Home آرشیو حسن بهگر تصوربنیادگرایان از حکومت – حسن بهگر

تصوربنیادگرایان از حکومت – حسن بهگر

مسلمان بنیادگرا که خواستار برگشت به صدر اسلام هستند در خیال خود یک حکومت ساده لوحانه بدوی را در ذهن می پرورانند مانند خمینی که زمانی گفته بود :«وزارت اوقاف از ما باشد… یک نفر هم وزیر اوقافش بکنیم، آن‌وقت ببینید که این‌طوری که الان دارد لوطی‌خور می‌شود، نخواهد شد… دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد، آن‌وقت ببینید که ما با همین اوقاف این فقرا را غنی‌شان می‌کنیم… اجازه بدهید مالیات اسلامی را به آن‌طوری که اسلام با شمشیر می‌گرفت بگیریم از مردم، آن‌وقت ببینید که دیگر یک فقیر باقی می‌ماند؟ من برای شما راه هم می‌سازم؛ من برای شما کشتی هم می‌خرم.» (1)

اوقاف که هیچ همه کشور و نفت و همه معادنش را صاحب شدند و هیچ غلطی هم نتوانستند بکنند جز این که تبدیل به یک الیگارشی چپاولگرشدند و مردم را به فقر و فلاکت انداختند. هر روز و هر زمان که دستشان برسد همدیگر را حذف می کنند.قوانینی من در آوردی و کاملاً مغایر حتا با ادعای اولیه خود وضع می کنند و خودشان هم رعایت آن را نمی کنند و مردم سر به شورش بر می دارند و جز سرکوب و کشتار هیچ پاسخی ندارند. تمام وعده های نخستین جایش را به جاه طلبی و طمع ورزی شخصی و خانوادگی داده است . حکومت اسلامی تبدیل به الیگارشی فساد و رانتخوار شده است. با این همه هنوز در مصر و  پاکستان و افغانستان و ایران و سایر مناطق مسلمان نشین داعیه حکومت اسلامی دارند و با دنیای مدرن همچنان می جنگند؛ از بهترین لوازم دنیای مدرن استفاده می کنند ولی هنوز با دنیای غرب سرسازگاری ندارند چرا که روزگار نو خواب آنها را آشفته کرده است ظاهراً با استعمار در جنگند ولی غیر مسلمان را اگر خودشان بکشند و عده ای از هموطنان خود را به بردگی بگیرند و زنان را از زندگی طبیعی محروم نمایند و آنان را در چادر و خانه زندانی کنند آن را انسانی و مطابق با عدالت و شرع  می دانند.

از جمال الدین اسد آبادی تا اخوان المسلمین

 مبارزه ی مسلمانان بنیاد گرا با دنیای مدرن از بیش از صد سال پیش آغاز شده و هنوز ادامه دارد. جمال الدین اسدآبادی یکی از پیشتازان این اندیشه بود با این توهم که اگر مسلمانان دست به دست هم بدهند به قدرتی دست خواهند یافت که در مقابل مدرنیته ی غرب خواهند ایستاد و حکومت جهانی اسلامی بر پا خواهند کرد.

حسن بنا، زاده مصر در 1906 در مارس ۱۹۲۸، جمعیت اخوان‌المسلمین را با شش عضو طرفدار و شاگردان محلی تشکیل داد وی در کتاب خاطراتش به نام “مذکره الدعوه و الداعیه” با یادآوری اینکه راه او “استمرار راه جمال‌الدین و محمد عبدُه است و  برای رسیدن به اهداف خود ترور را انتخاب کرد خود نیز در  1949  قربانی ترور شد. (2)

سید قطب (3) از سران اخوان المسلمین نیز زاده 1906 درمصر مدتی برای تحصیل به ایالات متحده رفت و از دیدن جامعه ای مغایر با دستورات دینی و بقول خودش آزادی های جنسی  آزرده شده و آمریکا را جامعه ای بدوی توصیف کرد و برای ساختن یک جامعه متمدن اسلامی به اخوان المسلمین پیوست . شعار او  «اسلام در جهان عرب از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس» بود و با حکومت های مصر در افتاد و برای ترور جمال عبدالناصر کوشش  کرد که دستگیر شد و در اوت 1966 به اتهام براندازی اعدام گردید. او بنیان گذار جریان های تکفیری شمرده می شود.تاثیر تفکرات آنان بر فعالان مذهبی ایران انکار ناپذیر است .

