Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد جنگ دوازده روزه و قطب‌های سیاسی-تیرداد بنکدار

جنگ دوازده روزه و قطب‌های سیاسی-تیرداد بنکدار

جنگ دوازده روزه‌ای که بر آسمان و زمین میهن تحمیل شد، سه قطب سیاسی موجود در کشور را از یک سو و از جنبه بیرونی بیش از پیش متمایز، و از سوی دیگر هم و از جنبه درونی بیش از پیش به سمت همگرایی کشاند. این سه قطب سیاسی را به این ترتیب دسته‌بندی می‌کنم:

 ۱.امت‌گرایان، ۲.ویرانی‌طلبان و ۳.میهن‌دوستان.

در ادامه به تشریح مختصر ماهیت و ترکیب و نیز عملکرد هریک از این سه در مواجهه با جنگ اخیر و پیش‌بینی وضع آینده آن‌ها خواهم پرداخت.

۱.امت‌گرایان:

این قطب عمدتاً در حکومت جمهوری اسلامی و ندرتاً در میان مخالفان آن (بدون احتساب فرقه مجاهدین خلق که زمانی امت‌گرا بود ولی امروز هیچی است) قرار دارد. در هر دو جناح اصول‌گرا و اصلاح‌طلب حاکمان نیز چندان تفاوت معناداری که منتهی به عملکرد متمایزی در این زمینه باشد، به ویژه در سال‌های اخیر دیده نمی‌شود. اگرچه گمانه‌زنی‌هایی هم در مورد تجدیدنظرطلبی برخی از حکومتگران نسبت به این گرایش می‌شود، اما دست‌کم تاکنون جز چند مورد استثنایی و آن هم عموماً از جانب خارج شدگان از دایره قدرت، مصداقی از این تجدیدنظر دیده نشده است.

این قطب مساله فلسطین را که البته یک مساله مهم و واقعی منطقه‌ای و حقوق بشری است را با به حاشیه راندن همین مبانی اصلی و حقیقی موضوع، مبدل به یک امر ایدئولوژیک کرده و از آن هم بدتر آن را نقطه ثقل سیاست خارجی ایران قرار داده است. نقطه ثقلی که تبعات ناگوارش سال‌هاست که گریبانگیر وضعیت داخلی کشور هم شده و جنگ تحمیلی اخیر به اوج رسیدن وخامت چنین وضعیتی شد. البته همانطور که پیشتر هم و در یادداشت پیشین تاکید کرده بودم، این جنگ را امت‌گرایی حاکم بر ایران آغاز نکرد و آغازگر آن امت‌/ملت گرایی نئوفاشیستی حاکم بر اسرائیل بوده است که مرتکب حمله‌ای تجاوزکارانه و غیرقانونی به خاک ایران گردید. اما این واقعیت قطعی هم نافی مسئولیت و نقش مخرب امت‌گرایی که کشور را در معرض گزند یکی از شرورترین میلیتاریسم‌های امروز جهان قرار داده است، نیست.

در جریان جنگ اما این جریان چندان نتوانست بر اصول امتی خود تکیه کند، گذشته از آنکه از امت مدنظرشان هیچ اقدام موثر و قابل اعتنایی در دفاع از ایران مورد تجاوز واقع شده که محل استقرار امت‌گرایان حاکم هم هست نکردند، بلکه اساساً وقتی که کشور مورد هجوم و تجاوز خارجی قرار می‌گیرد، جز بر ارزش‌های ملی و میهنی نمی‌توان برای دفاع از آن تکیه کرد. اگر زمانی جز این هم مثلا در جریان جنگ تحمیلی قبلی با عراق چنین چیزی تا حدی امکان‌پذیر شد، صرفاً متاثر از شرایط خاص و تکرارناپذیر کشور در آن زمان بود. اما پس از پایان جنگ به احتمال زیاد امت‌گرایان مجدداً به علایق گفتمانی پیشین خود رجعت می‌کنند و تلاش در به حاشیه‌راندن علایق ملی و میهنی ایرانیان خواهند کرد و بدتر از این هم منافع ملی و مصلحت راستین کشور را مد نظر نگرفته و اگر بتوانند باز هم پیگیر علایق امتی خود خواهند شد. به این دلیل که فاقد شهامت و درایت کافی برای تجدیدنظر در رویکرد ناموفق و ویرانگر پیشین خود هستند. اما دیری نخواهد پائید که شاید این‌بار به طور بازگشت‌ناپذیری ناگزیر شوند تا ملاحظات ملی را نه فقط لحاظ کنند، بلکه اولویت ببخشند. چون اکثریت قاطعی از ملت ایران به جد دیگر پذیرای هزینه‌کرد بیش از این از ایران برای امت نخواهند بود.

