
اصول بنیادین سیاسی در مبارزات ملی شادروان دکتر شاپور بختیار-ایراندخت صدیه
شاپور بختیار فرزند محمدرضاخان سردار فاتح بختیاری و نازبیگم دختر صمصمام السلطنه بختیاری بود. تربیت او در خانواده مشروطه خواه بختیاری صورت پذیرفت و تحصیلات در فرانسه او را به سوی ارزشهایی چون سوسیال دموکراسی و لائیسیته سوق داد. ارزشهایی که شالوده فکری و باورهای سیاسی او را تشکیل داد.
برپایه همین اصول دکتر شاپور بختیار در جوانی بر علیه دیکتاتوری فرانکو، نازیسم هیتلری و در نهضت مقلومت ملی فرانسه مبارزه کرد و سپس در جنبش ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق و بعد از کودتای 28 مراد 1332 در برابر استبداد پهلوی مقاومت نمود.
در بحبوحه توفان دی و بهمن 1357 این دکتر شاپور بختیار بود که با روشن بینی خطر دیکتاتوری اسلامی خمینی را دید و با شهامت خاص خود آن را به همگان هشدار داد گناهی که خمینی و یارانش هیچگاه بر این فرزند پاک و راستین ایران نبخشیدند.
با استقرار حکومت اسلامی دکتر بختیار پس از خروج از ایران با ایجاد نهضت مقاومت ملی ایران در پاریس و روشنگری ماهیت حکومت خمینی برای سران کشورهای جهان در برابر استبداد اسلامی مبارزه نمود.
سرانجام در 15 مرداد 1370 (6 اوت 1991 ) دکتر شاپور بختیار به همراه منشی وفادارانش سروش کتیبه توسط سه نفر از آدمکشان حکومت اسلامی محمد آزادی ، فریدون بویر احمدی و علی وکیلی راد با ضربات چاقو به فتل رسید.
میراث این رهبر بزرگ و ملی ایران برای امروز ما ارزشهایی چون، آزادی و مخالفت با استبداد فردی شاه و شیخ، لائیسیته، سوسیال دمکراسی، ایران دوستی، مخالفت با حمله و دخالت بیگانگان در تعیین سرنوشت ایران است.
1 – آزادی، دمکراسی و مخالفت با استبداد شاه و شیخ :
دکترشاپوربختیار همواره خواه در برابر دیکتاتوری پهلوی و خواه در برابر استبداد روحانیون حاکم بر ایران بعد از انقلاب 1357، همواره بر ضرورت آزادی اشاره می نمود، او با تاکید بر ضرورت برقراری آزادی در آینده ایران هر نوع خودکامگی و دیکتاتوری فردی را نفی می نمود. در زمستان 57، در زمان نخست وزیری و در هیاهوی تب و هیجان انقلابی با صراحت از دیکتاتوری محمدرضاشاهی و دیکتاتوری آینده خمینی انتقاد کرد و هدف خود را « ترویج آزادی و آزادگی در ایران » نامید و در بهمن 1357خطاب به خبرنگاران چنین گفت : « یک عده ای متأسفانه عادت به دیکتاتوری کرده اند، دیکتاتوری محمدرضاشاه را قبول کرده اند ، دیکتاتوری آینده هم شاید مطلوب طبعشان باشد ولی من آزادی و آزادگی را در این مملکت می خواهم ترویج بدهم. »
سالها بعد در پاریس ضمن انتقاد از حزب اللهی های طرفدار حکومت اسلامی طرفداران رضاپهلوی را با لغت « شاه اللهی » چنین توصیف کرد : « لغت شاه اللهی را من ده سال پیش برای اولین بار به زبان آوردم . ده سال پیش وقتی صحبت از حزب الله شد. من گفتم شاه الله هم داریم. ایشان روزی به من گفت این لغت را دوستان شما از کجا آورده اند من گفتم دوستان بنده در نیاورده اند خود من در آورده ام . من معتقد هستم شاه اللهی ها چیزی را که اصلا نمی خواهند مشروطیت است. آن چیزی را که کمتر از مشروطه میخواهند خود قانون اساسی است . آنها جیبشان را می خواهند. آنها زورگویی می خواهند. » ( مصاحبه با نشریه راه آزادی )
در جزوه مبانی اندیشه های سیاسی و برنامه های اجرایی، دکتربختیار باور خود به آزادی و ضرورت وجودی این اصل مهم و بنیادی را چنین توصیف کرده است :
« من بر آنم که شکوفائی جامعه در همه زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و هنری بی آنکه از آزادی برخوردار باشد میسر نیست و خودکامگی فردی و گروهی یا حزبی در هر حال بازدارنده پویائی جامعه و در نتیجه باز دارنده کار پیشرفت و توسعه مطلوب است.
