منشاء بارشها و سیلابهای ویرانگر ایران- اکبر دهقانی ناژوانی
قسمت اول: حفره سیاه کره زمین و اتفاقات آن:
برای اینکه موضوع بارندگی و سیلابهای سراسر زمین بهتر شناخته شوند، لازم است کمی با هم وارد فیزیک و قانون آن بشویم و از طریق فیزیک و قانون آن کره زمین و یا حفره سیاه زمین را مؤرد بررسی و ارزیابی قرار دهیم که ما را یاری می کند که بارشها و سیلابها، بخصوص بارشها و سیلابهای ویرانگر ایران را بهتر بفهمیم. قانون فیزیک یک پدیده جهانی است و کل جهان را در بر می گیرد. از یک ذره نور گرفته تا یک اتم، کره، کهکشان و کل جهان هستی همگی در ابعاد و به اشکال مختلف حفره سیاه هستند و با قانون فیزیک سر و کار دارند و چون کره زمین ما هم یک حفره سیاه است و در این جهان قرار دارد قانون فیزیک شامل حال زمین هم می شود، منتها در قد و قواره کره زمین ما. لازم به تذکر است که حفرهٔ سیاه یا(سیاه چاله) سیاه نیست، ولی اگر داخلش خالی باشد، داخلش دیده نمی شود و به این خاطر آن را حفره سیاه می گویند، ولی حفره سیاه ها همیشه هم خالی نیستند و وقتی طبق فرایند فیزیکی هر کدام از آنها از جرم پر شدند به پیروی از قانون فیزیک در اندازه های مختلف حیات پیدا می کنند و به شکلهای مختلف قابل رؤیت می باشند، مثل کرات آسمانی، ستاره ها، کهکشانها و غیره که همگی در اندازه های مختلف حفره سیاه های پر هستند که یکی پس از دیگری بوجود آمده اند و بعضی از آنها یکی پس از دیگری نابود شده و یا یکی پس از دیگری در حال نابود شدن هستند و به جای آنها تعداد دیگری از نو بوجود می آیند و آنها هم تولد و رشد و مرگ خود را دارند و شامل حال کره زمین ما هم می شود. حجم بزرگی از جهان را خلاء تشکیل داده است و این خلاء کمک کرده است که کرات آسمانی در جهان بوجود آیند، برای مثال اگر سری به منظومه شمسی خودمان بزنیم. اطراف خورشید و کرات منظومه شمسی را خلاء احاطه کرده است و خلاء کمک کرده است که کرات منظومه شمسی بوجود بیایند، يعنى قبل از تشکیل كرات منظومه شمسی آنجایی که این کرات می بایستی شکل می گرفته اند خالی و خلاء بوده است و در ابتدا لازم می بوده که در در دل این خلاء حفره سیاه یا سیاه چاله ای شکل می گرفته که تا بعدا پس از تکامل میلیارد ساله خود این حفره سیاه از بیرون خود جرم گرفته و کره ای را در منظومه شمسی بوجود می آورد. اینکه چگونه در هر قسمت از خلاء منظومه شمسی می بایستی حفره سیاهی شکل می گرفت و چگونه این حفره سیاه ها موفق شدند جرم بگیرند و از خودشان کرات مختلف منظومه شمسی را بوجود بیاورند و علتهای دعوای خلاء با این حفره سیاه ها چه می بود که باعث شده که تا کرات منظومه شمسی بوجود آیند اینها خود بحث مفصلی دارند و در اینجا به آنها نمی پردازم، ولی در کتاب فیزیک که بنده نوشته و در آلمان آن را منتشر کرده ام، بحث آن را آورده ام. برای نمونه کره زمین خودمان را مثال می زنم. در منظومه شمسی آنجایی که می بایستی کره زمین خودمان تشکیل می شد در ابتدا خالی بود و به مرور زمان پس از میلیاردها سال بر اثر سه بعدی کشیده شدن توسط انبساط خلاء خالی تر شد و در این جای خالی حفره سیاهی بوجود آمد و بر اثر این کشش سه بعدی نیروی انبساط خلاء بود که نیروی مقاومتی ( جانب به مرکز) در برابر کشش سه بعدی انبساط خلاء در درون این حفره سیاه بوجود آمد که بنده آن را نیروی عکس العمل این حفره سیاه نامیدم و هر چه حفره سیاه توسط نیروی انبساط خلاء بیشتر به بیرون کشیده می شد، داخل حفره سیاه در واحد حجم هم خالی تر و گرسنه تر می گردید و از داخل هم حجیم تر می شد و هرچه این حفره سیاه بیشتر کشیده می شد اختلاف و میزان گرسنگی در جاهای مختلف این حفره سیاه بوجود می آمد و مرتب بیشتر می شد، یعنی مرکز حفره سیاه از دامنه عریض حفره سیاه خالی تر و گرسنه تر و به همین نسبت هر نقطه از مرکز حفره سیاه گرسنه تر از هر نقط از دامنه می شد، لطفا به شکل(الف) در زیر نگاهی بیندازید
شکل(الف):
و علت آن این است که کشش سه بعدی حفرهٔ سیاه توسط نیروی انبساط خلاء مرکز حفره سیاه را به مرکز ثغل این کشمکش سه بعدی تبدیل می کند و گرسنگی این نیروی عکس العمل در مرکز این حفره سیاه بیشتر از دامنه آن می شود و به همین نسبت این نیرو در مرکز حفره سیاه قوی تر است، چون مرکز حفره سیاه نقطه و مکان کوچکی است که حجم خیلی کمی دارد و این حجم کوچک از همه طرف سه بعدی با زاویه ۳۶۰ درجه توسط نیروی انبساط خلاء به بیرون کشیده می شود که در مقایسه با نقاط دیگر حفره سیاه مرکز حفره سیاه بیشتر به بیرون کشیده می شود. در شکل (الف) در زیر، زاویه ۳۶۰ درجه کشش انبساط خلاء را با کمان قرمز دایره ای شکل در مرکز حفره سیاه نشان داده ام و فلشهای بزرگ و کوچک جهت و میزان بزرگی کشش نیروی انبساط خلاء را نشان می دهند و بر عکس مرکز، دامنه حفره سیاه مکانی است خیلی وسیع که حجم زیادی دارد و هر نقطه از دامنه در هر کجای دامنه که باشد از همان سمتی که آن نقطه در دامنه قرار دارد توسط نیروی انبساط خلاء به بیرون کشیده می شود و نه از همه طرف، مثل جسم اول بر روی شکل (الف) و از طرفی دیگر دامنه حفر سیاه وسیع است و از نقاط زیادی برخوردار و این نقاط زیاد در سراسر دامنه کشش سه بعدی نیروی انبساط خلاء را بین خود تقسیم می کنند و از تمرکز کشش انبساط خلاء بر روی یک نقطه می کاهند، در صورتی که مرکز حفره سیاه فقط یک نقطه کوچک با حجم کم و محل تلاقی کشش سه بعدی نیروهای انبساط خلاء از همه طرف می باشد و روی مرکز شکل (الف) آن را ملاحظه می کنید و همانطور که جهت فلشها نشان می دهند این نقطه کوچک مرکزی از همه طرف سه بعدی کشیده می شود و به همین نسبت این نیروی عکس العمل مرکزی( نیروی جانب به مرکز) بیشترین مقاومت در مرکز را در برابر این کششهای نیروی انبساط خلاء دارد و باید خیلی قوی باشد که تا بتواند در برابر این کشش سه بعدی مقاومت زیادی بکند آن هم کشش سه بعدی چند میلیارد ساله و خود این کششهای سه بعدی نیروهای انبساط خلاء نیروی عکس العمل مرکز حفره سیاه را تقویت می کنند، ولی حفره سیاه همیشه نمی تواند با نیروی عکس العملش به جنگ نیروی انبساط خلاء بر روی خود برود که سه بعدی آن را می کشد و باید از جایی جرمی بگیرد که تا این جرم در داخل حفره سیاه وارد جنگ این حفره سیاه با انبساط خلاء بشود و زمانی که حفره سیاه توانست جرمی بگیرد نیروی عکس العمل با کمک جرم در این حفره سیاه به نیروی جاذبه تبدیل می شود. حفره سیاه الف چهار تا جرمهای مختلف گیرش آمده است، البته اینکه سؤال شود که این جرم کجا بود و چگونه حفره سیاه زمین توانست آن را به داخل خود بکشد؟ باید بگویم که در همین خلاء، پس چرا خلاء که خودش گرسنه است، اجازه می دهد که این جرم به دام این حفره سیاه بیفتد و چرا خلاء نیروی انبساط خلاء دارد و چرا سه بعدی حفره سیاه را به بیرون می کشد؟، اینها خود بحث مفصل دیگری دارند که آن را در کتاب فیزیک توضیح داده ام.
