در مکتب کامران- پیام ایرانی

آشنایی اولیهٔ نگارنده با آراء و اندیشه‌های سیاسی متفکر برجسته و مبارز آزادیخواه میهنمان؛ دکتر رامین کامران، به بیش از یک دهه پیش و هنگام انتشار کتاب درخشان وی با عنوان «ضد ولایت فقیه؛ براندازی حکومت اسلامی»[۱] بازمیگردد که به رغم گذشت بیش از سیزده سال از عرضهٔ رایگان آن توسط انتشارات ایران لیبرال به روی اینترنت، نه تنها از شمار طالبان آن کاسته نشده بلکه از آنجا که این کتابچه موجز و مفید، یگانه راهنما و دستورالعمل جدی و کاربردی براندازی رژیم توتالیتر و فاشیستی حاکم بر ایران است، روزبروز بر جمع آزادیخواهانی که با خواندن و فهم آن، پای در میدان مبارزه برای رهایی مملکت از قید و بند اسارت اسلامگرایان و دیگر دشمنان حاکمیت ملی مینهند، افزوده میگردد. امری که جداً مایهٔ دلگرمی و امیدواری بسیار است زیرا بالاخره پس از گذشت سالها از قتل ددمنشانهٔ دکتر بختیار بدست ایادی ولایت جنایتکار فقیه، خانوادهٔ سیاسی ملیگرایان ایران رهبری را به میدان سیاست و مبارزه عرضه نموده که نه تنها کار ناتمام بختیار را که همانا حفظ، تداوم و تکامل میراث سیاسی گرانبهای دکتر مصدق بزرگ باشد، به جد پی گرفته است بلکه از آنجا که خود پروردهٔ مکتب لائیک شاپور بختیار است و در رکاب او رخت رزم پوشیده، به عروج فکر لائیسیته در جامعهٔ سیاسی ایران نیز کمر همت بسته و توفیق بسیار یافته است تا بدانجا که امروز شاهد ثمرات آن یعنی رواج بیسابقهٔ درخواست لائیسیته در میان ایرانیان و به موازات آن پس رفتن اندیشهٔ سترون و پاخوردهٔ سکولاریسم هستیم که باید آن را به فال نیک گرفت و در کمال صداقت و فروتنی، اعتبارش را به حساب سیاسی پیروان مصدق و بختیار به طور عام و دکتر رامین کامران و سازمان متبوع ایشان به شکل خاص منظور نمود.

لائیسیته یا به عبارت دیگر «جدایی دین و سیاست» یکی از مهمترین آموزه‌های مکتب فکری و سیاسی رامین کامران است و همه گیری خواستِ آن در جامعه برای حکومت اسلامی به اعلاء درجه، مرگبار خواهد بود. زیرا برقراری آن مترادف ختم دخالت مذهب در سیاست و دیگر وجوه حیات اجتماعی انسان است که دین بر آنها حقی ندارد. از همین روست که تمام افراد و گروه‌هایی که شهامت مقابله جدی با درازدستی مذهب و تقدس‌زدایی از امور دنیوی را ندارند یا به هر دلیلی میخواهند پای مذهب را در سیاست باز نگاه دارند، از رفتن به راه لائیسیته و حتی کاربرد لفظی آن نیز روی میتابند و بعضاً حداکثر مساعی خود را نیز به کار میگیرند تا در باب لزوم برقراری آن در ایران شبهه افکنی نمایند. اگرچه همگی آنها را به دلیل تضاد و تفاوتهای اساسی فکری و سیاسی، نمیتوان در یک طیف مشخص قرار داد اما مخرج مشترک میان ایشان، بی عنایتی و پشت نمودن به لائیسیته و چسبیدن به سکولاریسم است. البته در اینجا لازم است حساب آن دسته افراد و گروه‌هایی را که علیرغم به کار بردن سکولاریسم در گفتار خود به لزوم جدایی کامل دین و سیاست- یعنی لائیسیته- باور دارند و یا دست کم با آن مشکلی ندارند را از گروه نخست که با لائیسیته دشمنی و عناد میورزند جدا نماییم و گروه اخیر را به شناخت بیشتر و پذیرش لائیسیته تشویق و ترغیب نماییم.

