Home جبهه جمهوری دموکراتیک لائیک ارشیو-ج -ج-دموکراتیک-لائیک علت اصلی شکست جنبش ژینا: ایرانیان هنوز  از “ایران اسلامی و اسلام ایرانی”و اصلاح طلبان نبریده اند- کاوه فرزند ملت

علت اصلی شکست جنبش ژینا: ایرانیان هنوز  از “ایران اسلامی و اسلام ایرانی”و اصلاح طلبان نبریده اند- کاوه فرزند ملت

پفیوزی تاریخی اقشار بینابینی یا وقار سیاسی اکثریت جمعی….

هدف اصلی این مقاله نشان  دادن بن بست ها  شکست و اثرات جانبی مثبت و منفی  جنبشی  است که اکنون  تحت عنوان  شعار زن ، زندگی ، آزادی ،شناخته میشود . در این بررسی ابتدائا شرح و توضیح تیتر مقاله مد نظر قرار گرفته و نظری به ماهیت و نهایتا  به تاثیراتی که این جنبش بر معادلات سیاسی اجتماعی نهاد پرداخته میشود ، در ادامه ناتوانی این جنبش در بر آوردن انتظاراتی از جمله سرنگونی را که به بار آورد و دلایل آنرا مورد واکاوی قرار گرفته  و به مانع اصلی فراگیر شدن این حرکات گسترده  که پدیده ای گفتمانی و نه سخت افزاری از نوع خشونت رژیم  است نگاهی انداخته و نهایتا نتیجه گیری میشود .

جنبش ژینا : 

در این مقاله به حرکات اعتراضی براندازانه ای گفته میشود که بعد از کشته شدن ( قتل ) زنده یاد” مهسا امینی ” در تاریخ 25/06/1401 بدست ماموران گشت ارشاد ، آغاز شد . این حرکات بر اندازانه بود ، چون هر چند که که منبع و الهام بخش  شروع آن اعتراض به حجاب اجباری بود اما شعارها ی براندازانه که در چندین مورد به قتل نیروهای رژیم کشیده شد ، بیانگر این بود که فعالان میدانی آن که عموما از میان لایه سنی  جوان و حتی کم سن و سال اقشار متوسط و تهیدست  بودند  اساسا سر سازش با رژیم را ندارند.  این موضوع همچنین نشان داد که  در شرایط فعلی هر حرکت اعتراضی بزرگ فارغ از اهداف آغازکنند گان آن و تحت تاثیر برخورد خشن نیروهای امنیتی رژیم بسیار سریع  سمت و سوی براندازانه گرفته و از آنهم مهمتر اینکه بسرعت  تحت رهبری عناصر وابسته به نیروهای خارجی بر انداز در خواهد آمد . در شرایط حاضر نیروهای مترقی و ملی از هیچ شانسی برای قرارگرفتن درموضع رهبری حتی بخشی از این حرکات بر خوردار نیستند . از سوی دیگر نیروهای اپوزیسیونی خارج از کشور ( بجز مجاهدین خلق )  هماهنگ و تحت رهبری و مدیریت آمریکا و اسراییل بسیار هماهنگ عمل می کنند .

شکی نیست که این حرکات از نظر تاریخی  بخشی از مبارزه تاریخی مردم ایران برای رسیدن به حکومت قانون ، قوای سه گانه مستقل از یکدیگر ، مجلس و نهاد جمهوری بود اما تفوق گفتمان سلطنت طلبی و اپوزیسیون آمریکایی  بر آن از همان اولین روزهای ابتدایی آن کاملا مشهود بود و رژیم هم در این باره سعی بسیار کرد که این حرکت اساسا سویه مترقی ندشته باشد . همین افراد در مراحل مختلف این جنبش  مانند یک  دسته منظم خوانند گان کر ،گاها فعال بوده و گاه  از جنب و جوش افتادده و بخش دیگر آن بعنوان سخنگوی جنبش مهسا  و حرکت ژینا ، به فعالیت ادامه داد. اما حتی کشورهای خارجی هم از این رهبران فقط بعنوان برگ بازی برای کشاندن ج.ا. به پای میز مذاکره استفاده کردند و نه بیشتر و همان رئیس جمهور فرانسه که پذیرای مثلا رهبران ز.ز.آ بود همین دیروز 1.5 ساعت با ابراهیم رییسی در مغازله بود !

