Home ویژه ایران لیبرال آرشیو ویژه ایران لیبرال حرف دلتان را صریح بزنید- رستم

حرف دلتان را صریح بزنید- رستم

چون حضور در اعتراضات دوباره از سر گرفته شده و نحوه و چگونگی عملکرد بهینه و همچنین درخواست شعار مناسب در این شرایط، مطرح گشته، دکتر رامین کامران نکات لازم و مورد نظرشان را به هم اندیشان و همرزمان ارائه دادند که من نیز چون شما دوستان هم جبهه ای، مطالعه کردم و استفاده بردم.

پرسش های هم اندیشان دلایل مهمی دارد. یکی از مهم ترین آنها کمیت محدود نیروی مردمی ماست که میتواند ما را به شک بیاندازد و باعث شود که از خود بپرسیم که آیا این راه درست است یا نه و آیا موقعیت جبهۀ جمهوری دمکراتیک و لائیک را میتوانیم با حضور خودمان و همراهانمان در گردهایی های اعتراضی، تثبیت نماییم یا نه و اصلاً کار عاقلانه ای است که در این موقعیت به همراه جمعیتی برویم که شعارهای مغشوش میدهند و به احتمال بسیار زیاد به دلیل کمی نیرو کاری هم از پیش نمیتوانیم ببریم. در نهایت این که پس حمایت از مردم دادخواه در برابر رژیم این رژیم سفاک را چگونه انجام دهیم؟

این پرسش ها برای من هم نیز چون شما مطرح است و خوب میدانم که تا چه اندازه احساس مسئولیت به عاقبت ملت و مملکت برایمان در اینچنین شرایطی نه فقط سیاسی که انسانی است.

از آنجا که سیاستی را در جهت منافع ملی و انسانی اتخاذ کرده ایم، بیکار نشستن ما را رنج میدهد و به تکاپو و کوشش برای پاسخ به پرسش «پس چه باید کرد» وا میدارد. بخصوص وقتی که هموطنان داغداری را هم داریم که در برابر این نظام فاسد و سرکوبگر و بی رحم و دغلباز، علاوه بر تمام مصیبتها، به تازگی داغ عزیزشان را هم دیده اند و باخبر باشیم که اکنون که به خیابان هم آمده ند تا در مقابل همانهایی که کشتار آبان را کردند، صف آرایی کنند و تازه دست خالی هستند. این قسمت است که عرض کردم که تمامش هم علت سیاسی ندارد تا انسان را به یاری هموطنش آنهم در برابر دشمنی واحد بپا خیزد.

شاید در اینجا بیشتر از هر چیز دیگری از خود میپرسیم که حالا چه باید بکنم. سبک و سنگین میکنیم که آیا بروم یا خیر؟

اگر بروم و همراه مردمی به حق ناراضی و داغدیده و معترض بشوم، در حالیکه اصلاً معلوم نیست که چه میخواهند، جز شعارهایی بسیار بی سرانجام و بدون برد ولو به اینکه برخیشان هم درست باشد، نخواهم داد و آیا اصلاً چنین کاری عاقلانه است؟ اگر نیست پس تکلیف چیست؟ نمیتوانم که دست روی دست بگذارم و مردمی مخالف چون خود را تنها بگذارم.

پس باید چه کنم؟

چگونه باید برای سود جمعی که خودم را نیز شامل است و بابت دفاع از آن منتی هم برکسی ندارم، عمل کنم؟ از همه گذشته، برای همراهی با داغدیدگان آبان چه باید بکنم تا خودم نیز کمی آرام بگیرم؟ چگونه در عمل با آنان همدردی کنم.

این سؤالها دائم در ذهن من میاید و میرود و راستش را بخواهید وقتی برخی شعارها را در ویدئوها دیدم و شنیدم بسیار برآشفتم. اما مگر میشود گفت پس دیگر ولشان کن!

