Home سخن روز آرشیو سخن روز پاورقی سیاسی – رامین کامران

پاورقی سیاسی – رامین کامران

باز هم فصل مذاکرات شده و بازار آنهایی که مدعیند میوۀ نوبر عرضه میکنند گرم است، ولی در حقیقت نوبری در کار نیست.

قالب کلی حرکاتی که در محیط رسانه ای صورت میگیرد و سخنانی که عرضه میشود تفاوتی با موارد قبلی ندارد. اینها همه اتفاقاتی موضعیست در دل داستان بزرگی که اختلاف بین ایران و آمریکاست، از انقلاب شروع شده و نقداً پایانی بر آن متصور نیست. پاورقی سیاسی که چند دهه است شروع شده و افت و خیزش اساساً تفاوتی با انواع پاورقی که برایمان آشناست، ندارد. یک زمینۀ اصلی هست که در طولش دائم گره های داستانی بسته و باز میشود. اول دارد، ولی آخرش معلوم نیست، چون ساختارش طوری است که میتواند تا هر کجا ادامه پیدا کند. شاهدید که پاورقی های تلویزیونی تا جایی که تماشاچی داشته باشد، ادامه پیدا میکند ـ بخصوص که تماشاچیان هیچگاه به نقطهُ شروع حکایت را به خاطر ندارند و نهایتش را هم در نظر نمیاورند، حواسشان پی واقعۀ پیش روست و قبل و بعدش، دورتر نمیروند. البته اینجا پیگیری تماشاچی نیست که ادامه را تضمین میکند، دوام اختلاف بین دو کشور است که ضامن وقوع رشته حوادث بعدی است ـ تماشاچی همیشه هست و مثل هر پاورقی حواسش پی آنچه که درست جلوی دماغش قرار گرفته.

در هر یک از فصول پاورقی ما، صرفنظر از اینکه به چه مربوط باشد و از کجا شروع و به کجا ختم شود، دو جبهۀ اصلی وجود دارد. آنهایی که در این دو جبهه موضع گرفته اند پیشروی داستان داستان را تعقیب میکنند و تفاسیرشان را که رقیب یکدیگر است، در همه جا میپراکنند. نکته در این است که تحول وقایع در نهایت تأثیر چندانی بر موضع و به تبع ساختار گفتارشان ندارد. با پیشداوری شروع میکنند و به پسداوری میرسند، بدون اینکه این دو تفاوتی با هم داشته باشد ـ یکی عکس برگردان دیگری است.

در طول حکایت، اطلاعاتی که معمولاً موجود نیست و اگر هم باشد، ناقص است، دستمایۀ ساختمان گفتاری میشود که اساساً تکراری است. طرفداران هر جبهه فقط تصمیم نگرفته اند که از که طرفداری کنند، برنده را از ابتدا انتخاب کرده و در حقیقت ندای پیروزی او را از اول تا آخر دعوا سر میدهد ـ به سبک تماشاچیان مسابقات فوتبال. هر چه شد، شد، در آن همه مدعی پیروزی هستند. بازی به دو نیمه ختم نمیشود و نتیجهُ کار آنقدر در آخر بازی تعیین نمیشود که در طول آن. آخر بازی معلوم نیست چه باشد و به کجا بکشد، ولی تعیین برنده و بازنده به طور مداوم و در طول جریان انجام میشود. وقتی بازی این اندازه دراز است، نتیجهُ نهایی همانقدر کم اهمیت میشود که در پاورقی های تلویزیونی.

این از مفسران و خبرگزاران، ولی مردم چه میکنند؟

مردم تماشاچی بازی دراز و مهمی هستند که سرنوشتشان را تعیین میکند، بدون اینکه در آن نقش روشنی بازی کنند و بدون اینکه اطلاع درست به دستشان برسد یا تفسیر قابل قبولی. ناچارند به همین خوراک بی رمق و گاه مضری که رسانه ها در اختیارشان میگذارند، اکتفا کنند ـ قوت لایموت رسانه ای. در حقیقت نقشی که بدانها محول گشته نقش سیاهی لشکر منفعل است. این نقش را هم دیگران برایشان تعیین کرده اند، آنهایی که اختیار رسانه ها را در دست دارند. بسیار خوب، ولی از این مردم چه انتظار میرود و اصلاً اسباب دستشان کرده اند که به کجا برسند؟ در حقیقت هر دو طرف از مردم توقع دارند تا هر چه بدانهاعرضه شد بپذیرند و از آن راضی باشند. توقع یکیست، حتی اگر خوسته های دو طرف نقطهُ مقابل هم باشد. همه پای اخبار نشسته اند و تماشاگر تعیین سرنوشت خودشان هستند، بدون اینکه بر تعیین سیر آن دستی داشته باشند. سالها پاورقی خوانی و پاورقی بینی برای این کار تربیتشان کرده است.

۲۵ فروردین ۱۴۰۴، ۱۴ آوریل ۲۰۲۵

این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است