۲.ویرانی‌طلبان:

ویرانی‌طلبی عنوانی بود که چند سال پیش به طیفی که عمدتاً برآمده از چند جریان دست راستی نئولیبرال (برای تاکید بر تمایز آن‌ها از لیبرال‌های عرفی) در دانشگاه‌ها بودند، اطلاق می‌شد. طیفی که فرجام منطقی مواضع آن‌ها به تجویز حمله نظامی خارجی به کشور می‌رسید و زمانی محدود به یک جریان بدنام و منزوی بود. اما در سال‌های اخیر از یکسو با انسداد ناشی از بی‌فایدگی جریان اصلاحات و از سوی دیگر با پیوستن همان جریان بدنام به اردوگاه سلطنت‌طلبان و کسب حمایت رسانه‌ای تمام عیار و نهایتاً هم بیعت ضمنی چند فعال دانشجویی مبارز و خوش‌نام و در عین‌حال همواره سطحی‌نگر دانشجویی به آن‌ها، رفته رفته مبدل به گفتمانی نیمه غالب در فضای اپوزیسیونی شدند.

اما جریان مدافع مداخله نظامی خارجی تنها محدود به این طیف متاخر نبود و پیش از آن‌ها هم بخش‌هایی از اپوزیسیون سنتی خارج از کشوری، در پی اشغال عراق توسط آمریکا و متحدانش، از کوشندگان این راه بودند. این جریان‌ها در اواخر دوره دوم ریاست‌جمهوری جرج بوش که اوج قدرت نومحافظه‌کاران (مابه‌ازای آمریکایی نئولیبرال‌ها) بود، در چند نشست مشترک در پایتخت‌های اروپایی‌ برای آلترناتیوسازی تحت نظر مایکل لدین یکی از تئورسین‌های نومحافظه‌کاران گرد هم آمدند. دو نیروی اصلی حاضر در این نشست‌ها یکی سلطنت‌طلبان طرفدار پهلوی و دیگری احزاب مسلح کردی بودند. اما نهایتاً این برنامه‌ریزی‌ها با روی کار آمدن دموکرات‌ها در آمریکا به محاق رفت و بعد هم مورد نفیی از جانب دنبال‌کنندگانش واقع شد که جریان جنگ اخیر ۱۲ روزه ثابت کرد که ظاهری بوده.

چنانکه پیشتر اشاره شد، دو جریان عمده ویرانی طلبی (طرفداری از حمله نظامی به کشور) یعنی دو طیف سلطنت‌طلبان سنتی و نئولیبرال‌های نوسلطنت‌طلب، از مدتی پیش از آغاز جنگ ۱۲ روزه به هم رسیده بودند و کمپین رسانه‌ای نیرومند و همه‌جانبه‌ای را هم برای تثبیت موقعیت خود و به طور قطع با حمایت‌های سیاسی آشکار و مالی پنهان خارجی صورت دادند. طی این مدت این گروه با ارجاع به فضاسازی‌شان در فضای مجازی، ادعا و توهم موقعیت هژمونیک در فضای واقعی ایران را هم داشتند و حتی نمود خلاف آن را در همه جنبش‌های مبارزاتی ملت ایران (از جمله جنبش مهسا) را کتمان می‌کردند و مدعی بودند که عنقریب انقلابی به ادعای خودشان ملی را برای بازگرداندن سلطنت به ایران رقم خواهند زد. لذا در این مقطع نیز همچنان تظاهر به مخالفت با مداخله خارجی می‌کردند. تا اینکه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر، نقاب فریبکارانه آن‌ها را بالا زد و از صدر تا ذیل، به تائید و توجیه حمله نظامی به کشور پرداختند.