برای اینکه این پدیده حفره سیاه بهتر در ذهن جا بیفتد یک مثال ساده می زنم، همه ما سرنج دیده ایم که در پزشکی کاربرد دارد. وقتی سوراخ سرنج را محکم با انگشت خود می بندیم و پیستون سرنج را به بیرون می کشیم در داخل سرنج خلاء نسبی بوجود می آید، حال اگر در همین حالت که در داخل سرنج خلاء نسبی بوجود آمده است سرنج را داخل آب کنیم و انگشت خود را از در روزنه سرنج برداریم، به همان نسبت خلاء نسبی داخل سرنج، فوری آب داخل سرنج می شود، این آب داخل سرنج همان میزان جرمی است که سرنج به آن احتیاج دارد که این خلاء نسبی بوجود آمده داخل خود را با آن خنثی کند. تقریبا این مثال به ما کمک می کنند که حفره سیاه و وضعیت آن را تا حدودی بیشتر بفهمیم، با این تفاوت که سرنج بدنه نسبتا محکمی دارد، ولی حفره سیاه بدنه ندارد و خلاء نسبی که در سرنج بوجود آمد در حفره سیاه وجود ندارد و در حفره سیاه چیزی فراتر از خلاء و خلاء نسبی می باشد، اینها بحثهای مفصلی دارند و در اینجا به آنها نمی پردازم که از بحث اصلی خود دور می شویم.
نیروی عکس العمل حفرهٔ سیاه یا ژن نیروی جاذبه:
همانطور که در بالا گفته شد نیروی عکس العمل در هر حفره سیاه بر اثر کشش سه بعدی انبساط خلاء شکل می گیرد و باید مراحل تکاملی خود را طی کند که تا بتوانیم در مرحله ای از تکاملش آن را ژن نیروی جاذبه بنامیم و در این مرحله است که این حفره سیاه قادر خواهد بود از بیرون خود با کمک این نیروی عکس العمل جرمی بگیرد و اگر جرمی در اطرافش باشد آن را با کمک نیروی عکس العمل خود به داخل خود کشیده و حفره سیاه جرمدار متولد می شود و همانطور که خود حفره سیاه از درون با نیروی عکس العمل شکل و فرم گرفته است می تواند با کمک این نیروی عکس العمل( نیروی جانب به مرکز) این جرم را در درون خودش شکل و فرم بدهد و در جاهای مختلف خود جاسازی کند، حفرهٔ سیاه شکل(الف) مرحله ای از تشکیل حفره سیاه زمین در ابتدای تولدش بود که مراحل اولیه تکامل خود را می گذرانده است. اگر بخواهم از ابتدا تکامل آن را تا حدودی توضیح بدهم، این حفره سیاه زمین در شکل (الف) پس از چند میلیارد سال بر اثر کشش سه بعدی انبساط خلاء، نیروی عکس العمل در درونش پیدا کرد و به مرور زمان آنقدر این نیروی عکس العمل زیاد شد که آن را قادر ساخت که تا جرمی از بیرون از حفره سیاه خود با زور به داخل حفره سیاه بکشد و با کشیده شدن این جرم به داخل حفره سیاه زمین، حفره سیاه زمین به جای اینکه برای مبارزه با کشش سه بعدی نیروی انبساط خلاء از نیروی عکس العمل خود کمک بگیرد بعد از جرمدار شدن از آن به بعد از جرم داخلی خود کمک گرفت و در آن زمان این جرم در برابر کشش سه بعدی انبساط خلاء از منبسط شدن خود و همچنین منبسط شدن حفره سیاه زمین جلوگیری و مقاومت می کرد (شکل الف). یعنی در این حالت نیروی عکس العمل قدرتمند داخل این حفره سیاه زمین که این جرمها را به داخل حفره سیاه زمین کشیده بود تعیین می کرد که تا چه حد این جرم منقبض و بیشتر در کجاهای این حفره سیاه قرار بگیرد و مشخص می کرد کدام جرم با چه میزان و با چه حجم در کجای حفره سیاه زمین قرار بگیرد که تا متناسب با آنجای تعیین شده در حفره سیاه باشد، به عبارتی دیگر این جرم در حفره سیاه زمین ما تابع این نیروی عکس العمل و میزان بزرگی آن در این حفره سیاه شد، بدین معنی که جاهای مختلف حفرهٔ سیاه نیروی عکس العملهای مختلفی داشتند و این جاهای مختلف متناسب با بزرگی نیروی عکس العمل خودشان جرم گرفتند، بخصوص مرکز حفره سیاه که از همه طرف بیشتر کشیده می شد و نیروی عکس العمل خیلی زیادی پیدا کرده بود با کمک این نیروی عکس العمل مرکزی جرم زیادی گرفته بود، پس بنابراین در این مرحله به این نیروی عکس العمل در سراسر حفره سیاه می توان گفت ژن نیروی جاذبه که تعیین می کرد که این جرم چگونه و تا چه حد و در کجاهای این حفره سیاه تقسیم شود و چگونه این اجرام در ارتباط با هم باشند و به همدیگر در برابر کشش انبساط خلاء کمک بکنند و پس از تقسیم بندی جرم در جاهای مختلف، خود این نیروی عکس العمل با کمک این جرم در جاهای مختلف به نیروی جاذبه حفره سیاه زمین تبدیل شد، یعنی هر مقدار جرم که در هر کجای حفره سیاه بود نیروی جاذبه آن جا هم متناسب با آن جرم شکل گرفت و این جرم و این جاذبه در جاهای مختلف حفره سیاه زمین باهم در برابر نیروی انبساط خلاء از منبسط شدن حفره سیاه جلوگیری می کردند که یک نوع همکاری بین آنها به حساب می آمد، البته به غیر از نیروی عکس العمل و جرم به میزان درگیری نیروی انبساط خلاء بر روی حفره سیاه در هر زمان هم بستگی دارد که در ادامه به آن هم پرداخته می شود. لازم به تذکر است که در بوجود آمدن حفره سیاه زمین و جرمگیریش کرات منظومه شمسی هم نقش بزرگی بازی کردند، بخصوص خورشید که در اینجا به آن نمی پردازم. اگر به حفره سیاه شکل( الف) بیشتر بپردازیم در این حفره سیاه چهار جسم مختلف را ملاحظه می کنید که مراحل جنینی خود را طی کرده است و تازه به دنیا آمده است و فرض را بر این گذاشتیم که این حفره سیاه حفره سیاه زمین است و در مرحله ای از تکامل اولیه خود است، یعنی این حفره سیاه با نیروی عکس العمل زیاد خود چهار جسم مختلف را به داخل خودش کشید و در این حالت نیروی عکس العمل با کمک جرمهای این چهار جسم مختلف به نیروی جاذبه تبدیل و الآن که این حفره سیاه جرم دارد با جرم و نیروی جاذبه اش به جنگ نیروی انبساط خلاء می رود که سه بعدی آن را می کشد و این چهار جسم به نسبت بزرگی جرمشان در جاهای مختلف حفره سیاه زمین قرار دارند که هنوز در مراحل اولیه تکامل خود می باشد، ولی میزان این جرمها مقاومت نیروی جاذبه داخلی حفره سیاه را در برابر کشش سه بعدی نیروی انبساط خلاء تقویت می کنند و به مرور زمان ممکن است جرم بیشتری گیرش بیاید و یا اصلا جرمهای دیگری نزدیکش نیستند که تا بتواند آنها را به داخل خود بکشد و باید با این چهار تا جسم در ابعاد مختلف که دارد کنار بیاید و باید که تا چندین میلیارد سال دیگر به تکامل خود ادامه بدهد و تغییر و تحول پیدا بکند که تا کره زمین امروزی ما را بوجود آورد. اینکه در این چند میلیارد سال چه اتفاقاتی در این حفره سیاه می افتند و یا چه نوع رابطه ای این اجسام با هم در این حفره سیاه پیدا می کنند و نهایتا نسبت به هم چه نوع حرکت ها و دگرگونی هایی پیدا می کنند که تا کره زمین امروزی ما را بوجود آورند این خود بحث گسترده دیگری دارد و در این مبحث نمی گنجد و بحث آنها را در کتاب فیزیک آورده ام، ولی این حفره سیاه زمین چه بخواهد و چه نخواهد باید از این چهار جسمی که تا به حال گرفته است سهم انبساط خلاء را هم بدهد، زیرا خود این خلاء و نیروی انبساطش بوده اند که حفره سیاه را بوجود آورده اند و کمک کرده اند که تا نیروی عکس العمل پیدا بکند و این حفره سیاه توسط این نیروی عکس العمل جرمی از بیرون خود بگیرد و جرمدار شود و خلاء سهم خود را از این جرم می خواهد.
