Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد شاهین نجفی کیست؟- امیر رضا

شاهین نجفی کیست؟- امیر رضا

شاهین کسیست که با رپ  بالا آمد و خودش را رپر قلمداد کرد. خیلی ها هنوز شاهین را به عنوان رپر می‌شناسند. ولی درواقع رپ را برای جذب طرفدار می خواست. همیشه و همه جا رپ را زیر سؤال برده و آن را سبکی مبتذل نشان داده.

ایشان از قافیه و عروض سر در نمیاورد و در اکثر اشعارش از قافیه های اشتباه استفاده کرده و کار فالش خوانده.(من شاعر هستم و حاضرم با هرکسی که مخالف این نظر است بحث کنم. از زبان منتقد)

او در هیچ یک از آهنگ‌هایش کار سیاسی نمی‌کند. یک کار از او موجود نیست ک یک سر سوزن به رشد سواد سیاسی مردم جامعه کمک کرده باشد. او فقط بلد است همه چیز را لجن مال کند.

اگر کسی با مذهب یا نظام سیاسی مخالفت دارد باید آن را نقد کرده و به چالش بکشد، نه اینکه با مسخره بازی و توهین پیش برود.

الان او با تتلو چه فرقی دارد؟

از دید من تتلو صدای دلنشینی دارد و آهنگ هایش فالش نیست. فقط کار هایش محتوا ندارد.

مسئلۀ بعدی معروف شدن این شخص میباشد. او با آهنگ نقی معروف شد و جنجال به پا کرد. 

اما ماجرا واقعاً این نبود. ایشان یک پیج در فیسبوک ساخت با اسم کمپین یادآوری امام نقی و فقط کاریکاتور به اشتراک می‌گذاشت. آخوند ها فتوایی دادند برای برخورد با کسانی که به ائمه توهین می‌کردند. بلافاصله بعد از این ماجرا وی آهنگ نقی را منتشر کرد.

پس از این ماجرا شروع به مصاحبه با شبکه ها و کانال های سیاسی کرد تا روی زبان ها بیاید. شبکه ها و کانال هایی که اکنون آنهارا نقد می‌کند. چند وقت بعد یک سایت برای سر شاهین صد هزار دلار جایزه تعیین کرد. این خبر به گونه ای غوغا کرد که همه شاهین را ‌شناختند. ولی هیچ وقت معلوم نشد که سایت متعلق به چه کسی می باشد. پس از چند ماه به علت پرداخت نکردن هزینه هاست و دامین سایت پاک شد.

در تمام مصاحبه هایش می‌شود این جمله را شنید: من با تلاش خودم بالا آمدم. ولی واقعاً این گونه نبود و عملاً رسانه ها اورا روی زبان ها انداختند.

چندین و چند مصاحبه از او هست که گفت هدفش مذهب و توهین به مذاهب نیست و هدفش اشاره به سیاست بوده. بعد در فضای مجازی می‌گوید چون با مذهب آنها کار داریم با ما اینگونه رفتار می‌کنند. یکبار دیگر گفت من سیاسی نمی‌خوانم، فقط مسائل روزمره زندگی را بیان میکنم. چند وقت بعد گفت هنری که با سیاست کار نداشته باشد تو خالیست.

این آدم مستقیم به مخاطب نگاه می‌کند. یکجا می خواهد آتئیست جمع کند از دین می‌خواند. یک جا می‌خواهد لات و لوت جمع کند چیز دیگری می گوید. یک جا می خواد روشنفکر و فعال سیاسی جمع کند ناگهان کارهایش همه رنگ سیاست می‌گیرد. کافیست به صبحت هایش در جمع هایی که حضور دارد گوش کنید. هیچ‌چیز جز یک آفتاب پرست نمی بینید.

خیلی ها می‌گویند شاهین شیطان پرست نیست. بگذارید برسی کنیم.

به اسم اعظم شر و چش سه و تن مانا

به تثلیث دو سر کوه مخفی وخط ناخوانا

به آلت مقدس حالت نامیر آتش

شر اعظم یاختو سینا رژی ناکی وناوش

لی یوادش کوخنی ربی سنی خوراتنو لهلی به عینی

تو تیری سیکس راخنا حنی لنا حونی ژرا عنی و عدی

مارح وت یارب زج هدجس

مارح وت یارب زج هدجس

مارح وت یارب زج هدجس.

آلت مقدس…

نامیر..

اسم اعظم شر…

تثلیث دو سر…

این ها همه نماد های شیطان پرسیست.

