Home ستون آزاد آرشیو ستون آزاد گزینه های رهبری- رستم

گزینه های رهبری- رستم

نامه ای از ایران

مردم معترض و رنجدیده ملت ایران بخصوص طی مبارزات یک دهه اخیر خود دائم از نبود رهبری شکایت داشته و دارند بخصوص بعد از مشاهده آن دو مترسک سبز.

نوشته حاضر جهت اطلاع مردمی است که تا کنون به دو دلیل عمده از آشنایی با نامزد اصلی برای رهبری ملی، محروم مانده اند.

یکی سانسور و بایکوت محض شاخص ترین چهره سیاسی است که از سوی هیچ یک از رسانه های بزرگ مورد توجه قرار نمیگیرد و دیگری هم بلوغ فکری مردم ایران است که با توجه به این مقدار عظیم تبلیغاتی که سعی میکنند رهبر باد کنند اما ازسوی تشخیص صحیح مردم ایران بختی پیدا نکرده اند.

بنظر من در زمانه ای که بخش قابل ملاحظه ای از اپوزیسیون میکوشند تا به هردلیل بیجایی نشان بلوغ سیاسی را به مردم اهدا کنند این یکی، تنها موردیست که میتوان بدون شبهه از آن بعنوان یکنوع بلوغ فکری و سیاسی مردم در تشخیص رهبری درست یاد کرد.

این در حالیست که این بخش به طور جد میکوشند تا تمایل مردم به داشتن رهبری را در مردم وارونه نمایش دهند و حتی آنرا نیز نوعی از روند این بلوغ معرفی کنند که اینطور نیست.

زیرا هم مردم به دنبال رهبری ملی میگردند و هم عدم تمایل فرضی مردم به این امر هم بهیچوجه نشانه ای از آگاهی و بلوغ نیست.

برویم سر اصل مطلب

در حال حاضر ملت ایران سه گزینه دارند که یکی آنها کمتر شناخته شده است و یکی دیگر اصلا شانسی ندارد و دیگری هم راهی به جایی نخواهد برد، چون خودتان دیده اید که اینکاره نیست.

از آنکه اقبالی ندارد و سازمانی است میگذرم و فقط به معرفی آن میپردازم، یعنی فرقه رجوی که اکنون همسرش چهره اصلی است.

میماند دو نفر دیگر که پشتوانه سیاسی شان همیشه در جدال با هم بوده و این دو نیز نمایندگان همان مجموعه های سیاسی تاریخ مدرن ایران پس از مشروطیتند.

یکی رضا پهلویست و دیگری دکتر رامین کامران.

یکی فرزند و پیرو پدران مستبد پهلوی است و دیگری فرزند راستین پدران و مادران آزدیخواه مشروطیت و مصدق و بختیار  است.

یکی کودتای ۲۸ مرداد را خیزش ملی میداند و دیگری آنرا کودتایی در جهت منکوب کردن استقلال و آزادیخواهان میشمارد.

یکی سر و کارش با دشمنان تمامیت ارضی ایران و اصلاح طلبان و نو محافظه کاران آمریکاییست و تحریم دارو و جنگ را پیشنهاد میکند

و دیگری،هر وجب از خاک ایران را به تساوی ارزش مینهد و در عین ارزش نهادن به حقوق طبیعی اقوام،

 ایران را یک ملت بیشتر نمیداند.

یکی محتاج کمک آمریکا برای روی کار آمدن است و دیگری از ملت ایران کمک میجوید.

یکی مردم ایران را لایق شان پدرش نمیداند و دیگری مبارزه با استبداد شاه را حق مردم میخواند.

یکی محتاج به حضور آخوند و دین است ولی تحت الشعاع حکومت و سیاست آنرا میخواهد و از اینرو سکولار سکولار میکند.

و دیگری خواستار جدی بیرون راندن دست دین از حوره سیاست تحت عنوان درست و بی شبهه اش که همان لائیسیته باشد عمل میکند و استقلال این دو را از یکدیگر میجوید.

اگر میخواهید انسانی را برای رهبری برگزینید آن دو تای دیگر را که هم جمهوری اسلامی و هم خارجیان هر یک با سیاست خود تبلیغشان را میکنند بخوبی عیارشان را شناخته اید،

بیایید آنکه دشمن هر دوی اینهاست و کسی-نه رژیم نه رسانه های دول خارجی و قدرت های منطقه ای و جهانی-

روی دیدنش را ندارند و در فضای رسانه ای قصد حبسش را کرده اند محک بزنید.

ضمن اینکه یک نکته را هم باید یادآور شد که رهبری را خودتان میسازید

آنکه بعضا از برخی میشنویم که چرا یک نفر پیدا نمیشود که کار اینها را یکسره کند آن بخش از تصور غلطی است که باید دور ریخته شود.

اگر شما مردم به کسی مشروعیت رهبری ندهید هزاری هم که هر کس خود را رهبر بخواند و رسانه در دست داشته باشد

نمیتواند بدین مهم دست یابد.

از همین جهت است که از سه گزینه پیش رویتان دو گزینه اش روی شما حسابی باز نکرده اند و فقط منتخب دولتهای خارجی اند تا اینکه چشم امیدشان به ملت باشد.

زیرا هدفشان دمکراسی و آزادی و رفاه شما نیست.

اگر میبینید که شخص اصلی در بین مردم ناشناخته است این از عدم قابلیتش نیست.

از ترسی است که از راه وی دارند که همان آزادی و استقلال واقعی مردم است.

خلاصه دشمن شماره یک خمینی و نظامش هر که بود، اکنون نیز وارثش این نقش را دارد، ولی با مسکوت نگاه داشتن نامش و آرمانش و همچنین با شلوغ کردن فضای رسانه ای قصد مبارزه با آن را دارند.

دکتر رامین کامران فرصتی است برای رفتن به سوی راهی که تمام دیکتاتوران را در جهت بایکوتش با یکدیگر همرزم مینماید.

این همرزمان دیکتاتور صفت را با دشمن واقعیشان باید در هم کوفت.

رستم

۲۷ اسفند ۱۳۹۸