افزون بر لائیسیته، یکی دیگر از اصول و مبانی فکری دکتر کامران که از آغاز فعالیت سیاسی خویش که سابقهٔ آن به دوران نخست وزیری شادروان بختیار میرسد، تأکید موکد وی بر «دمکراسی لیبرال» است. یعنی همان نوع نظام سیاسی که در اغلب ممالک مغرب زمین برقرار است و حداکثر آزادی، امنیت و رفاه را برای آن ملل به ارمغان آورده است. مقصود از دمکراسی، حکومت مردم به خواست و ارادهٔ اکثریت آنان ضمن حفظ حقوق اقلیت در یک کشور است. دمکراسی در همه جای دنیا اصول مشترکی دارد که از آن جمله میتوان به آزادی بیان و عقیده، آزادی احزاب و تشکلها، آزادی رسانه‌ها و مطبوعات، رعایت حقوق جهانشمول بشر و… اشاره نمود. از نظر گرایش اجتماعی و اقتصادی نیز دولت منتخب مردم در یک دمکراسی، میتواند فرضاً چپگرا باشد که دولتی سوسیال دمکرات را تشکیل میدهد و یا راستگرا باشد که دولتی لیبرال دمکرات را سامان دهد. نکته اصلی در اینجاست که دولتهای دمکراتیک، حال چه سوسیال دمکرات باشند چه لیبرال دمکرات، همه مولود نظام سیاسی دمکراسی لیبرال و لائیک هستند و اساساً در انواع رژیمهای دیگر از قبیل حکومتهای توتالیتر(تمامیت خواه) و اُتوریتر(اقتدارگرا) امکان بروز و ظهور دولت دمکراتیک با هر مرام و مسلکی وجود ندارد. در اینجا لازم است روشن شود که مقصود از لیبرالیسم، آزادیخواهی است و تقدم آزادی سیاسی بر دیگر وجوه آزادی از قبیل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و…. زیرا آزادی سیاسی وجود آنهای دیگر را ضمانت میکند، نه بالعکس.

جمهوریخواهی یکی دیگر از پایه‌های فکری اساسی در مکتب سیاسی کامران است. زیرا با ترور و قتل ددمنشانهٔ آخرین نخست وزیر قانونی پادشاهی مشروطه یعنی دکتر شاپور بختیار، پروندهٔ بازگشت دمکراتیک سلطنت به ایران نیز برای همیشه بسته و به بایگانی تاریخ معاصر ایران فرستاده شد. کوشش سلطنت‌ طلبان و در رأس آنان رضا پهلوی برای احیای پادشاهی نیز از آنجا که به جای مردم ایران، معطوف به نیروی قدرتهای خارجی از جمله آمریکا، اسرائیل و عربستان است، به جایی نخواهد رسید، مگر از راه های غیر دمکراتیک و با تحمیل آن به ایرانیان. ملتی که پس از تحمل بیش از یک قرن جنایت و فساد دو استبداد آریامهری و مذهبی، بسیار بعید است که پس از سرنگونی رژیم فعلی، به همتای تاجدار آن مجال تصاحب قدرت و تجدید حیات سیاسی را بدهند. بنابراین برقراری یک جمهوری در ایران فردا بسیار محتمل خواهد بود. نظامی که محتوای آن باید جمهوری دمکراتیک و لائیک باشد، نه لزوماً نام رسمی آن. در این حکومت، جمهوری میتواند ریاستی، نیمه ریاستی و یا پارلمانی باشد. نکته اینجاست که در هر صورت دولت همواره با رأی مستقیم و یا غیر مستقیم اکثریت مردم و طی انتخابات آزاد، عادلانه و شفاف برگزیده میشود و برای مدتی محدود و معین، زمام امور مملکت را به دست خواهد گرفت.

استقلال و آزادی، محورهای مهم دیگری از خط فکری دکتر کامران است. وی در این مورد نیز مانند مباحث لائیسیته، دمکراسی و جمهوری، مطالب مفصلی از خود ارائه و شرح و بست داده است. بخصوص در باب رابطهٔ استقلال و آزادی و یگانگی این دو و نسبت آنها با دمکراسی، که در پایان این نوشتار توجه شما خوانندگان گرامی را به فرازهای کوتاهی از آن جلب مینمایم.

«آزادی فقط در سطح فردی معنا و کاربرد ندارد. هنگامیکه از آزادی این و آن ملت صحبت میشود که میشود، فقط بهره‌وریش از نظام سیاسی آزادی‌محور، مقصود نیست، استقلال آنهم مد نظر است، یعنی آزادیش از سلطۀ خارجی. نکته اینجاست: استقلال، یعنی آزادی گروهی نه فردی، در سطح ملت یا هر نوع واحد سیاسی دیگری. آنچه که حاکمیت ملی میخوانند، در داخل با دمکراسی اعمال میشود و در خارج با استقلال. استقلال است که به کشوری فرصت میدهد تا به عنوان بازیگر تمام‌عیار، وارد صحنۀ مناسبات بین‌المللی بشود.»[۲]

«دمکراسی و استقلال دو رویۀ حاکمیت ملی است. ما خواهان هر دو هستیم، ولی باید آگاه باشیم که استقلال شرط برقراری دمکراسی است و مقدم بر آن. تاریخ کشور ما و تجربۀ مشروطیت اول و سپس دوران مصدق، گواه روشنی بر این مدعاست. اگر این ترتیب اهمیت را فراموش کنیم، نه به این خواهیم رسید و نه به آن.»[۳]

۱۰ تیر ۱۴۰۰

  1. کتاب ضد ولایت فقیه(براندازی حکومت اسلامی). نوشتهٔ رامین کامران. انتشارات ایران لیبرال https://iranliberal.com/pdf/8.pdf
  2. استقلال. نوشتهٔ رامین کامران. سایت ایران لیبرال https://iranliberal.com/%D8%A2%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A7%D9%84-%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86/
  3. همانجا