پرداختن به شکل(الف) ما را یاری می دهد که نوع تکامل زمین و رخدادهای زمین، از آن جمله بارشها و سیلابها را بهتر بفهمیم. در شکل(الف) نشان داده شده که این چهار جسم با هم مختلف و جسم بزرگ تر در مرکز و سه جسم بقیه به ترتیب کوچکی خود بعد از مرکز تا دامنه حفره سیاه قرار دارند بطوری که جسم کوچک(جسم اولی)در انتهای دامنه بالایی حفره سیاه قرار دارد که از همه آن سه تای دیگر کوچک تر و ضعیف تر و از جرم کمتری برخوردار است و به همین نسبت کاملا از مرکز دورتر است و این یکی نسبت به آن سه تای جسم مرکزی تر به خلاء نزدیک تر است و آن سه تای دیگر هر کدام نسبت به بزرگ تر بودن خود از خلاء دورتر و در عوض به مرکز حفره سیاه نزدیک تر هستند. جسم بعدی که جسم دومی نام گرفته زیر جسم اولی و در دامنه پایین تری قرار دارد و این جسم دومی از جسم بالاتر خود، یعنی جسم(اولی) که در انتهای دامنه حفره سیاه قرار دارد بزرگتر و جرمدارتر است، ولی از دو جسم مرکزی تر حفره سیاه کوچک تر است و نسبت به آن دو تای مرکزی تر به دامنه بالایی حفره سیاه نزدیک تر است. جسم بعدی(جسم سوم) که زیر جسم دوم و نزدیک تر به مرکز قرار دارد و از دو جسم بالاتر خود بزرگ تر و جرمدار تر است و تا حدودی از مرکز فاصله دارد، ولی از جسم مرکزی(چهارمی) کوچک تر است و به همین ترتیب نیز جسم مرکزی(جسم چهارم) از همه بزرگ تر، جرمدارتر و منقبض تر و در مرکز حفره سیاه زمین نقش اصلی و محوری در برابر کشش انبساط خلاء دارد و نسبت به آن سه تای دیگر از دامنه حفره سیاه فاصله بیشتری دارد و همانطور که در بالا گفته شد درگیری دو نیروی جاذبه و انبساط خلاء بر روی جسم مرکزی خیلی بیشتر از آن سه تای دیگر می باشد و به همین خاطر مرکز حفره سیاه که جسم چهارم در آن قرار دارد باید جرم زیاد و منقبض تری داشته باشد که تا بتواند در برابر کشش سه بعدی نیروی انبساط خلاء مقاومت بیشتری بکند و متلاشی نشود و از همه مهم تر جسم مرکزی از آن سه تای دیگر هم حمایت می کند که تا آنها به خلاء پرتاب نشوند، زیرا انبساط خلاء آنها را با زور به بیرون از حفره سیاه می کشد، البته هر چهارتای این اجسام جرم این حفره سیاه زمین هستند و با کمک همدیگر در درگیری با کشش سه بعدی نیروی انبساط خلاء مشارکت و از خودشان و مادرشان حفره سیاه زمین در برابر این کشش های انبساط خلاء همانطور که در بالا گفته شد دفاع می کنند و این ترتیب بندی از کوچکی به بزرگی این اجسام از دامنه بالایی به طرف مرکز بی خودی و اتفاقی نیست و یک چیزی را به ما نشان می دهد که دامنه حفره سیاه باید جرم کمتر و هر چه به مرکز حفرهٔ سیاه نزدیک تر می شویم باید جرم بیشتر باشد و این قانون حفره سیاه در درگیری با نیروی انبساط خلاء می باشد، یعنی نقاط مختلف حفره سیاه باید جرمهای مختلف و متناسب با خود را داشته باشند که تا بتوانند با جرمهای خود در ابعاد مختلف به مقاومت در برابر کشش انبساط خلاء بپردازند و چون این اجرام در حفره سیاه زمین هستند باید در ارتباط با هم باشند که تا بتوانند با کمک همدیگر در برابر کشش سه بعدی خلاء از خودشان و حفره سیاه مادرشان دفاع کنند و این مقاومت و درگیری برای تمام نقاط حفره سیاه صادق است و این یک چیزی را به ما نشان می دهد که نه فقط حفره سیاه زمین در ( شکل الف)حفره سیاه است و در درگیری نیروی انبساط خلاء می باشد و به جرم احتیاج دارد که تا این درگیری را بر روی خود خنثی کند، بلکه هر نقطه از این حفره سیاه زمین نیز یک حفره سیاه کوچک است و متناسب با خود در درگیری نیروی انبساط خلاء می باشد و متناسب با این درگیری بر روی خود به جرم احتیاج دارد که تا این درگیری خود با نیروی انبساط خلاء را متعادل کند، پس بنابراین این چهار جسم در حفره سیاه شکل( الف) هر کدام در حد خود یک حفره سیاه به حساب می آیند که در دل حفره سیاه مادرشان زمین قرار دارند و هر کدام در حد خود یک وظیفه ای دارند، منتها چون همه آنها با هم برابر نیستند حفره سیاه مادرشان زمین شکل ( الف ) با نیروی عکس العمل خود که در بالا توضیح داده شد تعیین می کند که این حفره سیاه های جرمدار با جرمهای مختلفشان در کجای حفره سیاه مادر قرار بگیرند و چگونه در ارتباط با هم باشند که تا حساب شده در درگیری با نیروی انبساط خلاء به همدیگر کمک بکنند و مانع از آن شوند که انبساط خلاء جرم زیادی از آنها بگیرد، زیرا انبساط خلاء هم گرسنه و از آنها جرم می خواهد، پس بنابراین این چهار جسم هر کدام به میزان جرم خود در جاهای مختلف حفره سیاه مادر قرار گرفته اند و نیروی عکس العمل حفره سیاه مادر(حفره سیاه شکل الف) را بین خود تقسیم کرده و همانطور که در بالا گفته شد با کمک جرم خود این نیروی عکس العمل را به نیروی جاذبه تبدیل و از این به بعد جرم این اجسام و نیروی جاذبه هرکدام از این چهار جسم است که تعیین می کنند که در کجای حفره سیاه مادر قرار بگیرند که تا درگیری نیروی انبساط خلاء متناسب با خود را بر روی جرم خود داشته باشند و بتوانند با نیروی کشش انبساط خلاء درگیر شوند، پس بنابراین مرکز حفره سیاه زمین شکل (الف) نیروی عکس العمل خیلی زیادی دارد و به همین نسبت جرم مرکز( جسم چهارم)هم بیشتر و به همین نسبت این نیروی عکس العمل بیشتر به نیروی جاذبه در مرکز تبدیل می شود و سه جسم بعدی که بالای جسم چهارم قرار دارند در حد خود از همین قاعده و قانون حفره سیاه پیروی می کنند. این مطلب را بیشتر توضیح می دهم اگربه شکل(الف)با هم بیشتر دقت کنیم و فلشهای سیاه کوچک و بزرگ و سمت آنها به طرف خلاء را نگاه کنیم. تمام فلشهای سیاه جهت کشش انبساط خلاء اطراف حفره سیاه زمین را نشان می دهند که چگونه خلاء سه بعدی حفره سیاه زمین و جرمش را با با خود به بیرون می کشد. جسم کوچکتر( جسم اول)که در دامنه کاملا بالا قرار دارد با وجود اینکه در دامنه وسیع انتهایی حفره سیاه قرار دارد و به خلاء نزدیک تر است، روی شکل نشان داده ام که دامنه زاویه درگیری این جسم اولی با خلاء کوچک است و دهانه زاویه درگیری آن با خلاء را با کمان قرمز کوچک نشان داده ام. کم رنگ بودن این جسم انتهایی(جسم اولی ) واقع در دامنه بالا به ما نشان می دهد که دامنه بالایی اطراف حفره سیاه برای مبارزه با انبساط خلاء به جرم زیادی احتیاج ندارد، زیرا دامنه بالایی حفره سیاه پهن و گسترده است و نقاط زیادی