Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد خبط تاریخی جبهه ملی و نهضت آزادی ایران-ن. نوری زاده

خبط تاریخی جبهه ملی و نهضت آزادی ایران-ن. نوری زاده

در این شرایط بحرانی و بغرنج که استبداد عریان دینی و استیلای خارجی درصدد به ورطه نابودی کشاندن ایران می باشند، وجود یک جایگزین (الترناتیو) نیرومند که نه تنها از سابقه تاریخی در جهت دفاع از منافع ایران برخوردار باشد بلکه مورد اعتماد اقشار و اقوام مختلف نیز  باشد، ضرورت دارد. این مطالب با یادآوری از یک خبط تاریخی و توصیه به جبران مافات دو جریان فکری ریشه دار جبهه ملی و نهضت آزادی در شرایط کنونی جامعه نوشته می شود و سعی دارد با استناد به اسناد و شواهد تاریخی نکاتی را مختصرا بیان نماید. همچنین این نوشتار در اشاره به اسناد تاریخی قصد انتقاد از این دو حزب بویژه از نهضت آزادی ایران را ندارد زیرا اگر جوهر قلم در انتقاد به این حزب جاری گردد سیلی براه می افتد که کسی جلودار آن نخواهد بود.

بنابر اسناد نهضت آزادی ایران مرحوم بازرگان در سخنرانی بمناسبت تاسیس نهضت آزادی واژۀ جبهه را  به معنی: ” يك اتحاديه و تركيبی از احزاب و جمعيتهای حزبی و احيانا از افرادی می‌‌باشد كه هنوز در اجتماعی متشكل نشده‌اند و اين مجموعه را با استفاده از مشتركات مرام و مقصد در جهت خواسته‌های عمومی ملت يعنی احراز آزادی و تامين حكومت دموكراسی رهبری می‌نمايد.” تعریف می کند. ایشان در همان سخنرانی در مورد جبهه ملی اذعان می دارد که: ” این تصور و يا توقع اينكه بتوان در حال حاضر ايران تمام افراد و افكار را در قالب واحدی وارد ساخت و احزاب موجود را منحل نمود و جلوی تشكيل احزاب جديد را گرفت فكر كاملا غيرمعقول و غيرعملی است. اساسنامه جبهه ملی و مقصد موسسين اولين آن نيز چنين نيست. …(نهضت آزادی) در مقابل جبهه ملی ايران و در عرض آن نيست، بلكه در طول آن و در حكم يكی از عناصر تشكيل دهنده و تكميل كننده آن است. اگر ما را به عضويت پذيرفتند تشريك مساعی و همكاری صميمانه خواهيم كرد. اگر نپذيرفتند لجاج و دشمنی نخواهيم كرد. بهرحال ما در طريقی قدم گذاشته‌ايم كه مردم طی چنان طريقی را از جبهه ملی انتظار دارند.”[1] این سخنان بدلیل آن بود که جبهه ملی عضویت نهضت آزادی را بمثابه یک حزب مستقل نپذیرفت و در نتیجه نهضت آزادی بناچار به طریق دیگر قدم گذاشت و از جبهه ملی جدا شد.

دکتر مصدق خبط تاریخی جبهه ملی ایران را چنین بیان می کند که: “…. جبهه را به صورتی درآوردند که قادر به هیچ کاری نیست و این انشعاب (نهضت آزادی) نتیجه عملیات (اشتباه) جبهه است. چنانچه نسبت به احزاب به یک طریق عمل می کردند و از هر حزبی یک نماینده می پذیرفتند حزب مزبور  هم یک نماینده می فرستاد و این اختلاف روی نمی داد.[2]