تجربه تاریخ ، بهترین شاهد این مدعاست ، در همه دستگاه های خودکامه از هر گروه که بوده و هستند پیدایی خشک اندیشی ، کندی رشد و پیشرفت ، بی بند و باری خلاقیت انسان ها از بدیهی ترین دنباله های منطقی چنان رژیم هائی بوده است و در این گونه دستگاه ها به طور ذاتی امکان سود بردن از اندیشه ها از میان برداشته شده و علاوه بر انسانهای محیط که چون دیگر انسانها خواهان آزادی هستند از نیکبختی به دور مانده اند. »
2 – لائیسیته :
دکتر شاپور بختیار که از دوران تحصیلاتش در دبیرستان فرانسوی بیروت با لائیسیته آشنا بود و تحصیلات دانشگاهی خود را در فرانسه گذارنده بود همیشه بر ضرورت جدایی دین از دولت تاکید می نمود او که تز دکترای خود را با عنوان « رابطه قدرت سیاسی و مذهب در جوامع باستانی » نگارش کرده بود، همواره مخالف دخالت روحانیون اسلامی در سیاست و قدرت گیری آنان بود. او در آخرین سخنرانی اش در لاهه این اصل مهم در باورهایش را این گونه توضیح می دهد : « لائیسیته یعنی اعتقاد کسی که به تمام مذاهب حرمت می گذارد ولی به هیچ وجه دخالت مذهب در حکومت را نمی پذیرد . ببینید ممالکی که به این ترتیب عمل کرده اند به کجا رسیده اند ازهمین هلند بگیرید تا بلژیک تا آلمان تا سوئد وغیره . بدانید که ممکن نیست یک رژیمی که درآن مذهب و حکومت یکی باشد بتواند اسم دمکرات روی خودش بگذارد. »
3 – سوسیال دموکراسی :
دکترشاپور بختیار همواره خود را سوسیال دموکرات می دانست و درباره لزوم برقراری آن در ایران در کتاب خود، یکرنگی چنین می گوید : « من طرفدار سوسیال دموکراسی هستم چون در ایران که نارضایی ها از بی عدالتی اجتماعی سرچشمه می گیرد ما نمی توانیم فقط به داشتن یک حکومت میانه رو قناعت کنیم. ما به ضرورت اوضاع و احوال، متمایل به چپ خواهیم بود. ولی تکرار می کنم که سوسیال دموکراسی مناسب ما، نمی تواند عینا از نوع سوسیال دموکراسی آلمان فدرال یا کشور سوئد باشد. جوهر سوسیال دموکراسی، سیستمی پیشروست که در پرتواش، عدالت اجتماعی همراه با پیشرفت های صنعتی، بدون انقلاب و بدون درگیری و بدون خشک اندیشی و متناسب با رسوم وآداب و فرهنگ کشوری توسعه یابد که این مشرب در آن ریشه می گیرد. »
همین باور به سوسیال دموکراسی موجب شد تا زمانی که دکتر بختیار در دولت دکترمصدق به معاونت و سپس کفالت وزارت کار منصوب شد بزرگترین خدمت او تدوین قانون بیمه های اجتماعی کارگران باشد که بهترین و مؤثرترین وسیله مبارزه با حزب توده بود، چون دستمزد زندگی کارگران را بهبود می بخشید طبق این قانون کارگران از دستمزد ایام بیماری، درمان مجانی بطور کل، کمک ازدواج، کمک نوزاد، هزینه کفن و دفن، غرامت نقص عضو و از کار افتادگی و بازنشستگی برخوردار می شدند. لایحه این قانون با امضای بختیار به دولت پیشنهاد و بعد با استفاده از لایحه اختیارات به تصویب رسید. ( کتاب سی سال در گذر تاریخ، رحیم شریفی، انتشارات شرکت کتاب، صفحات 632 و 633 )
4- ملی گرایی و ایران دوستی :
دکتر شاپور بختیار در خانواده ملی و مشروطه خواه بختیاری دیده به جهان گشوده بود و تحت تربیت در چنین شرایطی با ایران دوستی و فرهنگ ایرانی آشنایی کامل داشت و همین ایران دوستی زمینه ساز همکاری و حضور او در دولت دکتر مصدق و مبارزات ملی جبهه ملی ایران شد. ایشان درباره این ارزش بزرگ در جزوه مبانی اندیشه ها و برنامه های اجرایی چنین سخن می گوید:
« در بزرگ خانواده ایرانیان از دیر باز و به شهادت تاریخ مفهوم میهن از معنای ویژه برخوردار بوده است و این مفهوم در فرهنگ ایرانی با همه هجوم های بیگانگان جای ممتازی و استوار و والای خود را نگاه داشته است و از همین رو احترام و پاسداری از آن را نخستین اصل می شناسم و به تجهیز نیروهای ملی برای پاسداری از آن و دفاع از مرز و بوم تأکید فراوان دارم . نکته ای که نباید فرو گذارده شود این است که احترام به میهن و قوم ایرانی در بر دارنده این معنی نیست که باید برتری قومی و نژادی ایرانیان را باور داشت و یک پانیسم یا تبعیض نژادی و قومی را پذیرا شد . وقتی سخن از احترام و دوستی متقابل میان ملت های جهان در میان است به طور طبیعی دیگر جایی برای برتری گرائی وجود نخواهد داشت . »
5 – مخالفت با جنگ، حمله نظامی و دخالت کشورهای بیگانه در تعیین سرنوشت ایران :
دکتر شاپوربختیار همواره مخالفت صریح و قاطع خود را با هر نوع حمله بیگانه به ایران اعلام می نمود در مصاحبه با بی بی سی لندن به صراحت گفت : « من هرگز حمله بیگانه به ایران را نمی پذیرم. » مصاحبه ها و بیانیه های فراوانی در رد و محکومیت حمله نظامی به ایران از سوی دکتر بختیار وجود دارد که مصاحبه با نشریه ایران تربیون یکی از آنهاست که دکتر بختیار به صراحت ضمن مخالفت با جنگ از ایران دوستی ایرانیان در برابر آن سخن می گوید :
« من معتقدم که عراق نمی بایستی حمله کند. ایرانی ها وطن پرست هستند. هر ایرانی وطنش را چون جان دوست دارد و در مقابل تهاجم خارجی عکس العمل نشان می دهد. اما بایستی که به آقای خمینی فهماند که افراد مملکت اگر می جنگند برای دفاع از شما نیست، برای دفاع از ایران است. اما تو که ایران را دوست نداری، تو که امت اسلامی برایت اهمیت دارد نه ملت ایران، در ایران چه می کنی؟ تو در این سرزمین خود بیگانه ای دیگر هستی که به زور سرزمین ما راتصرف کرده ای. برو جایی که امت اسلام است. »
همچنین دکتر بختیار آزادی ایران را در گرو مبارزات ملت ایران می دانست و همواره مخالف دخالت بیگانگان در مسیر آزادی ایران از چنگال حکومت استبداد اسلامی بود. او در پیامی به ملت ایران شرط پیروزی مبارزات ایرانیان را چنین توصیف می کند: « شرط پیروزی ما در این مبارزه آن است که ما ایرانیان در داخل و خارج کشور معتقد و مصمم شویم که نجات ایران به دست خودمان است . آنهایی که چراغ سبز از لندن و مسکو و واشینگتن می خواهند تا شروع به کار کنند آنهایی که منتظرند تا حضرات چه تصمیمی بگیرند بهتر است که هرچه زودتر از گردونه خارج شوند و مزاحم پیکار دیگران نباشند ولی سایرین حق دارند که با داشتن سلیقه های متفاوت به شرط آنکه هدف آنها برانداختن رژیم نکبت بار و وحشت آفرین خمینی باشد دست به دست هم بدهند تا کشور نجات یابد . هیچ کشور خارجی برای آزادی ما قیام نخواهد کرد . این قیام باید به دست ایرانی و برای ایران انجام گردد . کشورهای خارجی وقتی متوجه ما خواهند شد که ما برای باز پس گرفتن ایران به پا خیزیم. »
نتیجه گیری :
آنچه در بالا به آن اشاره شد پنج اصل بنیادین در اصول سیاسی و مبارزات ملی شادروان دکتر شاپور بختیار است که همواره در طول مبارزه با استبداد فرانکو، جنگ جهانی دوم، مبارزه با هیتلر در نهضت مقاومت ملی فرانسه، در نهضت ملی ایران در کنار دکتر مصدق، در دوران فعالیت در حزب ایران و جبهه ملی ایران، پذیرش نخست وزیری و دوران اقامت در پاریس و مبارزه با استبداد اسلامی در این چهارچوب فکری بود.