دارد، در نتیجه نیروی کشش انبساط خلاء در سراسر گسترده این دامنه بین نقاط زیاد این دامنه انتهایی تقسیم می شود و از تمرکز و انسجام کشش نیروی انبساط خلاء بر روی یک نقطه در دامنه بالایی کاسته می شود، پس دلیلی ندارد که تک تک نقاط این دامنه بالایی جرم زیادی داشته باشند و هر کدام از این نقاط در این دامنه آخری با جرم کم خودشان می توانند با کشش سه بعدی نیروی انبساط خلاء مبارزه کنند و جسم اولی در شکل(الف) را می توان یکی از این نقاط در دامنه بالایی در نظر گرفت که ضعیف و جرم کمی دارد. به عبارت دیگر دامنه بالایی عریض و دور تا دورش نقاط زیادی دارد و این نقاط نیروی انبساط خلاء اطراف حفره سیاه زمین را بین خودشان تقسیم می کنند و از تمرکز نیروی انبساط خلاء بر روی یک نقطه می کاهند و دلیل دوم که جسم اولی کم جرم می باشد این است که دامنه انتهایی حفره سیاه تا مرکز حفره سیاه زمین فاصله زیادی دارد و نیروی جاذبه مرکزی حفره سیاه زمین تا دامنه بالایی فاصله زیادی دارد و تاثیرش بر روی نقاط دامنه انتهایی حفره سیاه کمتر و ضعیف تر است که شامل جسم اولی هم می شود و نیروی جاذبه نمی تواند که این دامنه انتهایی و اجرام آن از جمله جسم اولی را زیاد به طرف خود بکشد و زیاد منقبض کند و به همین خاطر نیروی جاذبه بر روی نقاط دامنه آخری حفره سیاه درگیری زیادی با نیروی انبساط خلاء ندارد و از طرفی دیگر همانطور که گفته شد انبساط خلاء هم در دامنه بالایی بین نقاط زیادی تقسیم و بر روی یک نطقه زیاد متمرکز نیست و بر روی یک نقطه در دامنه بالایی ضعیف عمل می کند، پس بنابراین هر دو نیرو بر روی هر نقطه از دامنه انتهایی درگیری کمی با هم دارند و هر نقطه از دامنه انتهایی از آن جمله جسم (اولی) در درگیری ضعیف دو نیرو بر روی خود هستند و به جرم زیادی احتیاج ندارد که تا با کمک این جرم درگیری دو نیرو را بر روی خود خنثی بکند، به عبارت دیگر میزان درگیری این دو نیرو بر روی تک تک نقاط مختلف حفره سیاه تعیین کننده است که هر نقطه در هر کجا از حفره سیاه تا چه حد باید جرم داشته باشد که تا بتواند درگیری دو نیرو بر روی خود را متعادل گرداند برای اینکه این مطلب در باره این حفره سیاه و شکل(الف) به روز شوند که تا ما موقعیت فعلی کره زمین خودمان را بهتر بفهمیم با هم یک مقایسه ای بین شکل(الف) و شکل (ب)در زیر می کنیم.
شکل (ب) وضعیت امروزی حفره سیاه کره زمین رابازگو می کند و تمام مراحلی را که حفره سیاه زمین شکل(الف) چند میلیارد سال طی کرده تا به امروز برسد را نشان می دهد و در حال حاضر کره زمین به مرحله پیری خود رسیده است و از مقایسه این دو حفره سیاه خیلی چیزها در باره کره زمین خودمان یاد می گیریم از جمله اینکه چگونه بارشهای سیل آسا بوجود می آیند. قسمت بالای دامنه حفره سیاه در شکل (ب) گازهای سبک جوی حفره سیاه زمین را نشان می دهد و همان شرایط جسم کوچک اولی در حفره سیاه شکل (الف) برای این ( گازهای سبک ) در شکل(ب) هم صادق است، یعنی هر عنصری در دامنه بالای حفره سیاه قرار بگیرد باید از جرم کمتری برخوردار و منبسط تر باشد. به همین خاطر جرمهای گازی دامنه کاملا بالایی شکل(ب) را کم رنگ تر کشیدم و کم رنگ تر به این معنی است که این دامنه بالایی حفره سیاه زمین( گازهای سبک) از وسعت زیادی برخوردار است و مثل دامنه بالای حفره سیاه شکل(الف) جای کافی برای انبساط گازها دارد و از اتمها و مولکولهایی برخوردار است که آنها در واحد حجم خیلی فشرده نیستند و منبسط و سبک تر و از جرم کمی برخوردار می باشند، مانند گاز هلیم و تا حدودی هم هیدروژن و غیره می باشند، که در مقایسه این گازها با شکل (الف) همان جسم اولی در دامنه بالای حفره سیاه به حساب می آیند، که آنها هم مانند جسم اولی خیلی سبک هستند و این گازهای سبک هم همانطور که در بالا در شکل (الف) گفته شد با انبساط خلاء زیاد درگیری ندارند، چون انبساط خلاء در دامنه پهن و عریض بالای جوی انسجام و تمرکز خود را بر روی یک نقطه در بالای دامنه حفره سیاه( بالای جو زمین) از
مقایسه شکل (الف) با شکل(ب)
دست می دهد و انبساط خلاء که متمرکز بر روی یک نقطه نیست و نیرویش به سراسر دامنه تقسیم شده است تمرکز و کشش آن بر روی هر نقطه در دامنه بالایی کم است و از هر نقطه در این دامنه بالایی جرم زیادی نمی خواهد و این گازها هم جرم زیادی ندارند که تا انبساط خلاء از آنها جرم زیادی بگیرد و فاصله این گازها تا مرکز حفره سیاه زمین خیلی زیاد و نیروی جاذبه حفره سیاه کره زمین بر روی آنها تاثیر زیادی ندارد و به همین نسبت درگیری این گازهای سبک با خلاء و نیروی جاذبه در این منطقه انتهایی حفره سیاه زمین در شکل(ب) کم است و به همین خاطر برای خنثی کردن این درگیری ناچیز به جرم کمی هم نیاز دارند، به عبارت دیگر درگیری ضعیف دو نیروی انبساط خلاء و نیروی جاذبه بر روی حفره سیاه هر کدام از این گازهای سبک تعیین می کند که حفره سیاه کوچک هر کدام از این گازها جرم کمی داشته باشند و با جرم کمشان تعادل درگیری ضعیف دو نیرو بر روی حفره سیاه خود را بر قرار کنند که در اصل تعادل درگیری دو نیروی جاذبه و نیروی انبساط خلاء بر روی دامنه انتهایی حفره سیاه مادرشان زمین می باشد. به شکل( الف) دوباره نگاهی می اندازیم. جسم دوم را می بینیم که زیر جسم کوچک بالایی( جسم اول) قرار دارد و تا حدودی به مرکز نزدیک تر است و از آن جسم دامنه بالایی جرم بیشتری دارد و منقبض تر می باشد، باید گفت که تاثیر کشش انبساط خلاء بر روی آن خیلی بیشتر از جسم بالایی است، زیرا هرچه به مرکز حفره سیاه نزدیک تر می شویم انسجام نیروی انبساط خلاء و تمرکز آن بر روی آن قسمت از دامنه حفره سیاه که به مرکز نزدیک تر است بیشتر می شود و به همین نسبت کشش آن نیز بر روی آن قسمت نیز بیشتر می شود. در شکل(الف) دامنه زاویه کشش سه بعدی خلاء بر روی جسم دوم را با کمان قرمز نشان داده ام که از دامنه زاویه کشش جسم کوچک بالایی(جسم اولی) بیشتر است، پس بنابراین جسم دومی که در دامنه پایین تر حفره سیاه قرار دارد باید از آن جسم اولی بالایی از جرم منقبض تر و سفت تری تشکیل شده باشد که تا بتواند در برابر کشش زیادتر انبساط خلاء در این قسمت از دامنه حفره سیاه مقاومت بیشتری بکند، چون اولا به مرکز حفره سیاه نزدیک تر و تاثیر نیروی جاذبه بر روی آن بیشتر و