Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد اعدام ، سلب حق زیستن- کیومرث صابغی
آرشیو ستون آزاد - ستون آزاد - سپتامبر 4, 2023

اعدام ، سلب حق زیستن- کیومرث صابغی


حکم اعدام ازمرزهزاره سوم خودش هم عبورکرده است ولی عجب اینکه علت ضرورت این حکم، یعنی انتقام قانون،هنوز تغییر نکرده است 

     اولین اشاره تاریخی به قانون  اعدام را میتوان در کد حمورابی در بیش از۱۸۰۰ سال پیش از میلاد مسیح  یافت . این کد که در   ۲۲۸ بند  به نگارش در آمده  , اولین قرارداد اجتماعی نوشته شده است که  وظایف شهروندان را نسبت به یکدیگر و حکومتشان به روشنی توضیح میدهد و بی شک  دارای اعتباری  خاص  میباشد .  این کد در ضمن شاید اولین قانون جزایی هم تلقی بشود.  بطور مثال در این کد  در  ۲۵ مورد , مانند دزدی , تجاوز , اتهام نا بجا و غیره حکم اعدام را ضرور دانسته است .  مشابه همین کد در یونان باستان وجود داشته که به مرگ معروف سقراط انجامید .   البته در اینجا اجرای حکم اعدام مابین طبقات اشراف , تهی دستان, و بردگان متفاوت بوده و همگان به یک گونه اعدام نمیشدند .   . امپراتوری رم هم در قرن ۵ پیش از میلاد , کدی تدوین کرد بنام ۱۲ پاره  . در این کد مجازات  همه نوع  تخلفات  حکم اعدام اعلام شده بود .  

    از همینجا مشاهده  میشود که حکم اعدام از دیدگاه دولتمردان زمان , یعنی قانون گذاران  , نه اجرای عدالت و یا داد خواهی , بلکه انتقام جویی بوده است .   حاکمین بزعم  خودشان مرزهای بین قانون و تخلف را وضع میکردند و بر آن منوال فرمان صادر میکردند .  فرمان حکم اعدام .  حال اینکه آیا در واقع آن عمل خلاف بوده است یا نه , یا اینکه مجازات آن خلاف ضرورتا اعدام بوده است یا نه  , قاضی نه منطق ,  بلکه پادشاه بوده است .  اینجا مرا به یاد خلخالی میاندازد.   از وی پرسیده بودند که شما چگونه در مورد بعضی افراد سریع حکم اعدام صادر میکنید ؟ در جواب گفته بود از دید من این آدمهای  خلاف کار و اعدامی بوده اند .  اثبات جرمشان آسان بود .  

     اما اجرای  فرمان اعدام , اشکال مختلفی بخود میگرفت :   از سوزاندن , به صلیب کشاندن , غرق کردن, سوراخ سوراخ کردن و زدن تا حد مرگ و بیشتر .  مثلا اجرای حکم  در مصر ۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در مورد اشراف  و خاصان خود کشی و در مورد عوام قطعه قطعه شدن بوسیله ساطور بوده است .  و یا در چین وسیله رایج اره شدن بوده است  و  در دیگر کشور ها , زنده بگور شدن , چهار پاره شدن , جوشاندن ,  سوزانده شدن  وغیره .  انگلستان اولین کشوری بود که حلق آویز  را وسیله ای برای اعدام بکار گرفت .   این کشور بیشترین ا لگوهای اعدام را که همراه شکنجه هم بودند بکار بست و کارکرد  آن را به دیگر کشور ها  نیز صادر کرد   . نکته ی دیگری  که در اینجا حائز اهمیت است اینستکه روز و زمان اجرای  حکم اعدام از سوی حاکمین اعلان میشده و از  همه مردم , خرد و کلان , دعوت میشده تا در مراسم اعدام شرکت کنند . به گمان من  معروفترین اعدام ها  در  تاریخ  ,  اعدام مسیح در اورشلیم  و اعدام حلاج در ایران است, چرا که در هر دوی این واقعه ها انتقام گیری  از فرد , از جسم فرد  و از بدن فرد در بالا ترین میزان  خود دیده میشد .   به باور من ,  این نکته , یعنی از بین بردن جسم انسان و محو آن به بهانه زدوده کردن آن  , کلید قانون اعدام است.  وحشتناکترین دوران تاریخ اعدام  در جهان ,  دوران هنری هشتم  , که بیش از ۷۰,۰۰۰ نفر به هلاکت رسیدند گواه این مدعا  است .

    این شکل از اعدامها تا قبل از عصر روشنگری رواج داشت و به عنوان نوعی از مجازات پذیرفته شده بود و کمتر کسی به آن ایراد میگرفت . در انجیل , در کتاب آفرینش از سوره ۹ , در آیه  ” عهد خدا  با نوح ”    , آمده است که  ” هرانسانی که انسان دیگر را به قتل برساند  باید بدست انسان کشته شود . ”  اگر چه باید گفت که   امروزه تغییرات فراوانی میان  دید گاه های صاحبنظران و پزوهش گران  این آیین بوجود آمده و بیشترین آنها مخالف اعدام هستند .    در آیین اسلامی هم ,  هم ایه ای مبنی بر قصاص داریم و هم  بر حد , که هر دو سخن از اعدام میگویند .  