 بنطر میرسد جنبش ز.ز.آ دچار چنان حاشیه ها و موانعی بود که علیرغم خسارت فراوانی که متحمل شد بسیار زود به شکست انجامید وخیزش دوباره آن فقط موقعی  محتمل است که افرادی مانند رضا  پهلوی ، مصی علینژاد ، نازنین بنیادی و گلشیفته فراهانی که بعنوان رهبران بلا منازع این سری از حرکات شناخته شده اند ، سایه اشان را از سر آن کم کنند . رهبران جنبش ز.ز.آ را در شرایط فعلی فقط می توان یک کر کاملا هماهنگ تحت رهبری آمریکا فقط بعنوان برگ بازی دانست و بنظر هم نمی رسد که فعالان میدانی این جنبش در داخل وضعیتی بهتر از این داشته باشند .

شکست جنبش : اینکه بعضی از اعضای اپوزیسیون ج.ا. ادعا می کنند که حرکات اعتراضی زن ، زندگی ، آزادی شکست نخورده و ادامه دارد اشتباه است ، می توان گفت جنبش اعتراضی بر علیه ولایت که از 40 سال پیش ، شروع شده ادامه دارد ، اما این سری حرکات اعتراضی تحت این عنوان مشخص شکست خورد و اکنون باید به اثبات و تحلیل این شکست  نشست . اینکه زنان و دختران اکنون و در خیابانها بی حجاب شده اند البته دستآوردی هست اما منظور از شکست رژیم  ، اینستکه مبارزه ای  با حداقل 500 کشته ، باید رژیم  به عقب نشینی هایی مهم در همه حوزه های  سیاسی – اجتماعی و اقتصادی به عقب نشینی وادار میکرد و رژیم در هیچکدام از این حوزه ها عقب نشینی نکرده و خود و هوادارانش را با موضوع بی حجاب شدن زنان هماهنگ کرده است .

 ایران اسلامی و اسلام ایرانی :  وجه اصلی تلاش این مقاله در اینستکه که اکثریت ایرانیان هنوز به ادامه ارتباط ایران و اسلام معتقدند و شکست جنبش ز. ز. آ قبل از اینکه کشتار و خشونت به کار گرفته شده از سوی رژیم باشد امید همین اکثریت به ادامه بقای گفتمان ایران اسلامی و اسلام ایرانی است.

در توضیح این مسئله  می توان گفت که فرهنگ ؛ تمدن و سیاست در ایران امروز متاثر از سه ویژگی  تمدنی ، فرهنگی و اجتماعی دینی ( در حوزه سیاست ج.ا.)، ایرانشهری و باستانی  (  در حوزه سیاست سلطنت ) و گفتمان مدرن است . اکثریتی از مردم ایران ، امروز در سال در آغاز دهه پانزدهم شمسی ، مدرن شدن را  به اشتباه رو در رویی و وداع ابدی با اشکال سنتی و دینی حکمرانی , زندگی اجتماعی و اخلاق و عادات نیاکان میدانند . اکثریتی از مردم ایران  هنوز می خواهند رابطه طلایی و خدمات متقابل اسلام و ایران باقی بماند و تا سال 1357 ، گفتمان سلطنت را سخنگوی این گفتمان میدانستند و امروز به ضرب و زور ترس از دست رفتن مملکت ، ج.ا. را مدافع حفظ ارتباط میان ایران و اسلام میدانند . بخشی از این اقشار سنتی سلطنت طلب و بخشی ولایت طلب هستند وعلیرغم دشمنی خونین در جهت گیری سیاسی اما در رفتار و کردار سیاسی و اجتماعی ، فرق زیادی با یکدیگر ندارند . اکثریت مردم ایران که همین اقشار خاکستری و بینا بینی ، در ترس از ایران سوخته ای که ولایی ها تهدید می کنند و یا تحریم و تهدید به حمله خارجی که از سوی سلطنت طلبان و اپوزیسیون آمریکایی مطرح میشود ، به محافظه کاری سیاسی روی آورده ودر شرایط حاکمیت ولایت بر کشور، عملا خواهان حفظ  وضعیت موجود و ادامه حیات گفتمان ایران اسلامی و اسلام ایرانی و با احتیاط خواهان  بازگشت سید خندان ( محمد خاتمی ) و نه حاکمیت  سید غران ( خامنه ای هستند ) و یا همکاری این دو گرایش بایکدیگر هستند .  همین اقشار بینا بینی و بیطرف و محافظه کار هستند که در هنگامه جنگ شدید میان گرایشهای سیاسی ، در 1332 ، در 1357 ، اکنون در 1401-1402 ، بی اعتنا به جنگ و جدل دو طرف افراطی حکومت و مخالفان ، سر در لاک برده ومعمولا بسوی طرف غالب رفته و همان می شود که می گویند مردم در  مرداد 1332 ، صبح ،  زنده با د مصدق می گفتند وعصر  در ترس از وقوع جنگ داخلی و کشتار مردم توسط ارتش ، جاوید شاه گفتند .