دوما همانطور که گفته شد و روی شکل هم مشخص است دامنه کشش انبساط خلاء بر روی جسم دوم بیشتر است که با خط قرمز آن را نشان داده ام و سوما جسم دوم جرم بیشتری دارد و دو نیروی نیروی جاذبه و انبساط خلاء بر روی آن حضور بیشتر و تاثیر بیشتری دارند و به همین خاطر درگیری دو نیرو بر روی این جسم دومی بیشتر از جسم اولی می باشد و این جسم دومی باید از جرم بیشتری برخوردار باشد که تا بتواند در این درگیری های زیادتر دو نیروی انبساط خلاء و نیروی جاذبه بر روی خود دوام بیاورد و متلاشی نشود، یعنی در این درگیری بر روی این اجرام نیروی جاذبه سعی دارد که این جرمها منبسط و متلاشی نشوند و بر عکس نیروی انبساط خلاء می خواهد که این جرمها را منبسط و متلاشی و نهایتا از این حفره سیاه بیرون بکشد، زیرا خود خلاء گرسنه و جرم می خواهد و متقابلا هم حفره سیاه باید با کمک نیروی جاذبه اش از جرمش حفاظت کند. با هم بار دیگر سری به شکل(ب) می زنیم. در شکل (ب) بعد از دامنه بالایی جو که گازهای سبک در آن قرار داشتند به همین ترتیب به طبقه پایین تر( منطقه گازهای متوسط) می رسیم که گازهای این دامنه پایین تر تا حدودی سنگین تر از گازهای بالایی هستند و آنها را از گازهای بالایی پررنگ تر کشیده ام، مثلا مقدار خیلی کم هیدروژن و تا حدودی بیشتر ازت و اکسیژن در این منطقه متوسط قرار دارند که در مقایسه با شکل(الف) قابل مقایسه با جسم دوم هستند و همان شرایط جسم دوم برای این گازها هم صادق هستند، برای مثال در منطقه متوسط شکل(ب) این گازها از گازهای بالایی جرمدار تر و قوی تر هستند و به مرکز حفره سیاه زمین نزدیک تر و نیروی جاذبه روی آنها بیشتر تاثیر دارد و به همین نسبت درگیری دو نیروی جاذبه و انبساط خلاء بر روی آنها بیشتر و آنها برای اینکه این درگیری بر روی حفره سیاه خود را تحمل کنند مجبورند که از گازهای بالایی جرم بیشتری داشته باشند که تا بتوانند تعادل درگیری این دو نیرو را بر روی خود بوجود بیاورند و به همین خاطر گازهای بالایی به آنها تکیه می کنند که تا با کمک گازهای پایینی که جرمدارتر هستند تاثیر نیروی جاذبه بر روی گازهای بالایی بیشتر شود و با کمک همدیگر باعث می شوند که گازهای بالایی که سبک هستند کمتر جرم به خلاء بدهند و کمتر به خلاء پرتاب شوند، یعنی گازهای پایینی مجبورند که به گازهای بالایی جرم بدهند. می رویم سراغ جسم سومی روی شکل(الف) که از آن دو تای بالایی( یعنی جسم اولی و جسم دومی ) به مرکز حفره سیاه زمین نزدیک تر است و به همین نسبت جرمدارتر و منقبض تر از آن دو تای بالایی می باشد و همان شرایط بالا اینجا هم مطرح است، منتها با شدت بیشتر، زیرا تاثیرات نیروی انبساط خلاء و نیروی جاذبه در این قسمت از حفره سیاه که به مرکز حفره سیاه زمین نزدیک تر است خیلی بیشتر از دامنه های بالاتر می باشد و در شکل (الف) دامنه زاویه کشش انبساط خلاء را با کمان قرمز بر روی جسم سوم نشان داده ام که این دامنه درگیری انبساط خلاء با نیروی جاذبه بر سر جرم سوم از دامنه درگیری دو تا جرم بالایی بیشتر است و در مقایسه شکل(الف) با شکل (ب)، جسم سوم شکل(الف) همان منطقه گازهای جرمدارتر و آبهای دریاها و اقیانوس ها در شکل(ب) می باشد. در شکل (ب) در منطقه( گازهای جرم دارتر) اکسیژن و ازت و گاز کربنیک و بعضی گازهای دیگر وجود دارند که از گازهای بالایی(گازهای متوسط) جرمدار تر و سنگین تر و با ابعاد فشرده تر شکل گرفته اند، زیرا نزدیک تر به مرکز حفره سیاه زمین قرار دارند و به همین نسبت درگیری دو نیرو بر روی آنها بیشتر و آنها منقبض تر و جرم بیشتری از گازهای بالایی دارند و آنها را پررنگ کشیده ام و کمی پایین تر از این گازهای جرمدار تر آبها قرار دارند که آبها از گازها به مرکز زمین نزدیک تر و به همین نسبت درگیری دو نیرو بر روی آنها بیشتر از گازها و از گازها جرمدارتر، سنگین تر و منقبض تر هستند و پایین تر از گازها قرار دارند که این منطقه پایین تر مربوط به مایعات می شود که این مایعات هم همه با هم برابر نیستند و خواص مختلفی دارند، مثل آب ، نفت ، بنزین، اسید ها و غیره. منطقه مایعات و آبها را در شکل (ب) در کنار ( گازهای جرمدارتر ) آوردم که منطقه حیات می باشد و در شکل (الف) آنها را جسم سوم نامیدم، البته بنده می توانستم که طبقه آبها و مایعات را از گازها جدا کنم، چون آبها و مایعات دیگر جرم بیشتری در واحد حجم از گازها دارند و از گازها به مرکز زمین نزدیک تر هستند و نسبت به گازها درگیری دو نیرو بر روی آنها بیشتر است، ولی بهتر دیدم که در کل آنها را در منطقه حیات در کنار گازهای جرمدارتر ارزیابی کنم، زیرا گازها و آبها به مقدار زیادی با هم محلول و یا با هم وارد تجزیه و ترکیب های مختلفی می شوند و یا آبها به بخار تبدیل می شوند و وارد جو و می توان آنها را با هم تا حدودی همخانواده تلقی کرد و این گازها و آبها و مایعات مختلف با ترکیبات خودشان با اجسام سطح زمین در ابعاد مختلف با همدیگر توانسته اند منطقه حیات گیاهان و جانوران را بوجود بیاورند و به همین خاطر بوده است که این دو منطقه گازهای جرمدار و آبها را یکی در نظر گرفته ام و اسم آن را گذاشته ام منطقه حیات حفره سیاه زمین خودمان، چون حیات در آن شکل گرفته است. در این منطقه حیات در شکل (ب) ارزش گاز اکسیژن در ترکیبات از همه گازهای دیگر بیشتر است و این به این خاطر است که در دامنه ای قرار دارد که در شکل(الف) بین جسم دوم و جسم سوم به حساب می آید و در شکل(ب) بین گازهای متوسط و گازهای جرم دارتر محسوب می شود و در بین این گازهای مختلف و آبها و عناصر سطح زمین اکسیژن رابط خیلی مهمی بین عناصر مختلف بحساب می آید و از طرفی دیگر اکسیژن درگیری دو نیرو بر روی حفره سیاهش از گازهای بالایی بیشتر است و به همین نسبت نیروی عکس العمل بیشتر و جرم بیشتری از گازهای بالایی می گیرد و جرمدارتر و منقبض تر از آنها می شود و در پایین جو قرار می گیرد و گازهای بالایی به اکسیژنهای پایینی تکیه دارند و خلاء که آن گازهای بالایی را با خود می کشد و از آنها جرم می گیرد، آنها کمبود جرم پیدا کرده و به همین نسبت نیروی عکس العمل پیدا می کنند و با کمک نیروی عکس العمل خودشان اکسیژنهای سنگین تر و جرمدارتر پایین تر را هم با خود می کشند و اکسیژنها مجبورند که از جرم خود به آنها جرمی بدهند که