شعارهایی که شک برانگیز به نظر میامد، چون نشان میداد کسانی جریان را هدایت میکنند و میخواهند از فرصت برای بازی دادن مردم زجر کشیده و مخصوصاً داغدار بهرۀ سیاسی برند. این موضوع ضمن اینکه در ابتدا مرا بسیار آشفته ساخت اما عزم مرا برای مقابله با این مکاران در مبارزه، بیشتر جزم کرد. مصمم تر شدم تا هر طور که صحیح و معقول است، در حد توانم به هموطنان معترض خویش در جهت مقابله با این کلکها یاری کنم.

شعاری که بیشتر توی ذوقم زد این بود : خامنه ای قاتل است ولایتش باطل است. زیرا این شعار یعنی مشکل شما با خامنه ایست و نه حتی با ولی فقیه.

البته به راحتی میتوان حدس که چه کسانی این شعارها را به میان میاندازند، بی تردید سازمان یافته هستند تا جلودار مردم معترض شوند لا اقل در شعار و با هویتهایی مبهم و حتی به صورت ناشناس به تظاهرات جهت بدهند. صریح گویم: اصلاح طلبان هنوز در حال حفظ منافع در عین خدمت به نظام خمینی ساخته هستند!

نادانهایی هم از خارج کشور، کم زیر بغل مردم برای چنین شعارهایی هندوانه نگذاشته اند! و هنوز هم مدام در حال ترویج و تشویق و حتی زیر نویس دادن هستند!

این شد که ناگهان گفتم اکنون فرصت بسیار خوبی است برای یک پیشنهاد دوستانه و همرزمانه.

اگر میبینید که مردم را احاطه کرده اند تا نگذارند شعارهای درستتان را به گوششان برسانید. نام رامین کامران را بگویید و به گوش همه برسانید. اگر مطمئن گشته اید که صالح است و آزادیخواه، نیکو گفتار و مرد راه است، در بیان نامش به عنوان رهبری لحظه ای را هم نباید درنگ کنید.

نام او هرچه بیشتر مطرح شود، در حقیقت همان حرف و خواست شماست که تقویت خواهد گشت که هم سعادت ملت و ایران را نشانه رفته ایم و هم در عمل به خواست اجرای عدالت و دادخواهی داغ دیدگان از قاتلان به اصطلاح، اصلاح طلب و اصولگرا، میانجامد. روشن است که این پیشنهاد با انجام و اجرای توصیه های دکتر رامین کامران در مقاله “چه باید کنیم؟” در عمل نیز میبایست نمایش یابد.

در حال حاضر که به واسطه خشم مردم که سودجویان فرصت یافته اند تا آنان را به راحتی در هر مسیر بدعاقبتی بیاندازند و یا نیرویشان را تحلیل ببرند و از کشته هایشان بهره برداری کنند و یا حتی رهبری را به زور ناچاری مردم بر آنها تحمیل کنند، اعلام نام رهبری دمکراتیک و لائیک ایران که هماهنگی حرف و عملش را من و شما تا به این لحظه به روشنی دیده باشیم، مهم است. اگر در معرفی اش به هر شکل و نوعی که قادریم، کوشا نباشیم، خطا و گناهی چه بسا بیشتر از آنی مرتکب گشته ایم که رسانه های خارجی و مزدورانشان انجام میدهند.

کاری به تعداد و ارقام نداشته باشید، احساس مسئولیت این چیزها را نمیشناسد وگرنه بختیار هم نباید در آن روزگار خطیر وارد گود میگشت. به میزان حمایت ها هم توجهی نکنید، حرف دلتان را بزنید. در آوردن نام رهبر خویش تعلل و تعارف نکنیم، بیایید وظیفۀ ملی و میهنیمان را انجام دهیم تا پیروزی در برابرمان زانو زند.

حول شعاری واحد با رهبری دکتر رامین کامران

سه شنبه ۸ بهمن۱۳۹۸