این خصوصیت را  نمی توان ترس و وادادگی نامید که در عین حال   می تواند نوعی عقلانیت سیاسی در هنگامه ای باشد  که همین  اکثریت اس و اساس مملکت را در خطر می بینند . بعضی گرایشهای سیاسی در ایران این نوع کنش سیاسی ایرانیان را “پفیوزی سیاسی”  و سازش حتی با مغول و تیمور و اعراب وحشی  می نامند اما زنده یاد ” داریوش شایگان ” این کنش را نوعی آرامش پر شکوه  ماسه های کف اقیانوس که بستر ساز حیات دائمی وابدی فرهنگ و زندگی اجتماعی ایران و ایرانی است  در مقابل هیاهوی توخالی کف های روی آب میداند . نگرش زنده یاد “داریوش شایگان ” معتقد است که ملت ایران بسیاری از حمله ها و ایلغارها و …را تجربه کرده و اکنون بعنوان ملتی سرد و گرم چشیده ، بسادگی با وزش هر باد سرگردانی بحرکت و جوش و خروش در نمی آید  .

 ملت ایران البته  تا کنون  و در سالهای اخیر نه بسان طبل که مانند آهن آبدیده بوده است . امیدواریم که  ایلغار آخوندهای  ولایی و حزب اللهی های تشنه خون و قدرت و جاه و مقام را نیر از سر بگذرانیم  و آنان را نیز بزباله دانی تاریخ بفرستیم .

با این مقدمه نمی توان اکثریتی را که با اعتراضات زن ، زندگی ،آزادی ، همراه نشدند سرزنش کرد ، در این عدم همراهی نوعی وقار و عمق ناشی از یک نوع آگاهی غریزی دیده می شود که  مثلا خود را در شرکت همه جانبه در دفاع از میهن در جنگ 8 سال عراق نشان داد ، شکی نیست که زمینه ساز  اصلی حمله صدام به ایران ، وقوع  انقلاب اما  علت اصلی حمله ، تشنج آفرینی های خمینی  بود! اما به چشم سر دیدیم که بسیاری از کسانی که تا سال 57 حتی شاهپرست بودند ، اما در هنگامه دفاع و جنگ با صدام  فارغ از مبارزه خونین میان  گرایش های سیاسی  و حاکمیت ، طرف غالب یعنی  نظام تازه مستقر شده  را گرفته و به جبهه های جنگ شتافتند و جان شیرین خود را در دفاع از میهن تقدیم کردند .

 اگر مردم ایران در اکثریت خود در شرایط حال به همراهی با ما سرنگونی طلبان بر نخاستند چه باک که آنگاه که خود لازم ببینند ، به قیامی سرتاسری بر علیه ولایت دست خواهند زد .

چرا حرکات اعتراضی ز.ز.آ شکست خورد :

اول اینکه شکشت جنبش و پیروزی رژیم اموری نسبی هستند . یعنی وقتی که از شکست صحبت می کنیم این به معنای آن نیست که این حرکات هیچ دستاوردی نداشته ، اکنون می توانیم در بسیاری از شهرها  و بخصوص تهران زنان و دختران جوان را مشاهده کنیم که بدون روسری و یا حجاب مورد نظر  و تحمیلی ولایی در خیابانها حرکت می کنند ، در بسیاری از شهرها نیمی از دختران و حتی زنان میانسال بی حجاب هستند و حسرت اینکه ایران ام القرای جهان پر ادبار اسلام باشد را بدل خامنه ای گذاشتند .

 اما موضوع اصلی اینستکه  این بی حجابی ها ضربه ای اساسی به رژیم و مشروعیت آن نزد طرفداران خود و یا اقشار میانی در حرکت  و مبارزه بر علیه رژیم نزد.