تا آنها کمبود جرمی خود را جبران بکنند و با این جرم در درگیری دو نیرو بر روی حفره سیاه خود دوام بیاورند و به همین نسبت اکسیژنها در درگیری دو نیروی انبساط خلاء و متقابلا نیروی جاذبه بر روی حفره سیاه های خودشان مرتب جرم به خلاء می دهند و کمبود جرم پیدا می کنند و به همین نسبت نیروی عکس العمل حفره سیاهشان بیشتر می شود و به جرم مایعات و جامدات احتیاج پیدا می کنند و آنها در ارتباط با مایعات، مثل آبها و جامدات قرار دارند و چون آبها و جامدات از اکسیژن جرمدارتر هستند، هر حفره سیاه مولکول اکسیژن که گرسنه و نیروی عکس العمل دارد به آنها تکیه می کند و با ترکیب با آنها از جرم آنها استفاده و جرمدارتر شده و تاثیر نیروی جاذبه را بر روی خودش بیشتر می کند و با این جرمگیری تعادل دو نیرو از نو بر روی حفره سیاهش بیشتر می شود و این اکسیژنها به این طریق می توانند با جرم بیشتر در برابر انبساط خلاء مقاومت بیشتری بکنند. یک چنین نقشی را هم کم و بیش سایر گازهای جرمدار مثل ازت، گاز کربنیک و نیتروژن دارند، زیرا آنها هم مثل اکسیژن و سایر عناصر در حفره سیاه مادر(زمین) قرار دارند و در حد خود حفره سیاه هستند و در درگیری نیروی جاذبه و نیروی انبساط خلاء قرار دارند، یعنی نیروی جاذبه آنها را همانند سایر عناصر به طرف مرکز حفره سیاه زمین می کشد، ولی انبساط خلاء سعی دارد که تا این گازها را مثل سایر عناصر دیگر به بیرون از حفره سیاه زمین بکشد و آنها هم مثل سایر عناصر مجبورند که جرمی به خلاء بدهند که تا درگیری دو نیرو را بر روی حفره سیاه خود متعادل گرداند و یکی از خاصیتهای مهم در ارتباط تنگاتنگ این عناصر، فنریت و خاصیت الاستیکی گازهای جوی و آبها هستند که به حفره سیاه زمین خیلی کمک می کنند که تا انبساط خلاء یک مرتبه غلبه نکند و نتواند یک مرتبه جرم زیادی از حفره سیاه کره زمین بگیرد و گازهای جوی و مولکول آبها با این خاصیت الاستیکی جرم کمی به خلاء می دهند و مرتب باید از عناصر جرمدارتر زمین جرم بگیرند و تکمیل شوند و به خاطر همین است که گرد و غبارها به جو می روند و آبها بخار می شوند که تا کمبودهای جوی بر طرف شوند و بخشی از بخارها ابرها را بوجود می آورند و بارشها و سیلابها جاری می شوند که در ادامه بحث به آنها می پردازم .
نقش مهم اکسیژن در ترکیبات در مؤرد آب هم صادق و خیلی برجسته است، چون از یک طرف میزان درگیری دو نیرو بر روی مولکول آب در حدی است که خیلی نزدیک به میزان درگیری دو نیرو بر روی مولکول اکسیژن و ازت و گاز کربنیک و نیتروژن می باشد و از طرفی دیگر این میزان درگیری دو نیرو بر روی حفره سیاه مولکول آب نزدیک است به میزان درگیری دو نیرو بر روی حفره سیاه جامدات سبک و سنگین سطحی زمین. پس بنابراین مولکول آب با مولکول اکسیژن و سایر گازها که مرتب به خلاء جرم می دهند و کمبود جرم پیدا می کنند با کمک هم می توانند برای کمک گیری از جرم عناصر جامد با آنها ترکیب شده و بخشی از جرم خود که مجبورند به خلاء بدهند را در ترکیب خود با این عناصر جامد از آنها بگیرند، مثلا آهن در ترکیب با آب و اکسیژن مرتب به این دو عنصر جرم می دهد و خلاء به مرور این جرمها را از آنها می گیرد و آهن نهایتا از جرم خالی و می پوسد و زنگ می زند و دیگر چیزی از این ترکیب باقی نخواهد ماند، پس بنابراین آب و اکسیژن و بعضی از عناصر دیگر مثل ازت، کربن و هیدروژن همه اینها برای ترکیبات مختلف خیلی خوب هستند و از این ترکیبات مختلف پس از میلیونها سال به مرور زمان ترکیبات آلی گیاهی و حیوانی بوجود آمده اند و در سطح خیلی گسترده و متعالی حیات گیاهی و جانوری را در داخل آبها و روی سطح زمین بوجود آورده اند و اگر به شکل (ب) نگاهی به ( گازهای جرمدارتر ) بیندازیم اکسیژن، ازت، گازکربنیک، نیتروژن و آب در دامنه ای از حفره سیاه زمین قرار دارند که منطقه حیات نامیده می شود و این دامنه برای هر نوع ترکیب با خواص مختلف خیلی عالی است و در مقایسه با شکل(الف) جسم سوم به حساب می آیند. در منطقه گازهای جرمدارتر و آبها و همچنین سطح زمین در شکل(ب) که منطقه حیات نام گرفته است نیروی انبساط خلاء و نیروی جاذبه در درگیری خود بر روی این عناصر نقش پر رنگ تر و انعطاف پذیری بیشتری از جاهای دیگر حفره سیاه زمین داشته اند و در تشکیل ترکیبات مختلف عناصر و خواص مختلف آنها نقش اساسی بازی کرده و می کنند و به همین خاطر عناصری مثل اکسیژن، ازت، نیتروژن، گاز کربنیک و بعضی گازهای دیگر و آبها و عناصر سطحی زمین در درگیری دو نیرو بر روی خود توانسته اند که با هم ترکیب و با هم حیات را بوجود آورند و چون انبساط خلاء در شکلگیری این ترکیبات با نیروی جاذبه نقش داشته و دارد و زحمت خودش را تا به حال کشیده است از جرم این عناصر که بخشی از جرم حفره سیاه زمین ما می باشد، سهم خود را می گیرد و باید بگیرد، چون خلاء هم گرسنه است و این درگیری های دو نیرو و جرم دادنها و جرم گرفتنها بوده اند که حیات کره زمین و حیات جهان را بوجود آورده اند. پس بنابراین این سؤال مطرح می شود که چرا اینطوری باید باشد؟، چون این گازهای جرمدارتر و آبها در منطقه حیات در شکل(ب) مثل منطقه (گازهای سبک) و منطقه (گازهای متوسط) در همان شکل(ب) و همچنین مثل جسم اول و دوم در شکل (الف) خیلی واداده و سبک نیستند که درگیری دو نیرو بر روی آنها خیلی ضعیف باشد و از طرفی دیگر در این منطقه حیات درگیری دو نیرو بر روی این عناصر گازی جرمدارتر و آبها و عناصر سطح زمین در شکل(ب) خیلی خشن و جنگی نیست که بشود آنها را با اجسام جامد زمین که در مرکز زمین قرار دارند در شکل (ب) و با جسم چهارم در شکل(الف) مقایسه کرد ، زیرا اجسام جامد زمین و جسم چهارم جرم خیلی زیاد و منقبضی دارند و جنبش مولکولی ندارند و جرم آنها ثابت و ساکن است و به راحتی نمی توانند تجزیه و ترکیب بوجود بیاورند و ترکیبات مختلف شیمیایی از آن جمله ترکیبات آلی گیاهی و حیوانی در اجسام جامد زمین در شکل(ب) و همچنین در جسم چهارم در شکل (الف) نمی تواند بوجود آید و حیات در آنها نمی تواند شکل بگیرد، ولی غیر مستقیم به شکل گیری این حیات کمک و از آن حمایت می کنند. البته من بیشتر وارد جزئیات این ترکیبات و چگونگی شکلگیری آنها با هم در منطقه حیات نمی شوم ، چون نوع ترکیبات و شکلگیری آنها خیلی گسترده و با هم فرقهای اساسی