این طیف در جریان جنگ عمدتاً حول محور تاکید یا دست‌کم پذیرش ضمنی ادعای رهبری خودخوانده رضا پهلوی متحد شدند و آنچه را پیشتر انقلاب ملی عنوان می‌کردند، با بلاهت و وقاحت به جانبداری از بمبارانی فروکاستند که جان صدها ایرانی عمدتاً غیرنظامی را می‌ستاند و زیرساخت‌های ملی و اموال شخصی و عمومی را منهدم می‌کرد تا نشان دهند که عناوینی چون ملی‌گرا و ایران‌گرا، گویای نه فقط مضحکه که وقاحت ماهوی آن‌هاست. این‌ها تصور داشتند که بمباران ایران یا به انقلاب مردم و یا حمله زمینی منتهی می‌شود و به این ترتیب در هر حال به قدرت خواهند رسید. بدون آنکه نه این را بفهمند که جامعه گیتی‌گرای ایرانی از جنس شهادت‌طلبان خاورمیانه‌ای نیست که از زیر بمباران مسیر جهاد بگشاید و نه اسرائیل و آمریکا، انگیزه و منافعی در تبدیل جنگ هوایی به زمینی دارند. لذا آنچه در این میان به دست آوردند چیزی بیش از ننگ خیانت نظامی به میهن نبود.

اما اگرچه طیف طرفداران پهلوی عمده‌ترین و پرهیاهوترین جریان قطب ویرانی‌طلب حامی حمله نظامی به کشور بودند، اما دیگرانی هم در این قطب جای می‌گرفتند. از جمله احزاب کردی که علی‌رغم ابراز مخالفت ظاهری یکی از سران‌شان (عبدالله مهتدی) با حمله به ایران، به گفته خودش دیدارهای موثری را در این مدت صورت داد و بمباران تجهیزات نظامی ارتش در غرب کشور گویای زمینه‌سازی برای وارد کردن گروه او و دیگرانی که سکوت اختیار کرده بودند به خاک کشور بود، و شماری از فعالان سیاسی منفرد خارج از کشور‌ که مشهور به مخالفت با پهلوی هم بودند اما هم‌صدا با او از حمله به ایران دفاع کردند و نهایتاً فرقه مجاهدین خلق که بعد از مدت‌ها سکوت معنادار، به یک مخالفت ظاهری با جنگ بسنده کرد.

به هرروی تا به اینجای کار و در پی برقراری آتش‌بس میان ایران و اسرائیل، پروژه قطب ویرانی‌طلب که در هر شکلش نهایتاً منجر به دولت شکننده fail state شدن ایران می‌شد، شکست خورده و بر زمین مانده است. اما امکان پا گرفتن دوباره آن‌ها در صورت وقوع دوباره جنگ منتفی نیست. اگرچه اینها حتی در صورت توفیق هم به عنوان بانیان ایجاد وضعیت دولت شکننده و عامل خارجی بودن، آینده بلند و موفقی در ایران نخواهند داشت.

 ۳  .میهن‌دوستان:

قطب میهن‌دوستان لزوماً محدود به نیروهای واجد ایدئولوژی ملی یا ناسیونالیستی نیست و طیف گسترده‌ای از نیروهای سیاسی و اجتماعی را در بر می‌گیرد که در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اخیر، میهن و ملت را به مثابه ارزش پیشینی و ورای هر موضع و مرام سیاسی در نظر گرفته و در حد توان خود به دفاع از آن برخواستند. قطب میهن‌دوستان در این بزنگاه مهم مبدل به یکی از متکثرترین قطب‌های سیاسی گردید و در بر دارنده بخش اعظم نیروهای جامعه مدنی کشور شد.

این قطب کوشید و تا حدی هم موفق شد که به صورت ایجابی برای میهن‌دوستی مبانی و الزاماتی عینی و عملی را تعین کند که منتهی به پاسداشت میهن و ملت از گزند هرگونه آسیب بیرونی جهت حفظ و بازیابی مسیرهای منتهی به پیشبرد خیر عمومی بود. در وجه سلبی نیز این قطب همانقدر که با نا‌به‌کاری‌های ویرانی‌طلبان که بعضاً به ویژه از طرف جریان سلطنت‌طلب توام با اداها و ادعاهای مبتذل و کذب میهن‌پرستی بود مقابله کرد، با سیاه‌کاری‌های امت‌گرایانی که همواره از حساب ملت و بدون اذن و اجازه و نیز مصلحت و منافع آن، به پای امت ریخته‌اند هم مرزبندی جدی دارد. ولو آنکه امت‌گرایان برای مشروعیت بخشی به عملکرد خود، چند صباحی هم به ناگزیر تظاهر به پایبندی (آن هم محدود و تقلیل یافته) به ارزش‌های مورد وثوق قطب میهن‌دوستان بکند.