       اولین کسی که علیه  مجازات  اعدام نظر داد و آن را غیر انسانی نامید یک حقوق دان ایتالیایی بنام Ceasar Baccaria بود .  وی خطابیه ای در سال ۱۷۶۷ صادر کرد و گفت ”  حکم اعدام اعلان جنگ یک ملت علیه یک شهروند است که تصور میکند نابودی آن شهروند  بنفع دیگران است .”و سپس استدلال کرد که ” تنها زمانی میتوان حکم اعدام را منطقی دانست که ثابت شود که مرگ یک شهروند امنیت بقیه را تضمین کند .  ” این خطابیه آغازی شد برای شکل گیری انجمن ها و محافل ضد اعدام در ایتالیا و  سپس در بقیه نقاط جهان .  ایالت Michigan در آمریکا اولین نقطه دنیا ست که که در سال ۱۸۴۶  میلادی قانون اعدام  , را بجز در مورد خیانت به وطن , لغو کرد و کشور ونزوئلا اولین کشوری بود که در سال ۱۸۶۳ میلادی قانون اعدام را در مورد همه تخلفات ملغی کرد . 

     بنا بر این اعدام اگر چه شکلی است از مجازات , اما این شکل از مجازات نه یک گزینه  در مقابل تخلف, بلکه بندی  نوشته شده در قانون است که بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت دارد .  حال میتوان آن را از سه منظر بررسی کرد :

     ۱ – از منظر اخلاق  اجتماعی . طرفداران قانون اعدام مدعی هستند که کسانی که مرتکب تخلفاتی میشوند که مجازاتش اعدام است , خود داوطلبانه از زندگی خود  گذشته اند .  بعبارت دیگر سند قتل خودشان را خودشان امضا کرده اند .  قانون ناظر  بر ا جرای آن سند است . اما اگر خطابیه آقای با چا ریا , حقوقدان ایتالیایی  را در نظر داشته باشیم وقتی دولتی میخواهد قتلی  را جلوگیر قتلی دیگر کند در واقع  نقض پیام  و نقض غرض میکند  ,  چه که  در این صورت بیان میشود  که قتل عملی است بر خلاف اخلاقیات اجتماع   , مگر آنکه از سوی  دولت و یا اقتدار گر صورت گیرد . به این شکل , امتیاز سلب حق حیات  به اقتدار گر و قانون داده میشود .    و این نکته ی است که فوکو در کتاب ”  تربیت و مجازات  ” –   Diciplin  And Punish  –  بدان اشاره میکند که ”  اعدام شکلی از شکنجه عمومی و برای  عبرت افراد است تا متوجه شوند که علیه قدرت و قوانین  بر نخیزند .  این نوع مجازات سبب میشود تا قدرت بتواند حق نظارت , کنترل , طبقه بندی اخلاق و   اراده بر شهروندان  را برای خود حفظ کند .  ”  بدینصورت است  که , و بخصوص  وقتی که اجرای حکم با حضور شهروندان صورت میپذیرد ,  از یکسو اراده بر فرمان اعمال میشود و از سوی دیگر, با مشاهده پیکری  لرزآن در هوا ,  ارزش زندگی  و انسان بودن به هوا میرود .  یعنی اهمیت و برتری قانون بر حیات .  این قانون مضافا از آنجهت ضد اخلاقی تر است که  تجربه نشان داده است که ناتوانان , بی چیزان و اقلیتها قربانیان عمده این نوع مجازات ها هستند , چه که توانایی استقامت در مقابل لوایح  و بندهای  پیچیده قانونی را ندارند .   و آنگاه که حکم اجرا شد دیگر راه گریزی برای اثبات بیگناهی مجرم  و باز گشت وی باقی نمیماند .  امروزه  DNA توانسته  است انسانهای بی گناهی  را پس از سالها از گوشه  های زندان ها برهاند . 