به همین راحتی‌ از متنی که هیچ در خور نیست و تنها با بازی با اسامی مکان‌ها و مفاهیم مقدس توانست تو را فریب دهد، به اندازه یک تاریخ فریب خدایان و شیاطین خیالی را خورده ای. بگذار صمیمانه به تو بگویم اگر بنا بر چیزی بودن باشد، من ترجیح میدهم خود شیطان یا خدا باشم تا یک شیطان پرست یا خدا پرست ابله. اما چه کنم که من قابل ترحّم نیستم و خدا و شیطان چرا. پس به انسان بودن قناعت می‌کنم.

شاهین برای دیده شدن به هر طنابی چنگ زد.

ایشان یک خواننده معمولیست ، یک دانشجوی اخراجی جامعه شناسی. بدون اینکه کار شاخی انجام داده باشد به خارج از کشور مهاجرت کرد. لخت شد، روسری سر کرد، بعد از 88 برای جنبش سبز خواند. بعد از دین خواند بعد کارگر و از شاملو گفت و به سمت چپ رفت. نفرین کردو یغما گلرویی، قطع همکاری با سید مهدی موسوی شاعر و روشنفکر مسلمان، عکس گرفتن با مسیح علی نژاد و کوبیدن معصومه علی نژاد و… از نمونه های بی ثباتی این آرتیست است.

دیس ترکهای رپ او را  جواب نمیدادند، کل خواننده های لس آنجلس را دیس کرد و با کیفیت خیلی ضعیف پخش کرد. چرا؟

چون آنها روی بورس بودند.

دید که دارد از سر زبان ها میافتد و خارج از کشور به او تریبون نمی دهند، برگشت به سمت فریدون فرخزاد.

شاهین قلم زیبایی دارد. ولی قشنگ نوشتن مترادف درست بودن مطلب نیست. 

او به قولی همه چیز را نقد می‌کند حتی خودش را. ولی وقتی کسی از او انتقاد کند سریعاً بلاک می‌شود. بنظر من بهترین نقدی که می‌تواند به خودش بکند این است که به انتقاد مخاطب احترام گذاشته، اگر درست بود بپذیرد و اگر اشتباه بود آن را نقد کند.

حال کمی جلوتر می‌رویم تظاهرات دی ماه 1396. پس چند روز شاهین وارد میدان شد و با لایو ها و پست های انقلابی شروع به جنجال کرد. همه طرفدار های وی به خیابان ها آمدند، کشته شدند، زندانی شدند، در زندان دست به خودکشی زدند، و شاهین هم به نقل از خودش گفت قیام سرکوب شد. بعد از آن هم به آهنگسازی، موزیک و… پرداخت و دیگر کاری به مسائل اعتراضی نداشت.

پس از گذشت این مسائل شروع به مصاحبه با شبکه هایی از جمله آمد نیوز کرد و فراخوان های بی اثر داد. این گونه، مردم هم پتانسیل از دست می‌دادند، هم ناامید می‌شدند و هم سرکوب می‌شدند.

از همه این مسائل که بگذریم سؤالی پیش می آید که چرا همسر آرتیست آنارشیست مرتد که خود را صدای بی صدایان می‌نامد نوۀ بازرگان است؟ بازرگان که با خمینی متحد شد و پشت بختیار را خالی کرد و با ملی مذهبی ها همراه بود!!!

آیا برای این آرتیست همسر نایاب بود؟

نقد های وارد به شاهین بسیار است. به حدی که نمی‌توان آنها را در یک مطلب جای داد.

چند وقت پیش، هنگامی که منتقدان از او سوال پرسیدند به آنها جواب سربالا داد، آنها را مزدور خطاب کرد و در نهایت با توهین به آنها حمله کرد. او همچنین به سید مهدی موسوی، شاعر و ترانه سرایی که نقش به سزایی در معروف شدن شاهین نجفی داشت گفت:(شعر باعث بدبختی مردم است.)

آری شاید حق شاهین باشد ولی اگر شعر باعث بدبختی مردم است، چرا خود او شعر های مهدی موسوی را می‌خواند؟

هنگامی که یکی از منتقدان از او پرسید:( اگر شعر باعث بدبختی  است، چرا خودتان کتاب شعر نوشته اید؟) با لحنی توهین آمیز گفت:(کتاب شعر را بخرید تا متوجه شوید.)

شاهین نجفی، کسی که با مارکسیست معرفی کرده خود معروف شد گفته بود :(من مغزم دستای کارگره…) چندی پیش گفت می‌خواهد با مارکس و افلاطون کل‌کل کند. پس از مدتی گفت عقاید ضد سرمایه داری خطرناک اند و باید از بین بروند.

این شخص اپورتونیستی بیش نیست.