این نکته آخر باید هم مورد توجه ویرانی‌طلبان و هم امت‌گرایان قرار بگیرد. زیرا هردو گروه در توافقی نانوشته ولی همسان، حمایت قطب میهن‌دوستان را به حساب حکومت منظور می‌کنند، در حالی که مطلقاً چنین نیست و این قطب صرفاً بر دفاع از میهن در مقابل تجاوز نظامی خارجی تاکید دارد. تجاوزی که برخلاف تبلیغات دستگاه پروپاگاندای متجاوزان در تلویزیون‌هایی چون اینترنشنال و منوتو و دنباله‌های‌شان در شبکه‌های اجتماعی، نمی‌تواند محدود به حکومت بماند و در هرحال میهن به مثابه قلمرو و ملت به مثابه اتباع آن را هم در بر می‌گیرد. قطب‌ میهن‌دوستان در اینجا از میهن و ملت مورد تجاوز واقع شده دفاع می‌کند و هم‌زمان با نفی و محکومیت تجاوز خارجی، سیاست‌های داخلی را هم که زمینه‌ساز و تسهیل‌گر فاجعه جنگ اخیر شده است را مورد نقد و نکوهش مبنایی قرار می‌دهد و خواستار تجدید نظر اساسی در سیاست‌های نادرستی است که می‌تواند دوباره تجربه‌های ناگوار جنگ اخیر را به دنبال داشته باشد.

به هرروی، آینده اکنون بیش از همیشه مبهم کشور، به هر سمت و سویی که رقم بخورد، بی‌تردید این قطب میهن‌دوستان است که هم اهلیت و هم امکان شکل‌دهی به جامعه مدنی جهش یافته آینده کشور را خواهد داشت و هیچ مستبد داخلی و یا مداخله‌گر خارجی نخواهد توانست که این قطب را که بر مبنای ارزش‌های ملی و میهنی جامعه ایرانی، میانگینی از وجدان عمومی این جامعه را نمایندگی می‌کنند، حذف کرده یا از تاثیرگذاری باز دارد.

پی‌نوشت: این سلسله مطالب درباره نقش و موقعیت نیروها و فعالان سیاسی در قطب‌‌بندی‌های البته از پیش موجود ولی اکنون مشخص‌تر شده در پی جنگ اخیر بوده است. بی‌شک هریک از این قطب‌های سیاسی بدنه اجتماعی خود را هم دارند که مدعای من بنا بر شناخت نسبی از جامعه ایران و مشاهدات شخصی بر سنگین‌تر بودن وزن بدنه اجتماعی قطب متکثر و متعهد میهن‌دوستان به ویژه در داخل کشور است. مظاهر این ادعا در همدلی و همبستگی تحسین‌برانگیز هم‌میهنان در درون کشور در مواجهه با جنگ اخیر را بسیار می‌توان برشمرد و برجسته کرد. اما برای تصویر این بخش، هیچ موردی گویاتر از جان‌باختگان پدافند هوایی ارتش در دفاع از میهن نیافتم. اگرچه ارتش ایران همواره یکی از غیرسیاسی‌ترین ارتش‌های منطقه بوده و همواره به وظایف حرفه‌ای خویش در دفاع از این مرز و بوم بسنده کرده است، اما عملکردش همیشه در شرایط جنگی و بحرانی نه فقط در سطح بدنه اجتماعی میهن‌دوستی، بلکه حتی فراتر از بدنه اجتماعی و جریان سیاسی، در موقعیتی نمادین قرار گرفته است. لذا تصویر جان‌باختگان پدافند هوایی ارتش که در خط مقدم مقابله با تجاوز نظامی بیگانه به کشور بوده‌اند، به عنوان قهرمانان نمادین قطب میهن‌دوست و نه فعالین سیاسی همسو با آن‌ها در اینجا درج شده است.

یاد و نام‌شان گرامی باد

پاینده باد ایران.

برگرفته از صفحه فیس بوک تیرداد بنکدار