    ۲- از منظر اجتماعی   : طی نظر سنجی که آقای توماس  فاستر در سال ۱۹۷۴ در کشور آمریکا انجام داده بود , بخش وسیعی از میان  مخاطبانی   که بیشتر سفیدپوست,  میانه تا کهنسال و از طبقه متوسط جامعه بودند  , طرفدار قانون اعدام بودند .  و علت طرفداری از این قانون را وحشت از قربانی شدن و یا کشته شدن اعلان کرده بودند . خب این درست است و کسی دلش نمیخواهد کشته بشه و حق هم دارد که نگران باشد .  و  اتفاقا , آنانی که مدافع سر سخت این  قانون میباشند  دقیقا بر همین نکته اشاره میکنند   که این قانون باعث ترس خلاف کاران  از انجام خلاف خواهد شد .   اگر چه این نوع استدلال در جای خود میتواند گویا باشد اما, امروزه ,  بیش از پیش  , آشکار شده است که این ترفند پاسخی روشن و قاطع بر  دلیل این قانون نیست .   به عنوان  مثآل اگر از میان طرفداران قانون اعدام سئوال شود آیا خود شما حاظر هستید طناب دار را بالا  بکشید و یا لوله تفنگ را به سوی آن شخص نشانه بگیرید ؟  پاسخ  اکثریت بی شک منفی خواهد بود .  علاوه بر آن , تحقیقات امروز بوضوح ثابت کرده است که بر خلاف ساده نگری های سابق ,   دلایل انجام بخشی از تخلفات پیچیده تر از آنستکه ترس از اعدام جلو گیر تخلف شود , مثلا امراض روانی میتواند عامل عمل خلاف باشد که بی شک مجازاتش اعدام نیست .  اینجاست که باید پذیرفت که عدالت  مبتنی بر  قانون به  تنهایی عدالت نیست .  انصاف آن پسوندضروری  است که عدالت را معنا میبخشد .  عدالت منصفانه .  تنها در این محیط است که جنبه های انسانمندانه تخلف ,  رهنمودی در  ارائه رای میشود  .  در عدالت منصفانه امکان تغییر و لغو بر اساس داده های نو و نهایتا لغو اعدام میسر میباشد .  آنچه که مسلم است اینستکه نرم های جامعه شناسانه مانند ایجاد اطمینان برای همه آنانی  که در اضطراب از حضور خلافکارند از طریق اعمال قوانین سختگیر  و یا مجازات های سنگین بمنظور ترساندن خلافکار  , و سایر مواردی که تا کنون اندازه گیر و علت المعلول  این قانون بوده اند   , باید مورد تجدید نظر قرار گیرند.  بعبارت دیگر قوانین انتقامجویانه قرون وسطائی منجمله قانون اعدام باید تغییر کنند و یا ملغی شوند . البته همینجا باید گفت که از اواخر قرن هفدهم میلادی  به بعد  به مرور  در بسیاری از کشور های جهان مثلا سوئد , دانمارک , فرانسه و انگلیس , و  یا کشورهایی از آفریقا مثل آنگولا , و  موزامبیک قانون اعدام ملغی شده است .  در بسیاری از دیگر کشورها مثلا آمریکا ,اشکال  تعرض جسمانی , یعنی  شکنجه ,  و همچنین نوع اعدام های زجرآور از دستور کار خارج شده اند .  اما از سویی دیگر در  کشورهایی مانند ایران , عربستان سعودی , سنگاپور و مالزی اعدام های کودکان زیر ۱۸ سال و همچنین دلایلی شبیه حمل و فروش مواد مخدر به لیست قانون اعدام افزوده شده است .   ۲۳ کشور  جهان منجمله چین , ایران , عربستان سعودی و مصر  و ژاپن و کره شمالی هنوز قانون اعدام را در لیست قوانین جزایی تصریح کرده اند و ۱۱۲ کشور , منجمله کشورهای آمریکا ی لاتن , این قانون را لغو نموده اند .

    ۳- از منظر روان شناسی  اجتماعی : بر انکیختن احساسات متفاوت و گاها متضاد , عادی کردن حس انتقامجویی , ایجاد ترس , یاس , بی تفاوتی و حتی  ایجاد حس وفاداری به قانون به بهانه اجتناب نا پذیری  , عواملی است که قانون گذار را امیدوار میسازد تا از آن  طریق قدرت را بر سوبژه های خود همچنان حفظ نماید .   اما تاثیرات روانی  این قانون بر آنانکه در انتظار این حکم مینشینند , خود شکنجه ای است که سیندرم اتاق مرگ نامیده میشود و این آن چیزی است که هیچ یک از قوانین انسانی قابلیت التیام آن را ندارد .   بی جهت نیست که مخالین قانون اعدام , این شیوه مجازات را ناقض حقوق بشر میدانند .از سویی دیگر این قانون در هیچ محیطی  ,  حتی آنجایی که تماشاگران به تماشای اجرای حکم نشسته اند  , ایجاد ابراز رضایت و خوشحالی نمی کند  و  حتی برای اکثریت کسانی که عزیز خود را از دست داده اند .  نه تنها لبخندی بر لب ها دیده نمیشود , بلکه پژمردگی چهره ها گواه اضطراب درونی است .  و این , امروز بیش از هر زمان ,  نشانی از نا  خرسندی نسبت به این قانون است .

  در ایران جمهوری اسلامی  قانون اعدام , صرفنظر از کمیت  و اشکالش , یعنی  چه در قالب جنایی و چه قالب سیاسی , همان قانونی  است که در دوران پهلوی , قاجاریه و صفویه داشته ایم .   اعدام به بهانه عقیده .   اعدام به بهانه اندیشه و اعدام به بهانه حق طلبی .    بی تردید  تفاوتهایی در تعبیر و یا علل   اجرای این قانون به وجود آمدهاست  که گاها وحشتناک تر از همیشه است , اما علت قانون هنوز” انتقام قانون  ” است و این آن  چیزی است  که باید  تغییر کند و در پایان تغییر فقط  یک کلام نوشته شود  .  نه .

کیومرث