تاثیر اخوان المسلمین در ایران

تا آن جا که بیاد می آورم نخستین بار نهضت آزادی و آقای مهدی بازرگان کتاب های سید قطب این مبشر تفکر اخوانی  را  به ایرانیان شناساندند .

 ملایان و دینداران مکلا  با آزادی عملی که  در زمان شاه داشتند می توانستند در منطقه آزادانه با یکدیگر تماس بگیرند و از کمک های فکری و مالی یکدیگر برخوردار شوند. چنان که اخوان المسلمین همچون الگویی برای بسیاری از دینداران ما سربرآورده بود و کمتر کسی از آن اطلاع داشت.

گفته می شود قبلا آیت الله کاشانی در سفر حج، با حسن البنا ملاقات داشته است و نواب صفوی رهبر فداییان اسلام در سال 1333 به با افرادی از اخوان المسلمین ملاقات کرده بود. اما کتاب های بازرگان و طالقانی رهگشای اندیشه اخوانی بود این تاثیر و تاثر متقابل بوده تا اینکه شریعتی نیز بدین راه پیوست. کتاب های شریعتی در افغانستان ، ترکیه و مصر و حتا الجزایر ترجمه می شد و هوادارانی داشت. از جانب دیگر سازمان مجاهدین از درون نهضت آزادی سر برآورد و در کشاندن جوانان و دانشگاهیان به اسلام نقش موثری داشت و دستگاه امنیتی شاه نیز از ترس کمونیسم در حمایت از طرز تفکر مذهبی موثر بود. بدین ترتیب زنجیره ای از  همبستگی دینداران تازه به دوران رسیده در روی کار آمدن خمینی و دارودسته اش مؤثر واقع شد.

اما هنوز هم رابطه بین اخوانی ها و بنیادگرایان شیعه در ایران روشن نیست. در شورش 15 خرداد صحبت از دخالت برخی عوامل مصری بود ولی ساواک در این مورد سندی انتشار نداد گویا چنان  مشغول فرستادن  پرستو برای ملایانی مثل فلسفی و شجونی بودند که فرصت این کارها را نداشتند. اصولاً با آنها رفاقت داشتند و حال می دانیم که از حسینیه ارشاد هم حمایت می کردند .

زمزمه هایی از دخالت اخوانی ها در انقلاب 57 هم  بوده است چنانکه در همان سال کتاب های سید قطب به فارسی به رایگان در مدارس و میان سپاه توزیع شد و پس از انقلاب در ایران و همچنین در سفر هیأت اخوان‌المسلمین به رهبری «یوسف ندا» در ملاقات با خمینی برای تبریک گفتن پیروزی انقلاب، خمینی به آنها  از عنوان رهبر معظم انقلاب ایران استفاده کرد.

پس از بهار عربی در مصر دادستان مصر، محمد مرسی، رئیس‌جمهور و دیگر مقامات ارشد جنبش اخوان را به انتقال غیرقانونی اطلاعات به ایران و همکاری امنیتی با ایران متهم کرد که جزییات آن را نمی دانیم ولی همین قدر می دانیم که از همان روزهای اول انقلاب در تهران خیابانی به نام حسن البنا رهبر اخوان المسلمین نامگزاری کردند تا پیوستگی خود را به اخوانی ها نشان دهند.

سید قطب بعنوان رهبر اخوان،  مخالف لائیسیته آتاتورک بود و اندیشه مخالفت با جدایی دین از سیاست را در اخوان المسلمین پایه گذاری کرد .شیوه البنا انقلابی نبود بلکه مصلحت اندیش بود  و حاضر بود با فرق مختلف اسلامی ائتلاف موقت داشته باشد و برای رسیدن به هدف دست به عملیات تروریستی نیز می زد . چنانکه دکتر احمدماهر پاشا و  انورسادات  نخست وزیران مصر را اخوان المسلمین ترور کرد.  البته پرونده ترور اخوان المسلمین بیش از اینهاست ولی همین جماعت به پیروی از حسن البنا که مصلحت سیاسی را برتر می دانند حاضر به ائتلاف و همکاری با دیگر احزاب که اختلافات اساسی هم داشته باشند می کنند .

