
دیکتاتوری قاراشمیش- حسن بهگر
یاد آقای شریفیان معلم تاریخ ما بخیر که گاهی به شوخی و کنایه یادی از چماق شرطه های عربستان سعودی بنام «واحد یموت» می کرد که برای یادآوری واجبات اسلام عزیز در آنجا به کار می رفت(شاید هنوز هم بکار می رود). برای نمونه هنگام اذان ظهر کسبه به مجرد شنیدن اذان مکلف بودند کسب و کار را رها کنند و به گزاردن نماز بشتابند وگرنه با چماق «واحد یموت» امکان داشت دعوت حق را لبیک بگویند.
صراحت واحد یموت واضح و آشکار است و یک ضربت وارده به موت یعنی مرگ منتهی می شود و تکلیف شخص معلوم است و حاجت هیچ استخاره نیست. ولی ما دچار حکومتی بنام جمهوری اسلامی شده ایم که هیچ چیزمان مشخص نیست و برای مسلمات دین اسلام هم حکم مصلحت اندیشی داده اند .
حال من گردن شکسته فکر می کنم این حکومتی که می تواند بنا به مصلحت خویش، نماز و مسجد و غیره همه را تعطیل کند، برایش چقدر سهل و آسان است که منافع ملی و تمامیت ارضی و غیره را هم قربانی مصلحت ماندگاری خویش کند. می گویید نه یک مثال آشکار می زنم . آمریکا و اسراییل و همه عواملشان مدتهاست از زیادی بزرگ بودن ایران دم می زنند و اینکه باید تجزیه شود. خود حکومت با بلندگوهایش نیز دایم فریاد برآورده است که می خواهند کشور را تکه پاره کنند و برخی را هم به این مناسبت مورد حمله قرار می دهد.
ما از جانب دیگر با کمال شگفتی می بینیم شخصی بنام پزشکیان که به گرایشات پان ترکی معروف است البته به زبان فارسی حرف می زند ولی ننگ دارد که آن را به فرزندانش بیاموزد و ریاست فراکسیون ترکزبانان ! را در مجلس داشت و صلاحیتش برای انتخاب مجدد در مجلس رد شده است، ناگهان صلاحیتش برای ریاست جمهوری تایید می شود و البته به برکت وجود تدابیر و کفایت حضور ایشان بر صدر امور، چندین بلای آسمانی و زمینی از قبیل از دست دادن نیروهای نیابتی در لبنان و سوریه و جنگ با اسراییل تا قطع آب و برق نصیب ملت ایران می شود.
این که در نزول این بلایا تا چه حد دست توانای او دخیل بوده است نمی دانیم. چون در این کشور هیچ گزارشی به مردم داده نمی شود همه در حکومت از همدیگر انتقاد می کنند و از اتهام دزدی و اختلاس گرفته تا جاسوسی به هم وارد میاورند ولی آب از آب هم تکان نمی خورد و در به همان پاشنۀ سابق می چرخد. ولی آن چه در این ریاست جمهوری پان ترک تغییر نمی کند عشق و رفاقتش به علیف جمهوری باکوست و مرتب با اهل بیت به آن جا سفر می کند و خود و فرزندانش دایم از این کشور جعلی که پایگاه حمله اسراییل به ایران هم بوده، دفاع می کنند که واقعاً موجب ننگ سیاست خارجی است. عشق می کند که بنشیند چایی بخورد و ترکی صحبت کند. سیاست خارجی قهوه خانه ای.
از آن بدتر اعلام فدراسیون کشور توسط دولت ایشان که قیام علیه قانون اساسی و تمامیت ارضی کشور است و پیاده کردن نیات پلید بیگانگانی که چشم طمع به ایران دارند. چرا کسی به پزشکیان چیزی نمی گوید ؟ چه حکمتی در کار است که همه مقامات کشوری از از پایین تا بالا ، لالمونی گرفته اند؟
ببینید چه گفته. پزشکیان در یک ویدیویی که به زبان ترکی آذری مرتکب شده می گوید: «کشورهای مختلفی برای ترک و کرد و عرب و عجم داشته باشیم که هر کشوری برای خودش تلاش کرده و صاحب دسترنجش باشد نه اینکه از مشهد و تهران بیایند.»
از این دیگر واضح تر کسی کشور را تجزیه نمی کند آن هم در مقام ریاست جمهوری .
خوب واقعاً تا به این حد کشور به فلاکت افتاده است و نمی دانستیم ؟ نمی دانیم آن امت واحدۀ اسلامی را قبول کنیم ؟ آن تمامیت ارضی قانون اساسی را باور کنیم یا سخنان پزشکیان یا خواندن سرود ای ایران با لحن نوحه و … آخر خودتان را مسخره کرده اید یا مردم را؟
اگر تمامیت ارضی کشور را هم معامله کرده اید و می خواهید با این کار تجزیهُ کشور را برای مردم عادی کنید لطف کنید صراحتاً بگویید تا مردم تکلیفشان را بدانند ؟ وقتی که صحبت های پزشکیان روز به روز صریح تر و شفاف تر می شود و محل شکی برای نیات پلیدش نیست پس آن ادعاها و دفاع از تمامیت ارضی و سرودها چه می شود ؟
این عقلانی نیست در این موقعیت خطیر و حساس که دشمنان دندان تیز کرده اند یکی را در دولت مانند کرگدن در فروشگاه چینی رها کنید و امید سلامت داشته باشید؛ این شخص بنیاد و هستی کشور را به بازی گرفته است.
ما شنیده بودیم که وقتی کشور دیکتاتوری می شود یک حرف زده می شود که همه باید گوش کنند. ولی مملکتی داریم که هم دیکتاتوری است و هم هر کس هر چه می خواهد می گوید و هر کار که می خواهد می کند. نمی دانم اسمش را چه باید گذاشت، دیکتاتوری مبتنی بر خودگردانی؟ استبداد غیر متمرکز؟ یا چه چیز دیگری؟ قدیم به این وضعیت می گفتند خان خانی.
امروز که خانی نمانده ولی اوضاع همان قدر قاراشمیش است. این هم نوآوری نظام اسلامی است که وعدۀ حکومت عدل علی می داد ولی در نهایت موفق شده این بخش از گذشته را زنده کند.
به هر صورت به همه ی وعده های انقلاب همین طوری عمل شده است. عدالتش این شد، آزادیش اینست که می بینید، استقلالش را هم دارند این طوری می دهند برود. دست ما هم که به جایی بند نیست. تا چیزی بگوید می گویند که خودتان انقلاب کردید که یعنی خلاصه ما مسئول نیستیم. حقاً این یکی را راست می گویند. اصل داستان این جاست که ما همه ی اختیارات را داریم ولی در هیچ مورد و در قبال هیچ کس مسئول نیستیم. یادش به خیر، محمدرضا شاه هم هر کار می خواست می کرد و وقتی می گفتند چرا این طور شد؟ می گفت طبق قانون پادشاه مسئول نیست. این ها یک قدم جلو آمده اند. نه تنها مسئول نیستند، بی مسئولیتی را تقسیم کرده اند و هر کدام از آن سهمی برده اند. دیکتاتوری غنیمتی بود که به چنگ آمد و بین برندگان تقسیم شد. وضع این شد و سر ملت بی کلاه ماند.
پنج شنبه – 16 اَمرداد 1404
Thursday – August 07, 2025