موج سواری فرصت طلبانه بیگانه بر روی دریای خون جوانان ایرانی-عبدالستار دوشوکی
با توجه به وجود دهها سازمان و نهاد شناخته شده مدافع حقوق بشر ایرانی و شخصیت های معروف مدافع حقوق بشری, از برنده جایزه صلح نوبل گرفته تا سفیر سابق در سازمان ملل؛ از پرفسور دانشگاه در نروژ گرفته تا پزشک در اتریش؛ از کهنه کار حقوق بشری ساکن پاریس گرفته تا مسئولین بنیادهای حقوق بشری متعدد, سوال اساسی اینجاست که چه کس و یا کسانی با چه انگیزه ای توانستند همه این نهادها و شخصیت های معروف فعال حقوق بشری ایرانی را کنار بزنند و کمیته حقوق بشر پارلمان اروپا را متقاعد کنند تا یکی از کارمندان رسمی رسانه وابسته به عربستان (بر طبق ادعای روزنامه گاردین) را به عنوان نماینده نمادین یا سخنگوی حقوق بشری از طرف ملت ایران بپذیرند و پلاتفرم در اختیار او بگذارند (لینک ١), و سپس همه رسانه های وابسته به عربستان آن را پوشش دهند؟
بحث اصلا بر سر این نیست که همولایتی بنده یعنی سرکار خانم سیما ثابت گرامی (مجری توانای تلویزیون ایران اینترنشنال) که برای او احترام قائلم نتوانست مشکلات حقوق بشری ایران را مطرح کند؟ نــه ! هرگز . ایشان یک مجری تلویزیونی با استطاعت حرفه ای فرزانه هستند. لیکن نکته قابل تامل اینجاست که “هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد”. یعنی هر شخص مکانی و جایگاه خودش را دارد که با توجه به قابلیت ها و عقبه تخصصی می تواند ایرانیان را در حیطه های مربوطه خویش نمایندگی نمادین بکند. یا بقول ضرب المثل معروف ” هر کسی را بهر کاری ساختند”. لذا در عجبم که چرا بجای کارمند رسمی رسانه وابسته به عربستان سعودی (منبع: گاردین) از دیگر شخصیت های فرهیخته مربوطه و سازمانهای سرشناس نیکنام و شناخته شده مدافع حقوق بشر ایرانی دعوت به عمل نیامد؟ چه کسی تا به امروز خانم سیما ثابت گرامی (و محترم و خبُره در امر ژورنالیسم) را بعنوان متخصص و کارشناس حقوق بشر در سطح بین المللی می شناخت؟ در این شکی نیست که با هزینه های هنگفت و بی بدیل تلویزیون ایران اینترنشنال وی به یک “سلبریتی رسانه ای” تبدیل گشته است. اما سوال اینجاست که چرا ویژگی های مبارزاتی, و سابقه فعالیت حقوق بشری وی تا به امروز از چشم ما نهان مانده یا پنهان نگه داشته شده بود ؟ براستی معیار انتخاب برای کمیته حقوق بشر پارلمان اروپا چی بوده است؟
از آنجایی که برخی (مثل عربستان و جمهوری اسلامی) حقیرانه ابدا نقد را نمی پذیرند ـ انتقاد نمی کنم و بقول سهراب سپهری به سراغ آنها با چراغ روشنگرانه نقد نمی روم, بلکه آهسته و مهربانانه صرفا سوال می پرسم تا مبادا که ترک بردارد چینی نازک غرور آنها. و آن اینکه که چرا یک رسانه, اگرچه رسا و پرهیاهو, به خود این حق را می دهد که شخصیت های برجسته مدافع حقوق بشری ایرانی را به کناری زده و کارمند رسمی و مجری خود را بعنوان نماینده به کمیته حقوق بشر پارلمان اروپا بفرستد؟ و یا اگر درخواست مشخصی صورت گرفته, از رانت رسانه ای خود استفاده کند. چرا یک رسانه این حق را به خود می دهد کارمندان روزنامه نگار دیگر خود را در تلویزیون بعنوان تحلیلگر و مفسر و غیره برجسته و معروف کرده و سپس آنها را به پلتفرم های دیگر مثل کلاب هاوس بفرستد تا شورای رهبری قیام را تشکیل بدهند و برخی دیگر از همین رسانه با اتکا به منابع مالی و تبلیغاتی فراوان, پروسه یا پروژه هژمونی “تشکیلات رهبری” را با برخی از افراد و گروه های اپوزیسیون گزینشی به دور از چشم مردم برای موج سواری و “رهبر تراشی” آغاز کند؟ وانگهی نکته تلخ تر اینجاست که اغلب اینها دهه ها سر سفره جمهوری اسلامی غذا می خوردند, و وقتی به خارج آمدند, ما بجای اینکه مودبانه ته صف را به آنها نشان دهیم, بزرگ منشانه یا بهتر است بگویم ساده لوحانه با احترام و نجابت سر خم کردیم و گفتیم: “خواهش میکنم, بفرمایید جلو”. و اینگونه شد که این جماعت ء اصلاح طلب نیمه بُریده از جمهوری اسلامی, از راه نرسیده, جلو افتادند و طلبکار شدند. ای دل غافل!
