سه پرسش و سه پاسخ-آریو مانیا
چه سودت همی خیره خون ریختن ـ چنینت به کین اندر آویختن
آنچه که در اینجا به گونهٔ جستاری سگالشی می نگارم به راستی پاسخ به سه پرسشی است که از سوی دوستی جوان در پیوند با رویدادهای آبانِ ۹۸، از ایران از من شده بود. این پرسشها گرچه در این زمان بن افگنده شده است ولی پرسشهائی هستند که بیش از یک سده و همواره در اندیشه ایرانیانِ آزادیخواه و دادجو بوده است.
پرسشِ نخستین اینست که چگونه می توان رژیمِ خودکامهٔ تئوکراتیکِ کنونی و هر گونه سامانهٔ خودکامه را یکبار برای همیشه برانداخت و سامانه ای بر بنیادِ آزادیهای دموکراتیک و دادگرانه بسودِ مردم و بویژه لایه های سخت کوش و فرودست جایگزینِ آن کرد که هم استوار و پایدار بماند و همواره بسوی پیشرفت و شکوفائی سمتگیری کند و هم از بازآفرینی هر گونه سامانهٔ خودکامگی حتا اگر گیتیانی (سکولار) چه توتالیتر و چه اتوریتر باشند، بازداری کند؟
دومین پرسشِ در باره چگونگیِ روشِ مبارزهٔ در خیزش های خیابانی با رژیمِ خودکامهٔ مذهبیِ کنونی است و اینکه آیا می توان بدور از بکار بستنِ خشونت، رژیمِ سیاسیِ خودکامگی دینی(دیکتاتوریِ تئوکراتیک) را برانداخت و به جامعه ای آزاد و با دادودَهِش دست یافت؟
ناگزیرم که بگویم واژه های آزادی و دادودهش را در این نوشتار ، گاه بجای واژگانِ دموکراسی(آزادی) و عدالتِ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ـ زبانی، مذهبی، اتنیکی و جنسی گرائی و برخورداریِ همگانی از ثروت های کشور(دادودَهِش)بکار می برم.
سومین پرسش در این باره است که آیا در سالِ ۵۷ راه گریزی از انقلاب وجود می داشت و آن، چه گریزی می توانست باشد؟
پیشتر گفته بودم که پاسخهای من به این پرسشها، جستاری سگالشی است و جای گفت و گو و گمان دارد که شاید از این بختِ خوش نیز برخوردار باشم که دیگرانی آنها را به پرسش بگیرند و به سنجش در آورند و سخنهای خویش در این باره بگویند.
نخستین پاسخ اینست که مردمِ ما بیاری و از رهگذرِ «همبستگی ملی» و یک خیزشِ ملی و سراسری و پشتیبانیِ آن با دست از کار کشیدنِ همگانی کارکنانِ صنایع و بویژه صنعتِ نفت و اداراتِ دولتی و نافرمانیِ بدنهٔ نیروهای نظامی و انتظامی می تواند ماشینِ سرکوبِ رژیم را از کار بیاندازد.
نخستین پیشزمینهٔ این کارِ سترگ، همراهیِ لایه های فرودرونده میانی با فرودستان است. لایه های فرازرونده میانی هر چه بیشتر محافطه کارتر می شوند و پایگاه اجتماعیِ اصلاح طلبان خواهند ماند و سرنوشتِ خود را به رانتخواران گره خواهند زد.
جنبشِ ایستادگی در برابر رژیمِ تئوکراتیک در درازای چهل سال، فراز و فرودهای بسیاری داشته است و هر از گاهی با انگیزه ای به خیابانها آمده است و بویژه پس از خیزشِ دی ۹۶ فرودستان، راه خود را از اصلاح طلبان جدا کرد و نیروهای ذخیره شده درونِ جنبش را که با گزینشِ روشهای اصلاح طلبی در بند بودند، آزاد کرد و همین خود بی هیچ گمانی بزرگ ترین دستاوردِ آن بسودِ جنبشِ نوینِ براندازی بوده است.