 . پیرزوی رژیم نیز نسبی است و اصل حضور همین دختران و زنان بی حجاب در سطح خیابانها عقب نشینی رژیم است .

ازیاد نبریم که تحلیل اساسی این بود که حجاب برای رژیم ولایی از اصول تغییر ناپذیر است وبا عبور از این این خاکریز سقوط خاکریزهای دیگر شروع میشود .  اما مشاهده کردیم که رژیم هیچ اصولی ندارد و براحتی از موضوع حجاب گذشت و اکنون هم خود را از این مسئله خلاص و طرفداران آتش به اختیار خود را برای امر بمعروف حجاب دنبال نخود سیاه انداخته و خود به امر جریمه و فرستادن  اخطار مشغول کرده است .

اکنون گاه محاسبه است که  برای رسیدن به این مرحله ما اپوزیسیونی ها چه از دست دادیم و رژیم توانست بر روی چه موضوعاتی تبلیغ کند :

  • با معیارهای ایران سال 1402  برای مردم  تحت بمباران تبلیغاتی و شبانه روزی ولایت ، ولنگاری و هرزه درایی بسیاری از کسانی که بعنوان رهبران این حرکات شناخته میشدند اثبات شد  و این خود موضوع مهمی برای بازداشتن پیوستن اقشار میانی به اعتراضات شد .
  • –        وجود افرادی از قبیل گلشیفته فراهانی ،که برای دریافت پول  و معروف شدن همه تن و بدن خود را بنحوی هرزه درایانه بنمایش می گذارد یا  نازنین بنیادی آن فروشنده زیبایی های  خود برای تبلیغ کالا ، حضور دو جوان منحرف جنسی  در گرد همایی بزرگ برلین ، ، انتشار ویدیوی رقص و آواز خواهران برومند در مجلسی که بنام کشته شدگان درست در بحبوحه کشتارها  برگزار شد ، اینها تاثیرات عمیقی در سرخوردن بسیاری از اقشار میلیونی میانی و خاکستری در دفاع از اهداف این جنبش داشت .  ممکنست ادعا شود که ضد ارزش بودن هنرپیشه  فیلم پورن  در رهبری یک  جنبش و وجود تصاویری که همسر مدعی رهبری یک جنبش را در میان بازوان یک مرد بیگانه نشان میدهد ( تصاویر  یاسمین پهلوی در میان بازوان مربی یوگای وی )  با معیارهای اروپایی  ، مهم نباشد  اما در اینجا دونکته را باید گفت  اول اینکه حتی با معیارهای اروپایی هم داشتن تصاویری از نوع تصاویر خانم پهلوی  و گلشیفته و …ضد ارزش است حتی در اروپا هم یک زن شوهردار شرم دارد که چنین تصاویری از وی منتشر شود .یعنی حتی در اروپاهم یک زن شوهر دار خود را در آغوش مربی ورزشی خود رها نمی کند و تضاویر آنرا همه جا منتشر کند و یا فقط هنرپیشه های خاصی حاضر به بازی کردن در فیلمهای پورن میشوند .
  • بنظر میرسد بخش محدودی از ایرانیان ساکن فرنگ  در امور رابطه با جنس مخالف و یا برهنه نشان دادن خود از خود فرنگی ها هم افراطی تر بوده و یا بقول معروف ندید بدید هستند ،  دوم اینکه حتی اگر با معیارهای آمریکایی  حضور یک هنرپیشه پورن و تصاویر مطروحه و دو جوان منحرف جنسی در میان سخنرانان یک گردهمایی سیاسی ، ضد ارزش نباشد که هست  ،  اما ما می خواهیم  مردمی را به همراهی با خود و بر علیه رژیم بکشانیم و انقلاب کنیم که صحنه های بر شمرده بالا  برای  آنان نه ضد ارزش که حتی شرم آور وقیحانه هستند!
  • حرکات اعتراضی ز.ز.آ. نتوانستند اقشار کارگر و زحمتکش و کارمند و بازنشسته را همراه با خود به دست زدن به اعتصابات بکشانند و علت اصلی هم این بود که موضع اصلی جنبش یعنی حجاب اجباری برای بخش اعظم خانواده های کارگری و تهیدست از درجه اول اهمیت برخوردار نبود .