اگرچه ایران اینترنشنال با اتکا به پشتوانه مالی بی بدیل و آن هم به دلیل “بغض معاویه و نه از حُب علی” با قیام مردم ایران همسو است و آن را پوشش گسترده می دهد, که جدا جای تشکر و امتنان دارد؛ ولی نباید غافل بود حکومت به غایت مرتجعی که مخالفان خود را در سفارت و کنسولگری های خویش قیمه قیمه می کند؛ دلش برای دموکراسی؛ سکولاریسم و آزادی زنان در همسایگی خود نسوخته است. و اینکه نباید اجازه دهیم بیگانگان, آن هم کشوری مثل عربستان, برای ما “رهبر تراشی” کرده و از تک تک ما استفاده ابزاری بکنند. برخی بر این گمانند که فعلا مردم ایران دارند از این رسانه “استفاده” می کنند و نباید مردم را “آگاه” و “هوشیار” کرد. اما واقعیت اجتناب ناپذیر این است که هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمی گیرد. (لینک به ویکی پدیا). جمهوری اسلامی با صرف هزینه های دهها میلیارد دلاری در کشورهای عربی مثل سوریه؛ لبنان, یمن, عراق نفوذ کرده و رسانه و گروه های نیابتی عیان و نهان و حتی دولتمردان وابسته به خودش را دستچین کرده. متقابلا تعجب نکنیم اگر عربستان با صرف هزینه های ٢۵٠ میلیون دلاری قصد نفوذ و ایجاد “دوست” و “متحد” در “ایران فردا” را دارد.
نگارنده معتقد است که تلویزیون ایران اینترنشنال؛ در کنار رسانه های معتبر و حرفه ای وابسته به کشورهای دموکراتیک و سکولار و یا ایرانیان وطندوست, باید (بنا به دلایل خویش) از قیام ملت ایران پشتیبانی بکند. و باید از آنها سپاسگزار بود. اما نباید از انگیزه های پنهانی “رفیق نیمه راه” غافل بود. زیرا عربستان هرگز تا ته جاده دموکراسی و سکولاریسم و ارزش های مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر و برابری جنسیتی و دینی و عقیدتی و غیره همراه ما نخواهد بود. بقول حافظ می دانم که در این غلغله شور و هیجان و جدال احساس و عقلانیت, و نبردهای خیابانی خونبار, کسانی نیز بر ما بسی کمانِ ملامت خواهند کشید که چرا در این شرایط از این رسانه انتقاد می کنم. انتقاد می کنم زیرا شدیدا اعتقاد دارم که این رهبران میدانی و جوانان از خود گذشته ایران هستند که باید رهبر و یا رهبران خود را در پروسه مبارزه برگزینند؛ و نباید به هیچ کشور بیگانه ای اجازه داد تا با رانت رسانه ای موذیانه و رندانه “رهبر تراشی” و موج سواری فرصت طلبانه برای مردمی که بپاخاسته اند تا یک رژیم جنایتکار آدمکش قرون وسطایی را به حق و باید سرنگون کنند تصمیم گیری کنند.
بنده همانگونه که در مقالات و برنامه های تلویزیونی مختلف بر ضرورت اتحاد و همبستگی یکپارچه ملی برای سرنگونی رژیم خونخوار و فاسد و مستبد تاکید کرده ام؛ اکنون نیز تکرار می کنم که برای سرنگونی این حکومت خونریز نباید بقول خودشان از “مکروا و مکر اللَّه واللَّه خیر الماکرین” این جماعت غافل شد. اگر باور نمی کنید به این مناظره چند سال پیش بنده با سردبیر محترم بخش خبر ایران اینترنشنال مراجعه کنید (لینک ٢) که چطور بنده اصرار داشتم این رژیم اصلاح پذیر نیست و تنها راه رهایی سرنگونی این رژیم غاصب ضد ایرانی است. اما این “معاون محترم سابق وزیر ارشاد” مثل بقیه اصلاح طلبان مردم را برای رای دادن به حسن روحانی و تغییر از طریق صندوق رای تشویق می کرد. لذا به “نومسلمانان تازه به این نتیجه و دوران قیام رسیده” توصیه می کنم جای دیگری جانماز خود را آب بکشند.