در سالگرد ترور او و در سخت ترین روزهای ایران، گذشت زمان و ضعف و ناتوانی حکومت استبداد اسلامی درستی و اصالت پیش بینی های تاریخی او درباره ماهیت این حکومت و لزوم برقراری آرمان ها و چهارچوب فکری او را برای نجات ایران به ما نشان داد.
در روزهایی که اسرائیل و آمریکا به خاک ایران حمله کردند و زیرساخت های نظامی و غیر نظامی مانند پالایشگاه ها و فرودگاه ها و حتی بیمارستانهای کشور مورد هدف قرار گرفتند ، با تکیه بر مخالفت قاطع و صریح شادروان دکتر شاپور بختیار و تکرار این جمله او که « من هرگز حمله بیگانه به ایران را نمی پذیرم. » عملکرد خیانت بار بازمانده پهلوی در تحریک اسرائیل برای حمله به ایران و رقص و پایکوپی طرفداران او در زیر پرچم اسرائیل برای رسیدن به قدرت نه تنها پذیرفتنی نیست بلکه یادآورد نقش گروه مجاهدین خلق در حمایت از عراق در حمله به ایران است.
در روزهایی که ایران در دستان سیاه استبداد در حال ویرانی است تنها سوسیال دموکراسی ضامن برقراری عدالت اجتماعی و بهره مندی ایرانیان از منابع سرشار ایران و پایان ظلم و بی عدالتی و فقر موجود می باشد.
در شرایطی که دست دخالت ایدئولوژی روحانیون اسلامی در تمام سطوح زندگی مردم وجود دارد محکم ترین ضامن برای کوتاه شدن این دخالت لائیسیته و پایان دادن به دخالت روحانیون در اداره ایران است .
ایران امروز در چنگال دیکتاتوری فردی ولایت فقیه اسیر شده است دیکتاتوری مخرب تر از استبداد شاه که مضراتش ایران را به دست استبداد نعلین کشاند دیکتاتوری خون آشام که جان ایرانیان را به گروگان گرفته و برپایه استبداد فردی خود ایرانیان را به اسارت در آورده .
امروز، تبعیض های کمرشکن اجتماعی و اقتصادی، نبود آینده ای روشن و گسترش چتر خودکامگی ولایت فقیه بخشی از دردهایی است که ایرانیان به آن دچار شده اند و چاره در برقراری اصول و میراث سیاسی شادروان دکتر شاپور بختیار است که تمام عمر برای آنها تلاش کرد. باشد تا با درک و آگاهی از این میراث گرانبها و تلاش ایرانیان شاهد نجات و آزادی ایران باشیم .
منابع :
1 – شادروان دکتر شاپور بختیار : « من آزادی و آزادگی را در این مملکت می خواهم ترویج بدهم. »
2 – مصاحبه دکتر شاپور بختیار با نشریه راه آزادی.
3- جزوه مبانی اندیشه های سیاسی و برنامه های اجرایی دکتر شاپور بختیار.
4 – آخرین سخنرانی زنده یاد دکتر شاپور بختیار قبل از ترور در لاهه هلند.
5- شاپور بختیار، یکرنگی، ترجمه مهشید امیرشاهی، انتشارات خاوران، پاریس.
6 – رحیم شریفی، سی سال در گذر تاریخ، انتشارات شرکت کتاب.
7- مصاحبه بی بی سی با شادروان دکتر شاپور بختیار در مورد فعالیتهایش در سال 1980.
8 – مصاحبه دکتر شاپور بختیار با نشریه ایران تربیون.
9 – شادروان دکتر شاپور بختیار : « نجات ایران به دست خودمان است »
ایراندخت صدیه ، 13 مرداد 1404