دارند و در این مبحث نمی گنجند. با همدیگر متمرکز می شویم بر روی جسم چهارم در شکل(الف) و بعد با هم آن را با اجسام جامد حفره سیاه زمین در شکل(ب) مقایسه می کنیم. جسم چهارم در مرکز حفره سیاه شکل(الف) باید جرمدارتر، قوی تر، منقبض تر و بزرگ تر باشد که تا بتواند در برابر کشش همه جانبه و سه بعدی انبساط خلاء مقاومت کند. فلشهای بزرگ سیاه نشان دهنده کشش سه بعدی نیروی انبساط خلاء هستند که مرکز را با خود همه جانبه می کشند و دامنه کشش را با کمان قرمز ۳۶۰ درجه روی شکل نشان داده ام که بزرگی سه بعدی کشش را نشان می دهد و اگر این مرکز و جرم زیاد آن ، یعنی جسم چهارم نتواند در برابر این کشش عظیم همه جانبه مقاومت کند این حفره سیاه زمین با تمام عناصرش متلاشی می شود، البته این جسم مرکزی و سه جسم دیگر حفره سیاه در شکل( الف) با همدیگر در برابر انبساط خلاء از این حفره سیاه دفاع می کنند، منتها هر کدام به میزان جرم خود، اما جسم مرکزی در حفره سیاه شکل(الف) بیشترین نقش را دارا می باشد. برای اینکه نقش این اجرام، بخصوص جسم چهارم در مرکز حفره سیاه شکل (الف) را در برابر کشش انبساط خلاء بهتر بفهمیم باید به مثال زیر توجه بکنیم. اگر با یک ذره بین محدب نور را بر روی یک کاغذ متمرکز کنیم و نورهای متمرکز و درهم روی یک نقطه از کاغذ با وجودی که جای خیلی کوچکی را به خود اختصاص داده اند، ولی این نور ها به خاطر تمرکز و درهم شدن در یک نقطه کوچک بر روی کاغذ از نیرو و قدرت بیشتری برخوردار شده و به راحتی می توانند که مقاومت جرم مولکولهای کاغذ را در هم شکسته و آنها را منبسط کنند و این کمکی است که این نورها به انبساط خلاء می کنند که تا انبساط خلاء بیشتر بتواند مولکولهای این نقطه کاغذ محل برخورد نورها را بیشتر کشیده و آنها را منبسط و به آتش بکشاند و این کاغذ می سوزد و جرمش به گازها و دود و دم تبدیل و به طرف خلاء کشیده می شوند که سهم خلاء می شوند و این نورها هم سهم خود را از این آتش سوزی می گیرند که در اینجا مؤرد بحث ما نمی باشند و این نورهای متمرکز بر روی این نقطه از کاغذ همان کاری را می کنند که انبساط خلاء بر روی جسمهای شکل (الف) انجام می دهد، بخصوص جسم مرکزی که از همه طرف توسط نیروهای انبساط خلاء کشیده می شود و فلشهای بزرگ نشان می دهند که نیروی انبساط خلاء بیشتر بر روی مرکز و جسم مرکزی متمرکز هستند درست مثل ذرات نور متمرکز بر روی کاغذ و اگر جرم جسم مرکزی کم و ضعیف باشد و نتواند در برابر کشش انبساط خلاء مقاومت کند، همان بلایی سرش می آید که بر سر مولکولهای کاغذ آمد که از جرم زیاد و فشرده ای برخوردار نبودند و نتوانستند در برابر نورهای متمرکز بر یک نقطه کاغذ و همچنین کشش سه بعدی انبساط خلاء مقاومت کنند و پس از منبسط شدن به آتش کشیده شدند. حال این سؤال مطرح می شود که چرا نورهای متمرکز چنین کاری را کردند؟ زیرا ذرات نور هم هر کدام حفره سیاه هستند و مثل خلاء گرسنه هستند و به جرم احتیاج دارند و با کمک هم و با متمرکز شدن بر روی یک نقطه از کاغذ، همه با هم نیروی عکس العمل زیادی پیدا کردند و بر جرم مولکولهای کاغذ غلبه و آنها را منبسط و از این مولکولها جرم گرفتند و انبساط خلاء هم به آنها کمک کرد و سهم خلاء هم همان دود و دم آتش گرفتن کاغذ بود که به طرف خلاء حرکت کردند، البته اینکه نور چیست و چه نوع حفره سیاهی است و در برخور با عناصر مختلف چه خواصی دارد و چرا حرکت می کند و سرعت زیادی دارد؟ اینها خود بحثهای پیچیده ای دارند و در اینجا آن را مطرح نمی کنم و انها را در کتاب فیزیک آورده ام، پس بنابراین همانطور که در شکل (الف) و شکل (ب)ملاحظه می کنید نیروهای انبساط خلاء سه بعدی متمرکز در مرکز حفره سیاه زمین و با کشش سه بعدی خودشان سعی در کشیدن مرکز حفره سیاه زمین به بیرون را دارند و نقش نور های متمرکز بر روی کاغذ را بازی می کنند و به همین نسبت برای مقاومت در برابر انبساط خلاء، مرکز حفره سیاه به جرم منقبض تر و جرم بیشتری احتیاج دارد که این جرم در برابر کشش انبساط خلاء منبسط نشود و به آتش کشیده و یا منفجر نشود. جسم چهارم در شکل(الف) همان جسم جامد زمین در شکل(ب) است که اجرام سطح زمین و عمق زمین را تشکیل می دهد و جرمهای سنگین و جامدی در آنجا قرار دارند که آنها هم همه با هم از نظر جرم و میزان انقباض برابری ندارند و تا مرکز زمین لایه های مختلفی را تشکیل می دهند و دارای خواص مختلفی می باشند، مثلا اگر فقط در لایه سطحی زمین مس را با آهن مقایسه کنیم که عنصر مس در واحد حجم از عنصر آهن سبک تر و از جرم کمتری برخوردار است و مثل آهن زیاد فشرده نیست و خواص آن با آهن فرق می کند و یا عناصری دیگر مثل نقره، طلا، سرب و غیره که ساختار متفاوت و دارای خواص مختلفی هستند، البته در بعضی از خواص تا حدودی به هم شبیه هستند، مثلا در اندازه های مختلف هادی الکتریسته هستند و به مقدار زیادی گرما و سرما را در خود ذخیره می کنند، درجه ذوب بالایی دارند و هر کدام خواص منحصر به فرد در ترکیبات مختلف خود را دارند که در اینجا مؤرد بحث ما نیستند. این را هم باید اضافه کرد که همه حفره سیاه ها در ابعاد مختلف از یک قاعده کلی فیزیک به نام قانون حفره سیاه برخوردار هستند، ولی در جزئیات و فرم و اندازه و شکل با هم فرق های اساسی دارند که اینها خود بحثهای دیگری می طلبد، ولی این نکته ضروری است بدانیم که حفره سیاه دارای تولد، رشد و مرگ و میر می باشد و قبل از تولد خالی است و مراحل جنینی را طی می کند، بعدا اگر جرم اطرافش باشد به دلایل بالا این جرم را می بلعد و جرم دار و متولد می شود و از چند روز تا چندین میلیارد سال می تواند طول عمر تک تک این حفره سیاه های مختلف باشد، برای مثال یک الکترون، یک ذره نور، یک اتم، یک مولکول ، یک کره مثل کره زمین ما و یا یک کهکشان تا یک جهان همگی در حفره سیاه متناسب با خود و همه تابع قانون فیزیک هستند و پس از تولد هر کدام از آنها مراحل تکاملی مختلف خود را در زمانهای مختلف طی می کنند و دارای خواص مختلفی می شوند و مرگ که سراغ تک تک آنها می آید، هر کدام از این حفره سیاه ها با جرمشان به شکلهای مختلف نابود می شوند. البته جرم بطور کلی از بین نمی رود، بلکه در جای دیگری به شکل دیگر اعلان موجودیت می کند، همان که می گوییم که انرژی ها به هم تبدیل می شوند.
