Home ویژه ایران لیبرال آرشیو ویژه ایران لیبرال قطعنامه شورای حکام، مذاکرات هسته ای وسایه جنگ بر سر ایران-حسین آرین

قطعنامه شورای حکام، مذاکرات هسته ای وسایه جنگ بر سر ایران-حسین آرین

برجام، خوب یا بد، در حال اجرا بود و بازرسی های پرشمار آژانس و نظارت اش بر برنامه هسته ای ایران، پا برجا. همه راضی بودند به جز ترامپ که  

به خاطر ضدیت اش با اوباما و این که برجام را میراث او می دانست ، از آن خارج شد. البته موش دوانی های بنیامین نتانیاهو هم در این تصمیم ترامپ بی اثر نبود.

  در پی خروج از برجام، ترامپ  به سراغ تحریم ها و فشار های حداکثری و مطالبات دوازده گانه رفت که وزیر خارجه اش، مایک پمپئو،  آن را نسخه ای برای کشاندن جمهوری اسلامی به میز مذاکره و اخذ امتیازات حد اکثری از آن   می دانست.

این کار ترامپ، ضمن فلج کردن اقتصاد ایران و وارد کردن فشار فوق العاده بر مردم ایران و افزودن به سیه روزی آنان ، در نهایت برای آمریکا نتیجه ای ببار نیاورد.   

یکی از دلایل نا کار آمدی این رویکرد ترامپ  این بود که دیپلوماسی را از روند کار حذف کرده بود و انتظار داشت که جمهوری اسلامی مطالبات اش را بی چون و چرا بپذیرد، ضمن اینکه پیش بینی میشد جمهوری اسلامی با انفجار درونی از هم بپاشد. نتیجه این رویکرد را همه دیدیم و حاجتی به اثبات و شرح و بسط ندارد.  

حالا همان سه کشور اروپایی دخیل در برجام، مزورانه میگویند جمهوری اسلامی مفاد برجام را زیر پا گذاشته است. همین سه کشور بعد از خروج ترامپ از برجام اعلام کردند که آن را زنده نگاه خواهند داشت و به تعهدات برجامی خود عمل خواهند کرد. ولی با ذلت و خواری تمام عیار  در مقابل آمریکا و ترس از تحریم های ثانویه این کشور، در عمل هیچ کار چشمگیری انجام ندادند. به عبارت دیگر به تعهدات خود عمل نکردند . حالا دو قورت و نیم شان باقی است !

در این اثنا ، با ظهور شرایطی که نتیجه خلف وعده آمریکا و بی عملی کشور های اروپایی بود، جمهوری اسلامی برنامه هسته ای اش را با بالا بردن درجه غنی سازی و حجم مواد غنی سازی شده، دنبال کرد. یکی از دلایل این بود که با این کار توان چانه زنی اش را در آینده افزایش دهد  و بتواند امتیازاتی بگیرد و اینکه نشان دهد که میرود به یک کشور هسته ای بالقوه تبدیل شود.

آلترناتیو چه می توانست باشد ؟ جمهوری اسلامی  می توانست ،به رغم زیر پا گذاشتن برجام از سوی آمریکا و بی عملی کشور های اروپایی، مفاد برجام را مو به مو اجرا کند و به آژانس امکان دهد که بارزسی های پر شمارش را  ادامه دهد و حتی پروتکل الحاقی را هم در عمل بپذیرد. در واقع مصداق: ” با آن زبان خوشت، با پول زیادت یا با راه نزدیکت ” ! شورای حکام  آژانس  با تصویب این  قطعنامه و احاله آن به شورای امنیت سازمان ملل و در آنجا چفت زده شدن آن به ماده 39 منشور ملل متحد و یا ماده های دیگر، خواسته های آمریکا و کشور های اروپایی را بر آورده می کند و به اقدام نظامی علیه ایران مشروعیت میدهد.

همچنین ،تصویب این قطعنامه راه را برای احیا مکانیزم ماشه و برگشت همه تحریم های سازمان ملل علیه ایران  هموار خواهد کرد.