خبط تاریخی نهضت آزادی آن بود که بر خلاف ادعای مرحوم بازرگان در طریقی قدم نگذاشت که” مردم طی چنان طریقی را از جبهه ملی انتظار داشتند”. زیرا اگر نیم نگاهی به اعمال، رفتار، آثار مکتوب، سخنرانی ها، بیانیه ها، اطلاعیه ها و نامه های سرگشادۀ این حزب اندازیم، انحراف راه طی شدۀ نهضت از راه مصدق و یا همان جبهه ای که مردم انتظار آنرا داشتند، بوضوح خواهیم دید. در تئوری بیش از 300 عنوان کتاب و جزوه مرحوم بازرگان در مورد شناخت اصول، مبانی و عقاید دین اسلام است.  دبیران کل این حزب مفسران قرآن بودند و برگزار کننده جلسات دعا و در عمل نیز مشاهده می شود که اعضای آن با مدارج علمی از دانشگاه های غرب در واقع عمله ارتجاع بودند و گردآورنده “سهم امام”. نهضت آزادی خواه در حوزۀ عمومی و خواه در حوزۀ خصوصی (داخلی) چیزی بجزء دغدغه اسلام چیز دیگری در سر نداشت. بدیهی است اگر در باب این مقوله وارد شویم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. حاصل چنین دغدغه ای در پیش از انقلاب سازمان مجاهدین خلق بود که با معیار های انسانی و حتی مبارزاتی، یک سازمان تروریستی محسوب می شود. پس از انقلاب نهضت در واقع به یک کاتالیزور ناهمگن در تحکیم استبداد دینی تبدیل گشت. یک مثال از میان بیشماران در این مورد گویای مطلب است. نهضت آزادی ایران صراحتا اعلام کرده است که: “محصول یک جریان اصیل اسلامی است که قریب به چهل سال سابقه فعالیت و مبارزه دارد. موسسین و فعالین نهضت آزادی سال ها است که با انگیزۀ دینی برای خدا و بخاطر پیروزی اسلام قدم و قلم زده اند و …[3] وقتی که در بهمن 57 “اسلام پیروز شد” و نقش کاتالیزور ناهمگن جهت ادامه راه طی شده ناممکن گردید مرحوم بازرگان جزوه ایران و اسلام را منتشر کرد مبنی بر اینکه: ” برای بنده ماموریت و هدف و تعهد خدمت به ایران بود از طریق اسلام”[4]  ایشان برای به کرسی نشاندن قصد و نیت خود و رد نظر رهبر خائن انقلاب مبنی بر “خدمت به اسلام از طریق ایران” با توسل به آیات و روایات متعدد سرانجام نفرمودند که چگونه از طریق اسلام میخواهند “طریقی را كه مردم طی چنان طريقی را از جبهه ملی انتظار دارند” را پیاده کند و فقط به عبارت “حب الوطن من الایمان” اکتفا فرمودند. البته نباید حق را زیر پا گذاشت و اذعان نکرد که نهضت آزادی ایران بمثابه یک حزب نو اندیش و روشنگر اسلامی در حوزۀ سیاسی و اعتقادی مبارزات خستگی ناپذیر و طولانی را علیه دو سلطه و استبداد پهلوی و خمینی داشته است و در این راه اعضای آن به تبعید ها و زندانها رفته اند و شکنجه های قرون وسطایی دو رژیم را تحمل کرده اند. همچنین نباید فراموش کرد نقش روشنگرانه نهضت آزادی ایران، بویژه در دهه خونبار 60 و در زمانیکه خمینی در قید حیات بود نظریه ولایت مطلقه فقیه را به بهترین شکلی نقد و رد نمود. نباید فراموش کرد که مرحوم بازرگان با شجاعتی وصف ناپذیری کتاب “آخرت و خدا تنها برنامه بعثت انبیا”[5] را منتشر نمود که عنوان این کتاب خود به تنهائی گویای موضوع “جدائی دین از دولت” می باشد. ایشان قبل از اینکه از دنیا برود در این کتاب و با همان شیوه و استدلال دینی بر خبط تاریخی خود و نهضت آزادی اذعان نمود و بر “اسلام مکتب مبارز” (با عنوان جمهوری اسلامی) بطور کلی خط بطلان کشید .

…. و اما در این شرایط که بوی الرحمن رژیم از فرسنگ ها دور بمشام می رسد و با استناد به نشست اخیر جبهه ملی ایران که بمناسبت پنجاه و هفتمین سالروز درگذشت دکتر مصدق برگزار گردید،[6] و با توجه به سخنان دبیر کل نهضت آزادی،  نکاتی به هر دو جریان فکری توصیه می شود. دبیر کل نهضت آزادی در این نشست بیان نمود که: ” در فضای کنونی جامعه، ما باید همان راه مصدق را ادامه دهیم. راه مصدق چه بود؟ تحقق مطالبات ملت ایران که همانا آزادی، استقلال، حاکمیت ملت، عدالت و برابری است.” ایشان با تکرار این موضوع که: ” جامعه ما جامعه ای است متکثر و بنابر مطالعات جامعه شناسان بیش از 80 درصد مردم آگاه به ریشه مشکلات کنونی (استبداد عریان دینی) می باشند ” نتیجه گرفت که: “بایددر شرایط کنونی جبهه ملی و نهضت آزادی ایران و بقیه احزاب سیاسی از این آگاهی که سرمایه اجتماعی است در جهت فرایند گذار به دمکراسی استفاده کنند.”

جانا سخن از زبان ما می گوئی. بدون شک برای تحقق این سخن توصیه می گردد که نهضت آزادی ایران با حفظ استقلال و باور به اصول تغییر ناپذیرِحفظ تمامیت ارضی، استقرار حاکمیت ملی، عدالت اجتماعی، حفظ حقوق وآزادی های اساسی به ویژه آزادی احزاب، انتخابات و مطبوعات، تعهد به اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر اسناد و تعهدات بین‌المللی و اصل جدایی دین از دولت، به جبهه ملی ایران بپبوندند و نمایندۀ خود را بطور رسمی و علنی جهت مشارکت در تصمیم گیری های جبهه (شورا و هئیت اجرائی) معرفی نمایند. همچنین به شورای مرکزی جبهه ملی ایران نیز توصیه می گردد که بطور رسمی از احزاب و گروه هائی که باور به اصول فوق دارند بطور رسمی و علنی جهت تشریک مساعی دعوت بعمل آورند تا:

 خوش بُوَد گر مَحَکِ تجربه آید به میان

تا سِیَه‌روی شود هر که در او غَش باشد[7]


[1] – مجموعه آثار، جلد یکم، تهران- 1340/ سخنرانی مهندس مهدی بازرگان در روز تاسیس نهضت آزادی

[2] – مصدق، محمد- نامه های دکتر مصدق؛ محمد ترکمان ص 318

-[3] مجموعه آثار، جلد 12- اطلاعیه پیرامون بیانات امام، 60/3/27

-[4] کتاب بازیابی ارزشها، مقاله ایران و اسلام، ج دوم ص 114، مهندس بازرگان، آبان 1360

[5]– آخرت و خدا هدف بعثت انبیا، مهندس بازرگان، موسسه خدمات فرهنگی رسا- 1377

[6] –  نشست جبهه ملی، دوشنبه 14 اسفند 1402، تهران

[7]–  غزلیات حافظ، غزل شمارۀ 159