کلام مهم و آخر اینکه هدف این نوشتار حتی انتقاد از تلویزیون ایران اینترنشنال و حتی یک کلاغ و چهل کلاغ و یا عربستان سعودی نبوده و نیست, بلکه هشداری است به هموطنان که به اصطلاح این بار نیز دزد سوم خر ما را نبرد. زیرا ما ملت مارگزیده ای هستیم که انواع و اقسام دشمنان دوست نما (امثال مذهبیونی مثل خمینی و یا اصلاح طلبان) بهر به خواب رفتن ما رندانه چون مادر دلسوز لالایی خواندند. یا وگرنه عربستان هم مثل بسیاری از کشورها به دنبال نفوذ استراتژیک و مهره چینی و یارگیری و تضمین منافع ملی خود در “ایران فردا” است, که کاملا قابل درک است. اما ما باید هوشیار باشیم و با چهار تا لالایی قشنگ ایران اینترنشنال خوابمان نبرد؛ یا آبِ مان نبرد. زیرا بقول سعدی مبادا یکبار دیگر اینگونه شود که:
شد غلامی به جوی کاِب آرد / آب جوی آمد و غلام ببُرد
دام هر بار ماهی آوردی / ماهی این بار رفت و دام ببُرد
بنده قبل از انقلاب به اصطلاح “نسل جوان” و دانشجو بودم و در آن زمان فکر می کردم که خیلی از مسائل را می دانم؛ که در حقیقت نمی دانستم. حال عده ای شاید بر بنده خُرده بگیرند که نخیر اکنون “نسل جوان” بیدار شده است و به هشدارهای امثال شما احتیاجی ندارد. اما با آسیمگی و هوشیاری لازم باید در نظر داشت که قریب به صد سال پیش ملک الشعرا بهار به نسل بعد از انقلاب مشروطیت در شعر معروف خود هشدار داده بود: “گوئيم که بيدار شديم، اين چه خيال است؟ بیداری ما چيست؟ بیداری طفلی است که محتاج به لالاست. در سال ۵۷ خاستگاه بدوی لالایی که ما را به خواب برد, عربستان بود. فکر نکنم عربستان به این راحتی و به این زودی ها ما را رها کند. اگر باور نمی کنید گزارش اسناد ویکی لیکس در بی بی سی فارسی را ببینید که چطور عربستان سعودی مجموعاً ۶۵ هزار پوند (حدود صد هزار دلار آن زمان) هزینه تحصیل پسر عطاءالله مهاجرانی، وزیر پیشین ارشاد ایران را به عهده گرفته. لینک ۳ و اینکه خودش حتی در دوران تبعید به جلسه “تکریم” پادشاه عربستان رفته. البته نمی دانم چرا عربستان علاقه ویژه ای به وزرای ارشاد و معاونین وزارت ارشاد دارد؟ و حتی دیگرانی نیز که شدیدا مخالف جمهوری اسلامی هستند و شب و روز در تلویزیون خویش از “خانه پدری” حرف می زنند, مثل مهاجرانی به مراسم پادشاه عربستان دعوت شدند و رفتند. حال همین نوع افراد با استفاده از رانت رسانه ای به دنبال فرادستی, سیادت طلبی و سلطه جویی در بین اپوزیسیون و تشکیل “دولت منتظر” و یا “کمیته رهبری” قیام و غیره هستند.
توضیحات بیشتر و مبسوط در مورد برهان جامع و فراگیر این نوشتار و استدلال, دیشب در برنامه تلویزیونی کانال یک داده شده است. لینک ٤.
به امید پیروزی قیام ملت ایران و سرنگونی کامل تمامیت جمهوری اسلامی
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
چهارشنبه ۲٠ مهر ١٤٠١
١ ـ https://youtu.be/YeUbn__Jp7Q
٢ ـ https://youtu.be/GRG0SP4snkc?t=213
۳ _ https://www.bbc.com/persian/iran/2015/06/150621_l10_mohajerani_wikileaks