همه این ها توام با نقل و انتقالات قوای آمریکا به منطقه و تهدید مکرر بر مکرر اسرائیل مبنی بر آمادگی برای حمله به ایران، باضافه فضا سازی و جنگ تبلیغاتی از طریق رسانه های غربی و رسانه های فارسی زبان برون مرزی، به ویژه ایران اینترنشنال، با بد آگاهی ها و کژ آگاهی ای معمول، برای  سوق دادن جمهوری اسلامی به لبه پرتگاه (برینک من شیپ) است، به طوری که مجبور شود حد اکثر امیتازات را در گفت و گو های هسته ای بدهد. اگر این کار عملی شود، فاز بعدی مطالبات  کشور های غربی و اسرائیل، محدود کردن توان موشکی و پهپادی کشور و در نتیجه آن توان دفاعی ایران خواهد بود.

هدف غایی یعنی قیچی کردن بال جمهوری اسلامی و ایران پسا جمهوری اسلامی، به نحوی که نتواند قد راست کند و حتی نتواند از خود دفاع کند. این خواسته اسرائیل است و کشور های عرب منطقه هم از مهار ایران و ضعیف شدنش خشنود خواهند شد.  

 اسرائیل، این پادگان فرا مرزی آمریکا، باید همیشه یک سر و گردن بالاتر از همه باشد و دستش برای هر کاری باز باشد، همان گونه که حالا هم همین است و آمریکا تمام قد از آن پشتیبانی می کند.

اگر اقدامات آمریکا و کشور های اروپایی  با جنگ روانی  که علیه جمهوری اسلامی راه انداخته اند، جواب ندهد، آن وقت آمریکا گزینه نظامی را انتخاب خواهد کرد، گو اینکه ترامپ  مایل  به استفاده از این گزینه  نیست و با ذهنیت معاملات ملکی و معامله گری اش، ترجیح میدهد که بدون جنگ و درگیری به نتیجه برسد.

 اما اگر گزینه نظامی انتخاب شود،  جمهوری اسلامی و نیروهای مسلح کشور چه خواهند کرد ؟

بر خلاف برداشت هایی که رسانه های فارسی برون مرزی وابسته  با کارشناسان دست آموز شان تبلیغ میکنند و مدام آنها را به خورد مخاطبان عام می دهند که چیزی جز برداشت های یک جانبه و در تضاد با ایران و منافع ملی  نیست، جمهوری اسلامی در صورت مواجه شدن با حمله نظامی، در حد توان خود پاسخ خواهد داد.

ممکن است پاسخ ها نتایج مورد نظر را  ببار نیاورد ولی پدافند هوایی طرف مقابل که اسرائیل باشد، کارایی صد در صد ندارد و شماری از موشک های ایران به اسرائیل خواهد رسید. هدف قرار گرفتن نقطه ای در نزدیک فرودگاه بن گورین اسرائیل از سوی حوثی ها، گویای صد در صد نبودن کارایی پدافند هوایی اسرائیل است.

آنچه اسرائیل میخواهد این است که در اجرای هر سناریویی (حمله  انفرادی، حمله با چراغ سبز آمریکا و مشارکت غیر مستقیم ان، یا حمله با مشارکت مستقیم آمریکا) ، آمریکا با استفاده از دارایی های نظامی اش در منطقه، آنرا در خنثی کردن حملات موشکی ایران یاری دهد – همان گونه که در حمله صادق 2 در 10 مهر سال گذشته، آمریکا، بریتانیا، عربستان و اردن و … اسرائیل را یاری دادند و  شمار زیادی از پهپاد ها و موشک های پرتاب شده از ایران را در راه به اسرائیل نابود کردند.  اسرائیل روی این کمک حساب می کند و بعید است که آمریکا دریغ کند.

اسرائیل می تواند به ایران حمله کند ولی به تنهایی، به دلایل زیاد از جمله تسلیحاتی،  به اهداف استراتژیک خود که محو برنامه هسته ای ایران باشد، نخواهد رسید. اگر پیروزی در کار باشد، پیروزی تاکتیکی خواهد بود ، نه استراتژیک. در مقابل،  حملات با آمریکا می تواند کار ساز باشد و از آن جائی که که باید توان واکنش را از ایران بگیرند و یا کاهش دهند، خسارات شدیدی به ایران وارد خواهد شد که میتواند زیر ساختار های  غیر نظامی  کشوررا هم شامل شود. این قابل انکار نیست.