علی خامنه ای و اخوان المسلمین

تفکرات این دو در ایران تاثیر گذاشته است وتا امروز کتاب های گوناگونی از سید قطب ترجمه شده و حتا علی خامنه ای ولی فقیه فعلی  چند کتاب را از اخوان المسلمین ترجمه کرده و برای یکی از آنها«آینده این دین» مقدمه ای هم نوشته است که خود گویای آنست که وی کم و بیش تحت تاثیر سید قطب است گو اینکه اخوانی ها هم مانند سلفی ها با هر گونه واسطه گری میان خدا و انسان مخالفند و بدین ترتیب نمی توانند با شیعه سر سازگاری داشته باشند چون آنان را کافر می دانند و به اصطلاح تکفیر می کنند اما اخوانی ها پس از آمدن سید قطب سیاسی تر برخورد کرده  با کاپیتالیسم و کمونیسم و لیبرالیسم نیز مخالفت می ورزند و با آمریکا هم سر ستیز دارند و همین  فصل مشترک با برخی از چپ گرایان شده است . پیش از برقراری جمهوری اسلامی هم این پیوند و نزدیکی  بین آنها برقرار بود . این که ملی مذهبی ها در ایران در نزدیکی به چپ ها بیشتر احساس قرابت می کنند تا ملی ها از همینجاست .  وقتی از قسط و عدل اسلامی سخن می گویند بیشتر همان سخنان سید قطب است. اما این که چقدر اندیشه های اخوانی در شکل گرفتن جمهوری اسلامی نقش داشته است نیازمند پژوهش بیشتری است.

در سال های پس از انقلاب بنا به تأیید دستگاه های جمهوری اسلامی همواره اخوان المسلمین به تبلیع انقلاب اسلامی و خمینی و خامنه ای پرداخته است و حتا حزبی  با نام اخوان المسلمین ایران تأسیس شد  که سپس به نام  «دعوت و اصلاح ایران» با رهبری کاک احمد تغییر نام داد. انها در سایه احمد مفتی زاده کارهای تبلیغاتی خود را آغاز کردند و خود را نمایندە اهل سنت معرفی  نمودند و چندی بعد  کنگره چهارم خود را در  مردادماه سال  1394 تشکیل داده و با شعار «کرامت انسانی، معنویت اسلامی و هویت ایرانی» مشخص نمودند.(4)

همانطور که دانسته شد اخوان المسلمین با توجه به عقاید متناقضش اصولاً یک سازمان تروریستی است و همواره هم از جانب کشورهای اسلامی در منطقه به بازی گرفته شده است.

رجب طیب اردوغان پس از آغاز بهار عربی در سال 2011، بدون درنگ گروه‌های اسلام‌گرای اخوان‌المسلمین را به عنوان ابزاری برای تقویت نقش ترکیه به‌عنوان رهبر جهان اسلام پذیرفت که  او از دولت محمد مرسی که وابسته به اخوان المسلمین  بود حمایت کرد اما در حقیقت او  از حمایت اخوان المسلمین به عنوان کارتی برای جمع کردن حمایت از رژیم خود استفاده کرد. بر خلاف تصور رایج، حزب عدالت و توسعه اخوانی نیست و پس از روی کار آمدن سیسی در مصر سیاست خود را تغییر داد واز اخوانی ها حمایت نکرد و بدین طریق توانست روابط خود را با مصر و امارات متحده بهبود بخشد.  حزبی که تا حدود زیادی به عنوان اخوان المسلمین ترکیه مطرح است، حزب سعادت است که سال‌هاست با اردوغان اختلاف دارد.

در ایران ملی مذهبی های ما هم هنوز گرایش به اخوان یا دستکم حکومتی مثل اردوغان را آرزومندند و از نوشته های تقی رحمانی وگفتارهای ویدیویی سروش نیز این دلبستگی هویداست .

با این سابقه که مختصراً نقل شد در می یابیم که در این 60 -70 سال گذشته برخی باورمندان سیاسی شیعه در ایران گرایشاتی به اخوان المسلمین یا سنی گری پیدا کرده اند. پرسش اینست که این گرایشات با چه هدفی انجام می شود؟ آیا اصولاً این پناه بردن به اسلام فراراز دموکراسی و دیگر دستاوردهای غرب به سبب آنست  که آن را میراث مسیحیت یا استعمار می دانند؟

از ملی مذهبی گرفته تا خامنه ای می خواهند خود را باهویت اسلامی تعریف کنند. چرا ؟ چه سودی برای شما و برای جامعه دارد ؟ نیازی به تحقیق و موشکافی زیاد ندارد کافی است نگاهی به  جوامع اسلامی بکنیم. آیا سنی ها خودشان با هم توافق دارند که حال با شیعه به توافق برسند ؟  تکیه بر هویت اسلامی  بیشتر منجر به پایمال شدن حقوق فردی و موجب جنگ و نزاع بیشتر می شود. بویژه آنکه ج ا منکر ملیت ایرانی نیز هست و با ملی گرایی نیز سرجنگ دارد. در حالیکه اگر می خواهی در مقابل تهاجم غرب ایستادگی کنی مجبوری که بر استقلال و هویت ملی خود تکیه کنی . اسلامیت هویت ایران نیست زیرا ایران جایگاه ادیان گوناگون است و نفی این امر حقوق شهروندی را نقض می کند.

