران لیبرال و دکتر کامران و دیگر همکاران این سایت راه انقلاب را برای براندازی دیکتاتوری و برقراری دمکراسی لائیک ایران تدوین کرده بودند.امروز دیگر بسیاری از انقلابی که در راه است دم می زنند از این رو بی مناسبت ندیدیم این مقاله را از آقای سیاووش ایراندوست که در تاریخ 22 بهمن 1393 منتشر شده، بازنشر کنیم.
ایران لیبرال
انقلاب مشروطه و نهضت ملی دو نمونه ی موفق – البته نمونه های موفق زیادی وجود نداشته است – در میان شکست ها و عقبگردهای بسیاری است که ما در راه مبارزه ی بی امان برای آزادی و عدالت، اغلب در اثر خطاهای خود، متحمل شده ایم و قطعاً انقلاب اسلامی بدترین شکست ما بود. رهایی از شر دیکتاتوری پهلوی جز با انقلاب ممکن نبود، هر چند نتیجه ی انقلاب بد شد و دیکتاتوری اسلامی روی کار آمد. روی کار آمدن دولت ملی شاپور بختیار حاصل انقلاب بود نه رفرم دیکتاتوری آریامهری. اگر انقلاب در آن نقطه پایان می یافت، دموکراسی و اصلاحاتش آغاز می شد.
هر چند که نمونه های موفق انقلاب کم است، ولی در مقابل دیکتاتوری چاره ای جز انقلاب نیست. و هر چند نتیجه ی انقلاب قابل پیش بینی نیست و خساراتش فراوان است، اما اگر انقلاب موفق به برقراری دموکراسی نشد، باز هم چاره در مقابل دیکتاتوری برآمده از انقلاب، انقلابی دیگر است تا به دموکراسی رسید. از ملتی که سابقه ی انقلابی موفق در ابتدای قرن بیستم را دارد، انتظار می رود که بعد از انقلاب مفتضح اسلامی، بار دیگر انقلاب موفقی را انجام بدهد و به دموکراسی دست یابد و سیر انقلاب را با دستیابی به دموکراسی و تثبیت آن متوقف سازد و به اصلاحات بپردازد. به هر حال یا ما انقلاب می کنیم یا
همچنان انقلاب اسلامی ما را
سی و ششمین سالگرد انقلاب اسلامی است و حاکمان اسلامگرا همچنان از تداوم انقلاب اسلامی سخن می گویند، گویی هنوز انقلاب اسلامی پایان نیافته است. به راستی تا مرگ نظام جمهوری اسلامی حاکم بر ایران، انقلاب اسلامی همچنان ادامه دارد. زورگوییها و جنایتها و فسادهای لگام گسیخته ی اسلامگرایان حاکم همچنان ادامه دارد.
مردم ایران شایسته ی زندگی آزاد در جامعه ی باز هستند. مردم ایران بارها شایستگی خود را برای دستیابی به آزادی و عدالت نشان داده اند، اما هنوز به دموکراسی دست نیافته اند. سهم فعالان سیاسی ایران در این ناکامی زیاد بوده است. بر اسلامگرایان رنگارنگ حرجی نیست، آنها به وظیفه ی ضد آزادی خود عمل می کنند. هنوز برخی از ما فریب آزادیخواهی دروغین شان را می خوریم. هنوز برخی از ما باور می کنیم که برخی از اسلامگرایان همزمان با حفظ گفتارهای اسلام سیاسی شان، دموکراسی خواه شده اند. ما خودمان را زود گم می کنیم. گویی هر کسی که از دستگاه قدرت دیکتاتوری به در شد، دموکراسی خواه می شود.
دغلبازیهای امروزی اسلامگرایان رانده شده از دامان نظام دیکتاتوری اسلامی را می توان چنین سنجید که اسلامگرایانی که راه پس و پیش را بسته می بینند، سعی دارند با گسترش دغل بازی های جدید اسلام سیاسی شان و انتشار دروغ های دموکراسی پیشرفته تر ولایت جمهور مردم، دموکراسی دینی و حکومت اخلاقی، حقوق شهروندی اسلام رحمانی و راهبرد دروغین اصلاحات دروغین و … از هیجانات سیاسی و عواطف انسانی و آزادیخواهانه ی مردم ایران، بار دیگر سؤاستفاده کنند تا به اهداف شومشان برسند. آنها با مغلق گویی ها و لفاظی های پوچ و اصطلاح بافیهای سطحی و با تکرار بی پایان الفاظ پرطمطراق، خودشان را به نمایش می گذارند و می خواهند ما را مسحور و افکارمان را مغشوش و اراده ی آزادی خواهی مان را سست کنند. آسیبهایی که در گذشته وارد آورده اند به راستی مشمئز کننده و کافی است.