آنچه که رسانه های خارجی و رسانه های فارسی برون مرزی وابسته تبلیغ میکنند، این است که برای دوری از حملات خارجی، بهتر است جمهوری اسلامی غنی سازی اش را بر چیند چون پروژه  جمهوری اسلامی و خامنه ای است و ماهیت و کار برد ملی ندارد؛ تن به محدود کردن توان موشکی و پهپادی بدهد؛ و مطالبات آمریکا و اسرائیل را دقیقاً و عیناً بپذیرد.  این رسانه ها که بازتاب دهنده مطالبات اسرائیل و راستگرایان افراطی ضد ایران آمریکایی اند، منافع ملی، توان نظامی ایران و تامین امنیت نظامی کشور و حتی یکپارچگی ایران برایشان مطرح نیست و افق دیدشان هم محدود به جمهوری اسلامی است و نه ایران پسا جمهوری اسلامی.

در هر صورت سایه جنگ بر ایران سنگینی می کند و در صورت عملی شدن، یکی از حوزه هایی که جمهوری اسلامی توانایی های لازم برای واکنش دارد، دریا است که کمتر به آن توجه می شود.

سالها است که ایران استراتژی ” ضد دسترسی” را دردکترین نظامی خود لحاظ کرده و سلاح ها و ابزار هایی برای جنگ های نامتقارن در قالب این استراتژی در اختیار دارد، مانند مین های دریایی، موشکهای بالیستیک و کروز، پهپاد ها، زیر دریایی های کوچک و … که در سطح آمریکا نیست ولی در حد خود می توانند ضربه های قابل توجهی  به طرف مقابل وارد کنند.

آمریکا هفت پایگاه ریز و درشت از جمله العدید با چند هزار پرسنل در قطر و الظفره در امارات دارد و این ها از نظر ایران دور نمانده است.

ایران با مین گذاری می تواند اختلالات فوق العاده ای در تنگه هرمز و حتی در خطوط مواصلاتی منتهی به باب المندب و حتی خود باب المندب و دریای سرخ ایجاد کند. جریان عادی ترابرای نفت را دچار اختلال  کند و آمریکا را وادار نماید که به عملیات پیچیده و طولانی و پرهزینه مین روبی دست زند.

بی شک آمریکا با اینگونه اقدامات بر خورد خواهد کرد و صدمات شدیدی به ایران خواهد زد . این را نمی شود  از نظر دور داشت ولی امکان این که جمهوری اسلامی جنگ را به عرصه دریا بکشاند زیاد است.

 بسته به اینکه کشور های شورای همکاری خلیج فارس چگونه عمل کنند، جمهوری اسلامی واکنش نشان خواهد داد. اگر با آمریکا همکاری کنند و یا از پایگاه های آمریکا در این کشور ها، علیه ایران استفاده شود، خود در معرض خطرات فوق العاده ای قرار خواهند گرفت، برای نمونه در ارتباط با اهداف نظامی و حتی زیر بنایی شان مانند پالایشگاه ها، فرودگاه ها، تاسیسات نفتی ساحلی و فراساحلی، و مجتمع های های آب شیرین کن.

 البته این بدان معنی نیست  که کشور های عربی واکنش نظامی نشان نخواهند داد و یا توانایی این کار را ندارند. ولی این کشور ها از این آسیب پذیری شان آگاهند و به همین جهت از ترامپ، در سفر اخیرش به منطقه خواستند که مسایل با جمهوری اسلامی از راه دیپلوماتیک حل شود، نه نظامی

خلاصه این که برداشت باطلی است اگر فکر کنیم که اسرائیل با چراغ سبز آمریکا حمله ای صورت خواهد داد و بعدهمه چیز هموار می گردد و جمهوری اسلامی تسلیم خواهد شد ویا  سر جای خود خواهد نشست و   یا جمهوری اسلامی فرو خواهد پاشید.هیچ ضمانتی برای این کار وجود ندارد.  

حمله نظامی و کنش و واکنش ها پتانسیل آن را دارد که به جنگ تمام عیار تبدیل شود . دود چنین جنگی  به چشم همه کشور های منطقه ای و حتی فرا منطقه ای خواهد رفت و دستکم  یکی از برنامه های ترامپ را که با سفر اخیرش  به کشور های عرب منطقه به سرمایه گذاری و معاملات یک تریلیون دلاری منتهی شد، بر باد خواهد داد.

پایان 22 خرداد 1404