 در این صد سال، کوشش ها ی  اسلامگرایان موجب نزدیکی این دو قطب شیعه و سنی  نشده است و کوشش هرچه بیشتر جمهوری اسلامی برای نزدیک شدن به اعراب نتیجه ای نداده است و تنها دستاوردشان موضع ضد اسراییلی و ضد آمریکایی است که آن هم  سیاسی و موقتی است  ولی با سیاستی که ج ا در برابر سنی ها پیش گرفته در مناطقی مانند سیستان و بلوچستان یا کردستان و غیره با منزوی کردن آنها دشمن تراشی هم کرده است پس از چه رو این سیاست خانمان برانداز ادامه دارد نمی دانم . نگاه کنید به دوران شاه که مذهبی نبود روابط ایران با اغلب کشورهای عربی خوب بود و امروز با همه کمک های مالی و سیاسی، هنوز با بسیاری از آنها رابطه سیاسی نداریم . اما خامنه ای در فکر امپراتوری اسلامی با شراکت اخوان المسلمین است چنانکه نشست‌هایی میان نمایندگان علی خامنه‌ای و رهبران اخوان نظیر ابراهیم منیر و دیگران وجود داشته است.

نقشه طرفین، مشخص است که همان تشکیل امپراتوری اسلامی‌ و تقسیم آن میان اخوان و روحانیون ایران است.(5)  در حالیکه اخوان المسلمین پس از شکست در مصر در بهار عربی در در سراسر منطقه، دچار ضعف شده اند. دولت‌های همسو با آن یکی پس از دیگری از تونس تا سودان سقوط کرده‌اند و جای خود را به دولت های  نظامی قوی داده اند. 

بی ثمر بودن چنین تلاش هایی آشکار است و جز به هدر دادن منابع مالی ایران و کشاندن کشور به هرج و مرج مذهبی نتیجه دیگری ندارد.

چندی پیش علی اکبر ولایتی مشاور علی خامنه ای و دبیر کل مجمع جهانی بیداری اسلامی  گفته بود: «ما با اخوان المسلمین دوست هستیم و به آنها کمک می کنیم و در بین گروه های اسلامی اخوان المسلمین از نظر عقیدتی از همه به ما نزدیکتر هستند». احمد عارف سخنگوی رسمی اخوان المسلمین در واکنش به سخنان اخیر ولایتی گفت که این گروه به شدت از مذهب شیعه به دور است!» و «اخوان المسلمین مکرراً تاکید کرده است که مذهب سنی خط قرمز ماست و اجازه عبور از ان را به کسی نمی دهیم»(6)

این در حالی است که راشد اشد غنوشی رهبر اسلامگرایان تونس که از رهبران اخوان المسلمین هم هست  به تازگی خواستار جدایی دین از سیاست شده است.(7) آنان بدرستی افزون بر آنکه از شکست هایشان درس گرفته اند به خوبی از شکست الگوی جمهوری اسلامی نیز آگاه هستند و می دانند که این حکومت نه تنها نتوانسته است وضعیت مردم این کشور را بهبود بخشد بلکه مسلمانانش را هم از اسلام بیزار کرده است .

آنچه از نظر کردن به این منظره ی کلی به دست میاید، گرد هم آمدن گروه های عقب مانده ایست که هیچکدام نه درک درستی از جهان مدرن دارند و نه توانی به دست گرفتن حکومت. اینها با تندروی و انتشار افکار فاسد خود، دستاوردی جز ضرر سیاسی برای مردمان منطقه نداشته اند. با تمام این وجود، متأسفانه هنوز مشتی طرفدار دارند که در همه جا اسباب مزاحمت هستند. باید به نقش مخرب اینها در سیاست ایران توجه داشت و در مقابل دخالت هایشان واکنش نشان داد. ما یک بار قدرتگیری اسلامگرایان را تجربه کرده ایم و هنوز داریم بهایش را می پردازیم. نمی باید به آنها اجازه داد تا بار دیگر و با نام و چهره ی دیگر بر قدرت مستقر بشوند. چه از دل حکومت و چه اصلاح طلبان.

سه شنبه – ۶ تیر ۱۴۰۲

Tuesday – 2023 27 June

​​