برای تحمل نکبت نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی همچنان ادامه دارش، و تشویق و توجیه ما به تداوم این کار، لازم نیست که کله قند راهبرد دروغین اصلاحات دروغین و رویکرد بی مفهوم و غیرسازنده ی اپوزیسیون رفرمیستی از موضع ضعف، به حاکمان اسلامگرا تقدیم شود.
نظریه های کاذب به جای ما بمیرند
آیا ما از اشتباه هایمان یاد می گیریم؟ آیا فعالان سیاسی آزادیخواه ایران به سطح سنجشگری و نقادی آگاهانه در عملکردشان رسیده اند؟ در این سطح، به طور منظم دنبال اشتباه ها و خطاهایمان می گردیم. برای پیدا کردن خطاهایمان آگاهانه سنجشگری و نقادی می کنیم. در این سطح، سعی می کنیم به طور منظم نظریه های کاذبمان را کنار بگذاریم و به عبارت دیگر، می گذاریم نظریه های کاذبمان به جای ما بمیرند. این روش نقدی یا سنجیده ی از میان بردن خطاهاست.
نظام سیاسی دموکراسی لیبرال در مقابل سه نوع نظام سیاسی دیکتاتوری اتوریتر، دیکتاتوری توتالیتر ارتجاعی و دیکتاتوری توتالیتر رادیکال قرار دارد. علاوه بر اینکه جمع آمدن نظام سیاسی دموکراسی با هیچ یک از نظام های سیاسی دیکتاتوری ممکن نیست، هیچ یک از سه نوع نظام دیکتاتوری هم با یکدیگر آشتی پذیر و قابل جمع نیستند. رفتن از یک نظام سیاسی به نظام سیاسی دیگر را انقلاب می گویند و دموکراسی فقط یک نوع نظام سیاسی است.
لفاظی ها و اصطلاح بافی های دشمنان دموکراسی لیبرال، جز برای فریب دادن مردم و پوشاندن دیکتاتوری پشت لفظ دموکراسی نیست که اسلامگرایان رانده شده به نظریه ی دیکتاتوری اتوریتر اسلامی شان، دموکراسی دینی می گویند. طرفداران دیکتاتوری پرولتاریا در ایران به نظریه ی دیکتاتوری توتالیتر رادیکال کمونیستی، دموکراسی خلقی می گفتند. لابد به همین سیاق می توان دیکتاتوری توتالیتر ارتجاعی اسلامگرایی خمینی را دموکراسی فاشیستی خواند و دیکتاتوری اتوریتر پهلوی را دموکراسی مترسکی نامید! بازی با الفاظ چاره ی کار نیست.
در نظام سیاسی دیکتاتوری، دیکتاتور حاکم عوامل حکومت را از میان طبقه ی دیکتاتوری حاکم، انتخاب و عزل و بعضی مواقع حذف می کند و آنها در مقابل دیکتاتور پاسخگو هستند نه در مقابل مردم. در نظام های دیکتاتوری، با مرگ دیکتاتور حاکم، یکی از سرکردگان طبقه ی دیکتاتوری حاکم به رأس نظام دیکتاتوری می رسد. به عنوان مثال، طبقه ی دیکتاتوری حاکم بر ایران دسته ی اسلامگرایان هستند و دیکتاتور حاکم، ولی فقیه است که عوامل حکومتی را از طبقه ی حاکم اسلامگرا انتخاب و عزل می کند و برخی را نیز از طبقه ی حاکم دیکتاتوری حذف می کند که اسلامگرایان رانده شده توسط خمینی و خامنه ای، که دستشان از قدرت دیکتاتوری دور شده است و راه پس و پیش را بسته می بینند، متظاهر به بشردوستی می شوند و به دموکراسی خواهی و آزادیخواهی متشبث می شوند و این روش همیشگی دشمنان آزادی است.