در هر دو خیزشِ دی ۹۶ و آبانِ ۹۸ شعارِ برکناری و فروپاشیِ رژیمِ مذهبی را جنبش با بانگِ بلند فریاد زد ولی شعاری در باره آنچه می خواهند، با همان نیروئی که در شعارِ آنچه نمی خواهند، شوربختانه بن افگنده نشد.
جنبشِ ایستادگی باید بتواند در باره آنچه می خواهد نیز بر روی شعاری یگانه همدل و همداستان شود تا بتواند مردمِ بیشتری را بسوی خود فرابخواند و با خود همراه و پشتوانه پیروزی اش کند .
اگر تنها از سویهٔ منطقی بدین دشواری بنگریم به نیکی در خواهیم یافت که جایگزینِ «دیکتاتوریِ تئوکراتیک» تنها می تواند «دموکراسیِ لائیک» باشد. بنا بر این بایستی در باره این دو بگرتِ(مفهوم) سرنوشتی برای جنبش، هم در ژرفا و هم در گستره بیشتر سخن گفت، اندیشید و با هر دو نیروی جنبش، هم لایه های میانیِ فرودرونده و هم فرودستان، همسگالید.
ـ به لایه های میانی
لایه های میانی باید دریابند که بدون دادودهش هرگز به آزادی دست نخواهند یافت و فرودستان را همچون شورشی های ویرانگر که نمی دانند چه می خواهند ننگرند. آنها(فرودستان) به نیکی و درستی پیش از لایه های میانی دریافته اند که «رژیمِ دیکتاتوری تئوکراتیک نمی خواهند» در زمانی که خود هنوز در اندیشه پیراستنِ این زشت ترین اعجوزه تاریخِ سرزمینِ ما، دیکتاتوریِ تئوکراتیک هستید.
تا لایه های میانی هنوز با این خواستهٔ فرودستان همدل و همراه نشده اند، جنبشِ ایستادگی از توانِ براندازیِ تئوکراسیِ شیعی برخوردار نخواهد بود. اگر امید بدان بسته اید که فراز برکشیده شوید و به الیگارشیِ رانتی ـ نفتی بپیوندید و از اینرو محافطه کار شده اید و پای صندوقِ رای بسودِ ولی فقیه می روید، تا او هر بار به هزینهٔ رای شما برای خویش آوازه گری کند و فرودستان را در کفِ آدمکشانش رها کنید بی گمان جای آنست که خون در دلِ لعل موج زند، از این تغابنی که شما با خزفی پِهِن آلود بازارش را می شکنید.
آیا شما می خواهید همچنان گوش به سخنانِ شکنجه گران و بازجویانِ «دههٔ طلائی امام»بدهید و از خونِ سیاوشان بر کفِ خیابانهای همهٔ شهرهای سرزمینتان در دی ۹۶ و آبانِ ۹۸ چشم فروبندید؟
اینکه آز و رشک، اینگونه شما را برانگیزد که خوابِ پیوستن به فرومایه ترین و بی شرم ترین و نادان ترین مارخوارانِ اهرمن چهره تاریخِ ایران را ببینید، جایگاه برتری به شما نمی دهد. شأن و کرامتِ انسانی خود را به سکه قلبِ خونینی که چشمِ طمع اتان را خیره کرده است نفروشید.
به موجِ خیزش های فرودستانی، که امروز بیشینهٔ(اکثریت) مردمِ ایران هستند، و همواره سنگین تر از پیش از پی هم می آیند بپیوندید و بگذارید زبانه های شعله خشمشان با خشمِ شما همسو شود و فرازتر برکشیده شود تا یک باره بنیادِ همه نامردمی ها و بیدادگری ها را بسوزاند.
از آنچه که در راه است بیمی به دل راه ندهید، همه بیم از آنچه هست که اکنون در برابر چشمانتان روی می دهد.
با بودن و ماندنِ رژیمِ تئوکراتیکِ شیعی در قدرت، هم امروزتان پر از بیم و نومیدی است و هم فردایتان و در افق کورسوئی از هیچ آزادی و آبادانی بچشم نمی آید. سراسرِ این رژیم از آغاز تا پایانش «خدعه» ای بیش نبوده است.