بعد از تولد حفره سیاه زمین ما:
بعد از اینکه حفره سیاه زمین جرم گرفت و کره زمین ما را بوجود آورد از همان ابتدای تولد زمین حفره سیاه زمین جرم زیاد و منقبضی داشته و نیروی جاذبه آن هم خیلی زیاد بوده است و نیروی انبساط خلاء اطراف زمین گرسنه بوده و سعی می کرده از حفره سیاه زمین جرمی بگیرد، ولی این مهم به راحتی صورت نمی گرفته است، زیرا طبق قانون حفره سیاه نیروی جاذبه حفره سیاه تمایل به منقبض کردن جرم در مرکز حفره سیاه زمین را دارد و حفره سیاه زمین مایل نبوده که به راحتی جرمی را از دست بدهد، چون با هر مقدار جرمی که به خلاء بدهد از جرم و نیروی جاذبه اش کاسته می شود و در ابتدا حفره سیاه زمین هم با جرم زیادتر و نیروی جاذبه زیادتر بیشتر می توانسته است با خلاء و نیروی انبساطش بر سر تحویل جرم چانه زنی کند و خلاء هم در آن زمان مجبور بوده که تا حدودی کوتاه بیاید و جرم خیلی کمی بگیرد، ولی به این کشمکش همیشه کم و بیش ادامه داده، زیرا خلاء هرچه جرم می گرفته است می بایستی آن را دو دستی به خلاء اطراف منظومه شمسی و به خلاء جهانی تحویل می داده و با وجود این به مرور زمان که مرتب زمین جرمی به خلاء می داده است، جرم زمین کمتر و انبساط خلاء غلبه بیشتری بر حفره سیاه زمین و جرمش پیدا می کرده است و مرتب در هر زمان تا به امروز جرم بیشتری می گرفته است. این دعوای دو نیروی انبساط خلاء و نیروی جاذبه حفره سیاه زمین در ابعاد مختلف بر روی عناصر و جرمهای مختلف کره زمین همیشه بوده است و به همین خاطر این عناصر پس از میلیاردها سال درگیری دو نیرو بر روی خود و مرتب جرم دادن به خلاء در هر زمان شکل و فرم و خواص مختلفی به خود می گرفته اند و می گیرند و این جرم عناصر و خواص آنها مرتب قابل تغییر می باشند، زیرا مرتب خلاء از حفره سیاه زمین و این عناصر وابسته به زمین جرم می گیرد و از جرم و جاذبه زمین و هم از جرم این عناصر کم می شود و نیروی جاذبه تاثیرات کمتری روی این عناصر و ترکیبات آنها می گذارد و مرتب غلبه انبساط خلاء بر روی این عناصر بیشتر می شود و این ترکیبات و عناصر مختلف با جرم باقی مانده خود، در جاهای مختلف حفره سیاه مادرشان زمین جایی متناسب با ظرفیت خود پیدا می کنند و میزان درگیری دو نیرو بر روی آنها است که تعیین می کند که متناسب با جرمشان در کجای حفره سیاه زمین قرار بگیرند که تا در درگیری دو نیرو بر روی حفره سیاه خود خیلی زود جرم خود را از دست ندهند و متلاشی نشوند و به همین خاطر در جاهای مختلف حفره سیاه زمین قرار می گیرند و با کمک هم طبقات مختلفی را بوجود می آورند که در شکل(الف و ب) آنها را ترسیم کرده ام و یکی دیگر ازعمل کرد این طبقات و عناصر متعلق به آنها این است که در درگیری این دو نیرو بر روی خودشان به همدیگر کمک بکنند و برای این منظور با همدیگر ترکیب و یا از همدیگر جدا و تجزیه می شوند و جرم زمین که مرتب کم می شود درگیری دو نیرو بر روی آنها هم تغییر می کند و از طرفی دیگر با جرم دادن آنها به خلاء تغییرات جرمی در داخل حفره سیاه این عناصر ترکیبی پیدا می شود و به همین نسبت نحوه و نوع درگیری دو نیرو بر روی آنها تغییر می کند که همراه است با تغییرات جرمی درونی این حفره سیاه ها. آنها به مرور زمان با این جرم تغییر یافته جدید به نوعی تعادل جدید دو نیرو بر روی حفره سیاه خودشان را هموار می سازند که این دگرگونی ها همراه با تکامل است و به همین خاطر به جرم هم در ترکیبات خود احتیاج دارند، ولی از آنجایی که در هر کنش و واکنش انبساط خلاء سهم خود را از جرم این عناصر خواهد گرفت و بر اثر این همه فراز و نشیبها و این اتفاقات جزئی و کلی بر روی کره زمین و همچنین بر روی این ترکیبات مختلف عناصر همه اینها دست به دست هم داده و می دهند و اتفاقات و رخدادهای بزرگتری را بوجود می آورند که بعضی از آنها خطرناک می باشند. این اتفاقات و رخدادهای ناگوار همیشه در ابعاد مختلف وجود داشته اند ولی امروزه که زمین ما پیر شده و جرم زیادی از دست داده است و در برابر کشش نیروی انبساط خلاء ناتوان تر شده است ، جرم زمین کم و جاذبه اش ضعیف تر شده است و به همین نسبت انبساط خلاء غلبه بیشتری دارد و به همین نسبت این رخدادها و اتفاقات بیشتر و خطرناک تر هم شده اند، مثل گرمایش زمین، زلزله، بارانهای شدید، سیلابهای ویرانگر، بهمن، آب شدن یخهای قطبی، انقراض بسیاری از گونه های گیاهی و حیوانی، سونامی، طوفانهای خشکی و دریایی و اقیانوسی، آتشفشانها و غیره، در این فرایندهای ناگوار پدیده های دیگری نیز نقش بازی می کنند که از آنها در اینجا صرف نظر می کنم، چون مطلب خیلی پیچیده می شود. یک مقایسه کوچک بین گذشته و امروز زمین به آگاهی ما خیلی می افزاید، مثلا حیوانات اولیه مثل دایناسرها( دینوزوآریاها) و گیاهان اولیه که خیلی بزرگ بوده اند، دیگر بر روی کره زمین وجود ندارند، زیرا در آن زمان زمین جرم و جاذبه زیادی داشته و به همین خاطر آن حیوانات اولیه و گیاهان اولیه هم خیلی بزرگ و قوی بوده اند، ولی امروزه حیوانات و گیاهان کوچک تر و ضعیف تر شده اند، چون زمین جرم زیادی به خلاء داده و از جرم و استقامت و نیروی جاذبه اش کاسته شده و به همین نسبت موجودات کره زمین و همچنین عناصر موجود بر روی کره زمین هم کوچک تر و ضعیف تر و خواص آنها هم ملایمتر و نرمتر شده اند. در عوض به خاطر غلبه بیشتر انبساط خلاء بر روی حفره سیاه زمین و کمتر شدن جرم و نیروی جاذبه زمین درگیری دو نیرو بر روی عناصر بیشتر و زمین جرم زیادی ندارد که به این عناصر ترکیبی بدهد که تا آنها جرمدارتر و سکون بیشتری داشته باشند، در نتیجه این عناصر ترکیبی جرم کمتری دارند و درگیری دو نیرو بر روی آنها بیشتر و به همین نسبت جنبش مولکولی آنها بیشتر و آنها به خلاء جرم بیشتری می دهند و به همین خاطر موجودات زنده هم کوچک تر و از جرم کمتری برخوردار و سبک تر و جنبش و تجزیه و ترکیب مولکولی بدن آنها بیشتر و آنها از سکون چند میلیون ساله اجداد گذشته خود فاصله گرفته اند و امروزه آنها به خاطر درگیری دو نیرو بر روی حفره سیاه بدن خود و زیاد شدن جنبش مولکولی از درون از بیرون بدن فعال تر و با هوش تر از گذشته شده اند، ولی در عوض عمر آنها کوتاه تر شده است. بیشتر وارد جزئیات این بخش نمی شوم.
پایان بخش اول
ادامه دارد