..در پوست شیر-هوشنگ طالع
دوستی ، گفتگوی آقای دکتر موسی غنینژاد با روزنامه شرق در بارهی ملی شدن صنایع نفت ( ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ – شماره ۳۱۱۲ ) را برایم فرستادند .
با خواندن مقاله ، با خود گفتم پس از اعلیحضرت همایونی محمدرضاشاه پهلوی ، چشمم به آقای دکتر موسی غنینژاد از برخورداران خوان نعمت به اصطلاح اصلاحطلبان جمهوری اسلامی یا به گفتهی بهتر شارلاتانهای سیاسی ، روشن .
به یاد دارم که محمد رضاشاه ، از ناسیونالیسم مثبت و منفی ، سخن به میانآوردند و خود و اندیشههایشان را ناسیونالیسم مثبت و دیدگاه ملیگرایان راستین را به ناسیونالیسم منفی منتسب کردند .
در این مقاله هم آقای دکتر غنینژاد که با گذر از پالایش ” گزینش کفنی” بر کرسی دانشگاه نشستهاند ، به پیروی از اعلیحضرت ، ناسیونالیسم را دوشاخه کردهاند و نافرجام کوشیدند تا نظریهی خود را در زرورق علمی بپیچند .
آقای دکتر میگویند : ” دو نوع ناسیونالیسم وجود دارد ؛ یک نوع ناسیوناایسم بر ایجاد دولت – ملت و هویت ملی در چارچوب مدرن کلمه ناظر است و نوع دیگر ناسیونالیسم رومانتیک که در کنار آن پوپولیسم رشد میکند . چیزی که دکتر مصدق آنرا نمایندگی میکرد ، نوع دوم بود ! یعنی ناسیونالیسم رومانتیک توام با پوپولیسم … “
آقای دکتر غنینژاد نیز مانند اعلیحضرت بدون هیچ دلیل و زمینهچینی ، ناسیونالیسم را دو شاخه میکنند و خود را بینیاز از دلیل و بننوشت (سند و مدرک ) میدانند ، زیرا در آزمون کفنی موفق شده اند و به دانشگاه راه یافته اند ؟!
حال باید دید تربیتشدگان چنین استادی با این جمود فکری ، چه موجوداتی میتوانند باشند ؟!
از گناهان بزرگ مصدق از دید استاد جمهوری اسلامی از گونه اصلاحطلب ( شارلاتانیزم سیاسی ) ، دو چیز است : استقلالخواهی و خودکفایی ؟!
آقای دکتر میفرمایند : ” شما اگر نهضت ملی را بررسی کنید ، میبینید گفتار سیاسیاز این است که ملت ایران همیشه در معرض توطئههای اجنبی قرار داشته و علت عقبماندگی ما عمدتا همین مساله بوده است ؛ بنابراین ما باید خودکفا و مستقل شویم “
ایشان مقصر نیستند . از ویژگیهای کاربهدستان جمهوری اسلامی در ردههای گوناگون ، نا آگاهی نسبت به تاریخ ایران از یکسو و ار سوی دیگر ، عناد و لجاجت بر سر نا آگاه ماندن است .
آقای به اصطلاح استاد گویا نمیدانند که روسیان و انگلیسیها در همگامی با یکدیگر از آغاز سده ی نوزدهم میلادی ، ایران زمین را تجزیه کردند . نخست قفقاز و سپس افغانستان و آنگاه بلوچستان و سیستان و سپس سرتاسر آسیای مرکزی و … را از پیگر ایران جدا ساختند .
روس و انگلیس، کوششهای این کشور را برای ایجاد ذوبآهن که لازمهی ورود به مرحلهی صنعتی شدن کشور بود خنثی کردند و از ایجاد راهآهن نیز در کشور جلوگیری نمودند .
روسیان و انگلیسیان ، سه بار علیه مشروطیت ایرانی کودتا کردند که در بار سوم ، آمریکا در کنار بریتانیا و سکوت توام با شادی روسیان ، میدان دار بود .
روسیان با حمایت از محمدعلی شاه ، مجلس شورای ملی را به توپ بستند و روس و انگلیس در سال ۱۹۰۷ ، کشور را به مناطق نفوذ بخش کردند و در سال ۱۹۱۵ ، بکلی ایران را میان خود تقسیم نمودند . پس از قرارداد ترکمانچای ، کاپیتولاسیون را بر کشور تحمیل کردند و دوبار روس و انگلیس و در بار دوم ، با حمایت آمریکا ایران را به بهانهی جنگ اول و دوم جهانی اشغال کردند و …
البته نادانی ، با داشتن مدارک دانشگاهی هم امکانپذیر است و تنها در انحصار بیسوادان نیست !
اگر آقای دکتر ، اندکی انصاف داشتند ، هرگز خواست “خودکفایی ” را عیب پیشوای مردم و ملت ایران در خیزش پیروز ملی کردن صنایع نفت در سرتاسر کشور نمیدانستند ؛ اما افسوس که حتا ایشان اندکی از انصاف دشمنان بیگانهی آقای دکتر محمد مصدق را هم ندارند .
با وجود محاصرهی اقتصادی ایران ، دولت ملی توانست با کفایت و درایت ، به اقتصاد کشور رونق بخشد و برای واردات مورد نیاز مردم و اقتصاد ایران ، با افزایش تولید داخلی ، حجم صادرات بر واردات فزونی گرفت .
در حالیکه صادرات نفت ایران بر اثر محاصرهی اقتصادی بریتانیا و همگامی آمریکا و اتحاد شوروی به صفر رسیده بود ، دولت ملی با موفقیت توانست هزینهی سنگین صنایع نفت را نیز تامین کند . کارنامهی غیر نفتی دولت ملی ، بسیار ارزشمند و پرافتخار است .
مردان بزرگ میکوشند تا با تلاش به جایگاه بزرگی برسند و فرودستان در پی آنند تا با لجنمال کردن بزرگان ، اربابان خود را بزرگ بنمایند ؛ اما نافرجام . و آقای دکتر موسی غنینژاد از خیل پرشمار استادان برخوردار از گزینش کفنی جمهوری اسلامی نیز از این زمره اند
فروردین ۱۳۹۹ – هوشنگ طالع
از صفحه فیس بوک آقای هوشنگ طالع