دموکراسی ایران با براندازی دیکتاتوری اسلامی استقرار می یابد. جلب نیروهای مردمی بیشتر با اطمینان بخشی از ثمردهی مبارزاتشان و به هدر نرفتن زحماتشان در این راه، با آگاهی بخشی از چگونگی استقرار نظام سیاسی دموکراسی که با پیروزی مردم صورت خواهد گرفت، ممکن است. در کوشش و اراده و همت برای برقراری نظام سیاسی دموکراسی لیبرال و لائیک در کشورمان می شود دوران زندگانی معقول مردم ایران و عظمت کشور ایران و امنیت و رفاه معقول ایرانیان را تصور کرد و در جهت تحقق بخشیدن به آن تصویر و فائق آمدن بر مشکلات تلاش کرد. ملت ایران صاحب حق حاکمیت ملی بر کشور ایران است و احقاق این حق اساسی با انقلاب ملت ایران برای براندازی دیکتاتوری و اعمال این حق اساسی در نظام سیاسی دموکراسی لیبرال و لائیک صورت می پذیرد.
انقلاب تا دموکراسی
انقلاب سیاسی وسیله ای برای تغییر نظام سیاسی است که استفاده ی درست از این وسیله در جهت سرنگونی دیکتاتوری و برقراری دموکراسی است. اینکه انقلاب سیاسی برای براندازی دیکتاتوری اسلامی حاکم بر ایران با تمامی زحمات و رنجهای مبارزاتی مردم آزادیخواه ایران به استقرار و استمرار دموکراسی در ایران بیانجامد، هیچ ضمانتی جز خواست آگاهانه و اراده ی قاطع و توان عظیم مردم ایران ندارد. مسئولیت برقراری دموکراسی در کشور ایران و حفاظت از آن پس از استقرارش، در همه حال بر عهده ی مردم آزادیخواه ایران است.
پیروی از استراتژی سیاسی مناسب و انتخاب آگاهانه ی رهبری سیاسی مناسب برای جنبش انقلابی سرنگونی دیکتاتوری اسلامی و برقراری نظام سیاسی دموکراسی لیبرال و لائیک در ایران، از موارد اساسی در پیروزی مردم ایران است. و اینکه تاکتیکهای کارساز در چارچوب استراتژی سیاسی مناسب و توجه دائم به آن است که می تواند مردم ایران را به هدف استقرار دموکراسی در ایران برساند. ترویج شعار لائیسیته برای بیان صریح خواست سرنگونی دیکتاتوری اسلامی و استقرار نظام سیاسی دموکراسی لیبرال و لائیک جمهوری ایران ضروری است.
در یک کشور غیردموکراتیک، تنها راه دستیابی به اصلاحات معقول، سرنگونی نظام سیاسی دیکتاتوری و ایجاد نظام سیاسی دموکراسی است. با نگارش و تصویب قانون اساسی نظام سیاسی دموکراسی لیبرال و لائیک جمهوری ایران، به مقصد نهایی انقلاب لائیسیته می رسیم و انقلاب در این نقطه پایان می یابد. از طریق نگارش و تصویب قانون اساسی، نظام سیاسی بیان حقوقی به خود می گیرد. قانون اساسی به اتکای حاکمیت نگاشته می شود که حق غیرقابل سلب ملت است. وحدت قانون اساسی از مفهوم نظام سیاسی بر می خیزد و هماهنگی اصول قانون اساسی با ارجاع به این مأخذ است که تنظیم می گردد.
فقط دموکراسی چارچوبی نهادی برای انجام اصلاحات بدون خشونتگری و با استفاده از عقل در امور سیاسی به دست می دهد. در نظام سیاسی دموکراسی می توان بدون خونریزی از شر حکومت ها خلاص شد، مثلاً از طریق انتخابات عمومی. برخورداری از حقوق شهروندی برابر و عدالت و آزادی و امنیت و رفاه در جامعه ی کثرت گرای ایران حق اساسی هر ایرانی است. با نظارت دموکراتیک، یعنی با کنترل حکومت توسط مردم مبتنی بر حق مردم برای داوری در باره ی حکومت و برکنار کردن آن، حکومت نمی تواند قدرت سیاسی و اقتصادی را برای مقاصد مغایر با حمایت و محافظت از آزادیها و حقوق مردم استفاده کند.
سلامم را تو پاسخ گوی
چنانچه روشن است، موضوع این مقاله، ما انقلاب می کنیم یا همچنان انقلاب اسلامی ما را، از شعر «ما انقلاب کردیم یا انقلاب ما را» برگرفته شده و اصطلاح «کله قند» نیز از آن شعر، در متن به کار گرفته شده است. این نوشته به روح آزادیخواه شاعر آزاده ی ایران زمین، مهدی اخوان ثالث، تقدیم می شود. در ایران زمین هنوز هم زمستان است و هوا بس ناجوانمردانه سرد است.
ایران – 22 بهمن 1393