  • بخش دوم : رهبران لاابالی و وابسته اپوزیسیون آمریکایی یکی از دلایل شکست جنبش ژینا
  •  رژیم در ابتدا با این حرکات  مدارا کرد و دست آنان را باز گذاشت تا از یکسو ماموران خود را مظلوم نشان دهد و از سوی دیگر اقدام به سرکوب اولیه آنها نکرد تا از نگرش مثبت مردم بسوی آنان بخاطر مظلومیت اشان جلوگیری کند  بخصوص که در روزهای آغازین حرکات ، ابراهیم رییسی برای شرکت در اجلاسی بین المللی در نیو یورک بود . رژیم با عقب نشینی های ابتدایی در حقیقت ابتدائا با جلب مشروعیت اخلاقی برای خود ، سعی در گرفتن اجازه برای سرکوب آنان از طرفداران و اقشار بیطرف میانی گرفت .
  • اهم اقدامات رژیم در این باره  بشرح زیر بود : الف – صحنه سازی برای وانمود کردن خودکشی کشته شدگان که در این باره حتی صحنه های جعلی ساخته ، هنرپیشه هایی که از میان پرستوها انتخاب شده بودند و از سناریو نویسی تا  فیلمبرداری و…اقدام  کرد . برخلاف رهبران بی پروای  این حرکات ، رژیم در صحنه سازی برای ضد ارزش نشان دادن اپوزیسیون  و ارائه تصویر  حق بجانب و خوب از خود بسیار دقیق بوده و توجه نشان داد .ب- تبلیغ بر روی حمله بسیار خشن تظاهر کنند گان به نیروی انتظامی ، سپاه و بسیج برای جلب و گدایی ترحم ، هر ویدویی که حمله تظاهر کنند گان و فرار نیروهای انتظامی و مظلومیت آنان را نشان میداد بسرعت مورد بازدید میلیونی قرار می گرفت و مشخص بود که لشکرسایبری رژیم با کلیک کردن بر روی چنین ویدیوهایی تلاش میکرد که تظاهر کنند گان را خشن ، وحشی و جنگ طلب نشان دهد .  .ج: سعی در نشان دادن نیروهای شرکت کننده در اعتراضات و پشتیبانان خارج نشین  آنان بعنوان افراد لاابالی ، فاسد الاخلاق  وابسته و مزدور خارجی بودن آنان که در این مورد اعمال خارج نشینان کمک شایانی به ج.ا کرد . مثلا حمایت گلشیفته فراهانی و نازنین بنیادی که بر اساس اخلاق سنتی و دینی اکثریتی از مردم ایران ( نه روشنفکران و یا افراد متجدد )  اینان  دو هنر پیشه فیلمهای سکسی و مستهجن هستند ، تاثیر بالایی  در نپیوستن اکثریتی از اقشار میانی به حرکات اعتراضی را داشت  ملاقات رهبران حرکت و دو تن از فرزندان کشته شدگان این حرکات با روسای جمهور فرانسه و شرکت در گردهمایی هایی که شائبه طرح بمباران ایران در انها مطرح بود و تصاویر ملاقات  گلشیفته و مصی با  برنارد لوی که بعنوان فعال در امور تجزیه کشورهای منطقه شناخته میشود  ، نیز بعنوان عامل دیگر تاثیر منفی در جذب عناصر میانی بسوی جنبش داشت .
  • نظری به حرکات اعتراضی موسوم به زن ، زندگی ، آزادی
  • این حرکات بسیار گسترده و در حقیقت مانند آتش زیر خاکستری بود که نارضایتی های حق و ناحق بسیاری که در مدت 4 دهه سرکوب شده بودند فرصت فوران یافتند ، خواسته  اصلی و قابل اعتنای این حرکات مبارزه بر علیه حجاب اجباری ، تحقیر و توهینی بود که در طول عمر ج.ا. بر زنان روا داشته شده بود . بزرگترین توهین به زنان در ج.ا. سوء استفاده از آنان بعنوان بخش مهمی از رای دهندگان به ج.