زندگی و زمانه آزادی و دادودهش- آریو مانیا
بخش دوم
بیشتر دولتهای ملی در اثر کوششهای پادشاهانی که به گونه ای پیروزمند قدرت هر چه بیشتری را دست خود متمرکز کردند به گونه نظامهای سیاسی متمرکز و کارآمد در آمدند. دولت دارای حاکمیت در آغاز دولتی نبود که شهروندان آن از حقوق مشارکت سیاسی برخوردار باشند. این حقوق تا اندازه زیادی از رهگذر مبارزاتی که قدرت شاهان را محدود کرده و یا عملن آنرا برانداختند همچون انقلاب های بزرگ فرانسه و آمریکا کسب گردیدند.
حقوق مدنی به حقوق فرد در قانون اطلاق می شود. این حقوق امروز بسیار بدیهی شناخته می شوند اما بدست آمدن آنها زمانی دراز طول کشید و بهیچ وجه در همه کشورها شناخته نشده اند. در بیشتر کشورهای اروپائی تا دهه های آغازین دهه نوزدهم بطور کامل این حقوق برقرار نگردیده بودند. حتا در جاهائی که بطور کلی این حقوق کسب گردید، برخی گروهها از آن برخوردار نشدند.
اگر چه قانون اساسی آمریکا این گونه حقوق را پیش از آنکه بیشتر کشورهای اروپائی بدست آورند به آمریکائی ها داده بود، اما سیاهان آن برخوردار نگردیده بودند. حتا پس از جنگ داخلی هنگامی که این حقوق به سیاهان داده شد، آنها نمی توانستند آن را بکار ببندند.
حقوق سیاسی نیز به آسانی و بسرعت بدست نیامد. جز در ایالات متحده دستیابی به حق رأی کامل حتا برای همه مردان پدیده تا اندازه ای تازه بود و به ناچار می بایست با مبارزه در برابر حکومتهائی که مایل به پذیرش حق رأی همگانی نبودند بدست آید. در کشورهای اروپائی، در آغاز حق رأی محدود به شهروندان مردی بود که مالک میزان معینی دارائی بودند و حق رأی به گونه ای مؤثر به اقلیتی ثروتمند محدود می گردید. نه تنها زنان بلکه اکثریت جمعیت مرد از حق رأی محروم بودند. حق رأی همگانی برای مردان بیشتر در سالهای نخستین سده کنونی بدست آمد.زنان ناچار گردیدند مدت زیادی چشم براه بمانند و آنهم در نتیجه مبارزات جنبشهای زنان و تا حدی در اثر بسیج زنان در اقتصاد رسمی در طی جنگ جهانی نخست کسب گردید.
بیشترین جمعیت کشورهای جهان با از میان رفتن کلنیالیسم در سده بیستم، حقوق قانونی و سیاسی بدست آوردند.
حقوق اجتماعی دیرتر از حقوق مدنی و سیاسی بدست آمد. اگر چه در بعضی کشورها مانند آلمان سده نوزدهم، انواع مختلف مزایای رفاهی پیش از اینکه حقوق سیاسی و مدنی بطور کامل برقرار شوند، معمول گردیده بود ولی در بیشتر جوامع آخرین حقوقی بود که پدید آمد. علت این امر آنست که دستیابی به حقوق مدنی، و بویژه حقوق سیاسی معمولن اساس مبارزه برای کسب حقوق اجتماعی بوده است. حقوق اجتماعی تا اندازه زیادی در نتیجه نیروی سیاسی ای که گروهها و طبقات فرودست تر توانسته اند از رهگذر بدست آوردن حق رأی کسب کنند، برقرار گردیده است.
حقوق اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم به آهستگی در کشورهای اروپای باختری بدست آمد. این حقوق امروز کم و بیش در بیشتر کشورهای اروپائی برقرار است. از سوی دیگر این حقوق در بیشر کشورهای فقیرتر جهان تقریبن وجود ندارد.
چنانکه می بینیم مبارزه برای آزادی و دموکراسی پیش شرط مبارزه برای بدست آمدن حقوق اجتماعی است. بنابرین کارگران، زحمتکشان، زنان و فرودستان بایستی با همان توانی که برای بدست آمدن حقوق اجتماعی مبارزه می کنند، برای حقوق سیاسی خویش مبارزه کنند.
آنها که دوگانه یا آزادی یا عدالت اجتماعی را پیش می کشند، اگر آگاهانه این کار را نمی کنند، سخت در اشتباهند و در همان مخمصه سده هجدهم و نوزدهم گرفتارند. مبارزه برای دموکراسی یک فرآورده لوکس در دست فرادستان و لایه های میانی نیست بلکه یک چاره بنیادی برای زحمتکشان، کارگران، زنان و فرودستان نیز می باشد. دموکراسی عالی ترین دستاورد سده بیستم است.
هیچ چیز بیرحماته تر از این نیست که شهروندان حقوق سیاسی نداشته باشند که بتوانند برای حقوق اجتماعی خویش که بیدادگرانه از آنان دریغ داشته شده،ابزارهای بایسته مبارزه را داشته باشند.
آنها که دموکراسی را یک پدیده باختری می دانند که تنها در فرهنگ آنها می تواند پدید آید و همواره بر روی
َ ویژه گیهای آسیائی َ و َ مذهب و سنت های بومی و پایدار َ کشورهای آسیاسی و خاوری پا می فشارند، هم آزادی و هم رفاه اجتماعی را از مردم خود دریغ می کنند.
جنبش فرودستان دیماه ۹۶ در ایران همزمان با شعارهای حقوق اجتماعی، برای بدست آوردن حقوق سیاسی با شعارهای ساختارشکنانه همراه بود. آنها بدرستی خواستار براندازی و فروپاشی تئوکراسی شیعی بودند که توانائی فراهم نمودن حقوق مدنی – سیاسی – اجتماعی را به انگیزه فساد و ناکارآمدی ساختاری ندارد.
پس از فروپاشی تئوکراسی شیعی و بدست آوردن حقوق سیاسی(آزادی و دموکراسی)، همه شهروندان جامعه در حق رأی همگانی هم برای انتخاب کردن و بویژه انتخاب شدن تا عالی ترین نهادهای اداره سیاسی کشور، برخوردار می گردند و می توانند برای بدست آوردن حقوق مدنی و اجتماعی(عدالت اجتماعی) خویش به گونه ای پیروزمند بکوشند.
بنابرین آزادی و عدالت اجتماعی دوگانه های توأمانند و نه در برابر هم.
آریو مانیا
استکهلم – ۱۴ مارچ ۲۰۱۸