چشمان پرازاشک”مرتضی محیط” وتاریخ خونبارکمونیستها درایران-کاوه فرزندملت
مبارزان سیاسی قبل از انقلاب 57 ، و بخصوص کسانی که در زندان قصر و بندهای سیاسی 6-5-4 بوده اند ” مرتضی محیط ” را بخوبی می شناسند ، در آن سالها من نیز در زندان قصر محکوم به 12 سال زندان بودم و وقتی که بازرسان سازمان عفو بین المللی در سال 1356برای بررسی وضعیت زندانیان سیاسی به زندانها آمدند ، مرتضی محیط که تحصیلکرده آمریکا بود و به زبان انگلیسی مسلط ؛ بعنوان زندانی مورد اعتماد زندانیان سیاسی ، بازرسان را در امر ترجمه صحبتهای زندانیان کمک میکرد .
مرتضی محیط را بعنوان “مائوئیست ” و معتقد به تفکر سه جهانی ( آمریکا ، سوسیالیزم چین و سوسیال امپریالیزم یعنی شوروی ) می شناختند و به همین خاطر از سوی عموم زندانیان که آنروزها تحت هژمونی فکری معتقدان به مبارزه مسلحانه و سوسیالیزم شوروی بودند ، مورد بیمهری و بایکوت فکری قرار می گرفت . بنظر میرسد وی تا کنون هم با همان منطق فکری معروف به مائوئیسم فعالیت سیاسی می کند ، از ویژگی های این تفکر ، نیمه فئودال – نیمه سرمایه داری دانستن ایران در آن سالها ، مخالفت شدید با شوروی و امپریالیست دانستن آن قدرت بود . وی حتی هنوز هم با جسارت از دولت پوشالی اتحاد شوروی حرف میزند و فراموش می کند که آنچه که وی امروز از سیاست خارجی آن بعنوان سیاست خارجی مستقل و ضد سلطه فدراسیون روسیه یاد می کند ، بر مبنای همه دستاوردهای همان نظامی است که وی خود آنرا پوشالی می نامد . البته یکی از ویژگی های دکتر محیط ارتکاب به اشتباهات زیاد و اعتراف به آنهاست . وی تا مدتها از سیاستهای اصلاح طلبان ، کروبی و میر حسین دفاع میکرد ، در دوره ای حتی از احمدی نژاد دفاع میکرد و اکنون هم از سیاست خارجی ج.ا. تحت عنوان سیاستی خارجی مستقل دفاع می کند و قادر بدرک این موضوع نیست که سیاست خارجی ج.ا. سیاستی خارجی برای رسیدن به هدف مطرح کردن خامنه ای و شیعه ولایی بعنوان ولی فقیه مسلمین جهان و استفاده از کارت فلسطینی ها و مبارزه اشان با اسراییل برای رهبری کردن اعتراضات ضد اسراییلی مسلمانان منطقه از سوی روحانیت مرتجع ولایی است . ” خامنه ای ” برخلاف آنچه محیط فکر می کند ، هیچ نسبتی با مبارزه استقلال طلبانه و مبارزه با سلطه نداشته فقط با مقصد حفظ روحانیت از نابودی نهایی بدست مردم ، بسوی روسیه و چین گام برداشته است .
صحبت بدرازا کشید، مقصود از نوشتن این سطور اینکه دکتر محیط که فارغ از تفکرات سیاسی خود انسان شریفی است در یکی از برنامه های اخیر خود با چشمان پر اشک ، یاد و خاطره یکی از همرزمان خود در زندن اهواز در زمان شاه را گرامی میدارد که اخیرا از دنیا رفته است . وی از اکبر زبر دست که یکی از فعالان امور مبارزات کارگری منطقه جنوب کشور بود یاد می کند و از رنجی که بر سه تن از مبارزان سیاسی چپگرا چه در دوران شاه و چه در دوران ج.ا. رفته است با تاثری که مخاطب را نیز متاثر می کند سخن می گوید . می توانم بگویم من خود که در هر دو رژیم زندانی و تحت شکنجه های وحشتناک بوده ام نیز متاثر شدم و ناخود آگاه ذهنم متوجه این واقعیت شد که کمونیستها و چپگرا های ایرانی از نحله های مختلف از مائوئیست تا توده ای ، در دوران معاصر بیشترین سرکوب و شکنجه واسارت و اعدام را متحمل شده اند . کمونیستها در سه نظام سیاسی رضا شاه و محمد رضا شاه و اکنون ج.ا. معمولا پرچمدار نوعی عدالتگرایی محض و دفاع از حقوق اقشار کارگری و اولین پرچمداران نوعی روشنگری و مبارزه با خرافات در ایران بوده اند . حزب توده اولین جریان سیاسی بود که توانست وسیعترین تظاهرات کارگری در سالهای منجر به کودتای 1332 را در کشور سازمان دهد .
از یاد نبریم که حتی حزب توده که حتی خود چپ ها ، آنرا بسختی مورد نقد های بیرحمانه قرار میدهند بیشترین تعداد اعدامی و اسیر و آواره از کشور را در کارنامه خود دارد . بعد از فروپاشی اتحاد شوروی فرصتی پیش آمد که در کشورهای سابق شوروی وضعیت زندگی بسیاری از تبعیدیان توده ای که بعد از سرکوب 1332 و موضوع فرقه دموکرات به شوروی آنروز پناهنده شدند را از نزدیک ببینم ، این انسانهای شریف عموما معلم ، استاد دانشگاه ، وکیل و یا پزشک بوده ونمونه هایی از داشتن یک زندگانی پر از رنج و محنت بودند .
من که خود در عنفوان جوانی سالهای متمادی با سازمانهای چپگرا فعالیت سیاسی کرده ام ، از این مردم جز وطن پرستی ، صداقت در دفاع از منافع محرومین و نوعی ملی گرایی ( البته ایدئولوژیک ) ندیدم و درست به همین دلیل در یاد آوری رنجی که از سوی دو رژیم بر انقلابیون چپگرای ایرانی رفته است متاثر شدم
کمونیستها و چپ گراهای ایرانی اگر بتوانند مانند کمونیستهای اروپایی موضوع پذیرش پارلمانتاریزم و رد دیکتاتوری پرولتاریا را در دستور کار خود قرار دهند ، در کنار ملی گرایان ایرانی تحت زعامت فکری یاران حضرت مصدق ، از امکانات بسیاری برای کمک به مبارزات انقلابی و ضد ولایی مردم ایران تا رساندن این مبارزات به داشتن دولت لیبرال – دمکرات و لائیک برخوردار بوده و ملت ما در مبارزات انقلابی خود به مبارزان صدیق و جانباز کمونیست سخت محتاج است