ا. و تبلیغ اینکه زنان در ایران جزو آقشار فعال سیاسی هستند و در همان حال همین زنان رای دهنده ، حق سفر ، حق تحصیل ، حق حضانت و یا حتی حق اقامت قانونی برای یک شبانه روز در یک هتل را بدون اجازه یک ولی مرد ندارند . اما از یاد نبریم که زنان شرکت کننده در این جنبش بطور عمده از میان نسل جوان و احساساتی زنان بودند که از نظر عمق دانش و شناخت سیاسی بشدت غیر قابل اعتماد و به همین دلیل هم نتوانستند همراهی لایه های سنی میانی و مسن زنان را باخود همراه کنند که این خصوصیت از یکسو به رژیم اجازه داد آنان را در حد کشتن و قتل زیر ضربات باطوم وشلاق سرکوب و از سوی دیگر همین خصوصیت باعث شد براحتی تحت کنترل عناصر  وطنفروش و حقوق بگیر خارجی و رهبران بی تجربه سیاسی خارج قرار گیرد ، تعداد افراد محدودی  از فعالان این جنبش که به خارج راه پیدا کردند ، معمولا یا زیر پرچم یک کارمند دون پایه و پول پرست رادیوی آمریکا قرار گرفتند و یا به بوقچی تبلیغاتی رسانه های وابسته به دولتهای خارجی تبدیل شدند . بر این مبنا این جنبش هر چند که عدم مشروعیت ولایت را بعینه بنمایش جهانی گذارد  ، اما هیچکدام از عناصر یک جنبش انقلابی که بتواند اکثریت مردم را با ارائه ویژگی های برتری گفتمانی نسبت به ج.ا. به خود جلب کند نداشت . از یاد نبریم در همین جنبش ، به افراد وابسته به رژیم که گاها و در خیابان تحت کنترل تظاهر کنند گان در می آمدند ، تعرض جنسی  ; وبرخوردهای جنسیتی شد که حتی یاد آوری کلامی آن نیز شرم آور است ، در همین جنبش درست به مانند برخورد  نیروهای سرکوبگر رژیم با مردم ، بسیجی و سپاهی زیر ضربات مشت و لگد و سنگ له شدند .
  • فرق یک  نیروی برانداز انقلابی با یک نیروی برانداز مثلا خرابکار در چیست  هر دو می خواهند رژیم را تضعیف و یا در مرحله نهایی سرنگون کنند ، اما برای برانداز انقلابی محدود بودن در اصول اخلاقی اصل است و نیروی برانداز خرابکار خود را از هر قید اخلاقی و اجتماعی آزاد میداند .   شعارهای شرم آور دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که بعدا از سوی تظاهر کنند گان در داخل و خارج از کشور تکرار شد همه به رژیم کمک کرد که ما اپوزیسیونی ها را نیز به مانند و برابر با نیروهای تبهکار حامی خود که از میان زندانیان و تبهکاران انتخاب میشوند نشان دهد .
  • شما خود را بجای افراد بیطرف جامعه بگذارید ، آنان باید با امید به گلشیفته ، نازنین ، حامد اسماعیلیون و یا دانشجوهای فحاش دانشگاه به این جنبش می پیوستند  ؟  
  • اپوزیسیون انقلابی باید بتواند برتری اخلاقی- گفتمانی  خود را نسبت به رژیم حاکم نشان دهد تا قادر باشد  اکثریت بیطرف و خاموش میانی را بخود جلب کند  . نیروهای منسوب به این جنبش با ادبیات بیشرمانه شعارهای جنسی و جنسیتی سر دادند ، نیروهای منسوب به این جنبش در خارج از کشور افرادی را بخاطر احتمال حزب اللهی بودن ، مجاهد بودن و یا  فقط سلطنت طلب نبودن  با سنگ و چوب وبقصد کشت کتک زدند و همه این توحش ها ، بی اخلاقی ها و … بنام آن جوان کم سن و سالی که جان خود را در خیابان و برای آزادی فدا کرد نوشته شد .
  • علت اصلی نپیوستن اکثریت بیطرف به اعتراضات :
  •  متاسفانه هنوز حفظ و ادامه حیات ج.ا. اما با حاکمیت اسلام عرفی  ( اصلاح طلبانه )  انتخاب بسیاری از مردم ایران است ، حکومتی  که در آن دین بعنوان یکی از دوپایه تمدنی  ، تاریخ باستانی وسنت ها بعنوان یکی دیگر از دو پایه ارزشهای اجتماعی ملحوظ شده و از بخش مدرن هم صرفا بعنوان ابزار و نهادهای التقاطی ایرانی – مدرن – اسلامی استفاده شود .