ـ به فرودستان
فرو دستان باید دریابند که بدونِ آزادی هرگز به دادودهشی دست نخواهند یازید و از اینرو باید همواره بکوشند که شمارِ هر چه بیشتری از لایه های میانی را با خود همداستان و همراه کنند.
آزادی و دادودهش دو بگرتِ در برابرِ هم نیستند که وارونه آن، در پیوندِ تناتنگ و همبسته با همند. در آزادی است که شما می توانید توانمندتر از هر زمانِ دیگری خود را در انجمنهای مدنی، سندیکاهای صنفی و احزابِ سیاسی سازمان دهید و نامزدهای خود را در انتخاباتِ آزاد داشته باشید و نمایندگانِ خود را به مجلسِ کشور بفرستید تا بتوانند بسودِ شما قوانینی پیشنهاد بدهند و تصویب کنند و از دولتها بخواهند که به اجرا بگذارند.
در آزادی است که رسانه های آزاد و خودآئین(مستقل) می توانند همواره در باره دشواریهای زندگیِ شما و خواست هایتان بنویسند و به آگاهیِ مردم برسانند و کمترین فساد را در دستگاه های اداره کشور آشکار کنند و بنام شما دادخواهی کنند.
در آزادی است که دستگاه دادگستریِ خودآئین می تواند هر مقامِ دولتی را برای جرمش پیگردِ قانونی کند و به همان سان که یک شهروندِ جامعه را دادرسی کند.
در آزادی است که هیچ انتخاباتِ غیرِ آزادی روی نمی دهد و هیچ نهادی و کسی بر فرازِ برترین و عالی ترین نهادِ قانونگذاریها و سیاسیگذاریها ی کشور که مجلس باشد قرار نخواهد گرفت .
چو نیک بنگری آزادی، بیشترین سود و کمترین زیان را برای فرودستان در بر دارد از همین روست که بدرستی گفته می شود که آزادی از نانِ شب با ارزش تر است زیرا اگر آزادی باشد جائی وجود دارد که آدمی فریاد برآورد که نانِ شب ندارد و گرسنه است و هیچ کس تنواند در پاسخِ او سینه اش را به گلوله ببندد.
و در پایان در آزادی است که همواره می توان راهپیمائی های میلیونی را سازمان داد و به دولتها در باره اجرای بدِ قوانین هشدار داد بی آنکه سرِ سوزنی به کسی گزندی رسد و خونی بر زمین ریخته شود.
فرودستان باید دریابند که برای رسیدن به دادودهش نمی توان آزادی را دور زد و به پریش پنداشتهای(توهم های) آرمانشهریِ ایدئولوژیهای توتالیتر دل بست که به گزاف می گویند و گوشها را پر کرده اند که فرودستان تنها نان می خواهند و نه آزادی.
نزدیک به یک سده که از رژیم های خودکامهٔ توتالیتر در جهان می گذرد و به درازای همان زمان که از پیشینه رژیم های خودکامهٔ اتوریتر می گذرد، به آزمون و با پژوهش می دانیم که از آزادی نه گریزی هست و نه گزیری.
دادودهش و آزادی هر دو خواهرانِ توأمانند، بدونِ آزادی، دادودهش پشتوانه ای برای پایداری و پیشرفت ندارد و بدونِ دادودهش، آزادی پشتوانه ای برای برخورداری از آزادی و یک آزادیِ نستوه و استوار و پایدار نخواهد داشت.
استواری و شکوفائی پایدار «دموکراسی »های جهان بیش از هر زمانِ دیگری به «برخورداریِ همگانی» بستگی دارد. این هر دو با هم و در کنارِ هم، زمانی را به نسلهائی از شهروندان می دهد تا بتوانند به آرامش و شادی مجالِ زندگی خود راسپری کنند.
«من هم فرزندِ کسی هستم» پویا بختیاری از جوانانِِ دلاورِ جان باختهٔ خیزشِ آبانِ ۹۸
آریو مانیا
۱۷ دسامبر ۲۰۱۹ برابر با ۲۶ آذر ۱۳۹۸