  • بسیاری از مردم ایران رودریی قطعی با ج.ا. را به معنای وداع با دوره ای مدانند که از آن تحت عنوان خدمات متقابل ایران و اسلام یاد میشود و اصلاح طلبان بیشترین شانس را برای ابقای چنین  گفتمانی را دارند .  اینان فکر می کنند با بوجود آمدن سازش میان دوبخش اصلاح طلب و افراطی درون رژیم ، زمینه جنگ داخلی و حمله خارجی و از دست رفتن دین و سنت ، از بین میرود که این برخوردی اشتباه است و گذر زمان تا کنون نشان داده و بازهم اثبات خواهد شد که ادامه حیات ج.ا. است که سنت و اخلاق ودین و دنیا را در معرض خطر و انهدام قرار میدهد !
  • کسانی که در کشورهای سکولار اروپایی زندگی کرده اند میدانند که برخلاف تبلیغات ولایی ها و سنت گرایان در ایران ، در این کشورها اخلاق ، سنتها و خانواده از محکمترین جایگاه های اجتماعی برخوردار هستند .
  • نتیجه گیری : 1-می توان گفت که اکثریت اقشار میانی هنور انتخاب سیاسی نکرده و خواهان اصلاح وضع موجود هستند وعدم همراهی اشان با اعتراضات بر اندازانه یکم  : امید اکثریت مردم به ادامه حیات گفتمان ایران اسلامی و اسلام ایرانی است و در مراحل بعدی  نبود آلترناتیو معتمد و سوم ترس حاکمیت بی قانونی و جنگ ئاخلی در صورت برافتادن ج.ا. است . هنوز گذر زمان نیاز است که مردم ما دریابند که اسلام از هر نوع آن اصلاح طلبانه و یا ولایی ، هیچ حرفی برای اداره جامعه ندارد ، سنت و سلطنت ایرانی از هیچ پتانسیلی برای رهبری مردم ایران در عضر مدرن برخوردار نیستند ، ایران را فقط گفتمان جمهوری مدرن رها شده از ولایت و سلطنت نجات خواهد داد .
  •  اما در حال حاضر انتخاب و ترجیح اکثریت مردم  ایران  ( فارغ از دو اقلیت افراطی برانداز و حامی رژیم ) و در فرار از ایران سوخته تهدید ولایی ها و یا حمله خارجی تهدید اپوزیسیون آمریکایی و در ترس از اینکه روبرویی آنان با ج.ا. به معنای تن دادن به بیدینی و وداع با گذشته های سنتی و تاریخ 2500 ساله باشد ،پذیرش اصلاح طلبان از سوی خامنه ای   و تشکیل حکومتی ائتلافی است . این نگرش اکثریت میانی مردم ما ، اما  اشتباه است ، جناح حاکم اجازه بازگشت اصلاح طلبان بقدرت  را نخواهد داد و مردم باید از حکومت ولایی و ج.ا. عبور کنند تا کار مملکت بصلاح برسد و بدانند که عبور از ج.ا. اساسا هیچ ارتباطی با ضدیت با دین و مذهب و اخلاق و سنت ندارد .
  • 2- درسهایی برای آینده :  اکثریت مردم ایرن مانند همه کشورهایی که در آنها سنتهای دیرپای دینی و فرهنگی و سیاسی حاکم است ، در گذر به وضعیتی جدید بسیار محتاط ، محافظه کار و حتی سنتگرا هستند.
  • باید بدانیم که رژیم بر روی وابسته بودن، لاابالی و ضد اخلاق و ضد سنت و دین بودن اپوزیسیون بسیار مانور خواهد داد ، باید در انتخاب شعارها ، رهبران و حتی رسانه هایی که با آنها تماس می گیریم  دقت لازم داشته باشیم که به رژیم اجازه ندهیم ما رابعنوان مشتی افراد ضد اخلاق وابسته به خارجی نشان دهد .
  •  سرانجام و مهمتر از همه اینکه فقط موقعی برای اعتراضات جوانان را برای اعتراض به خیابان بکشانیم که قبل از آن اعتصابات شکل گرفته باشد . با وجود اعتصابات گسترده و آنگاه شروع تظاهرات اعتراضی رژیم جرات نخواهد کرد که اقدام بقتل عام معترضین کند ، در این باره در نوشته ای دیگر سخن خواهیم گفت .