Home ویژه ایران لیبرال آرشیو ویژه ایران لیبرال کامران فقط رهبر نیست، ضمانت جداییست -انجمن شهروندی نبرد

کامران فقط رهبر نیست، ضمانت جداییست -انجمن شهروندی نبرد

نگارندهٔ این سطور در یکی دو جستار پیشین در باب اهمیت موضوع رهبری آزادیخواهان ایران توسط وراث سیاسی دکتر محمد مصدق و دکتر شاپور بختیار به طور اعم اشاراتی نموده و از دکتر رامین کامران به عنوان یکی از چهره‌های برجستهٔ این خط فکری نیرومند به شکل اخص نام بردم. و به قابلیتهای منحصر بفرد وی و سازمان مطبوع ایشان در امر رهبری مبارزه که عبارتند از تعیین دقیق و درست هدف، معرفی راهبرد مؤثر برای رسیدن به آن و ارائه برنامهٔ عمل کارآمد و متناسب، به اختصار پرداختم. حال میخواهم در اینجا تنها به یکی از شاخص‌های سیاسی بسیار مهمی که کامران را از باقی نامزدان رهبری اپوزیسیون متمایز و البته ممتاز میکند بپردازم و آن موضوع «لائیسیته» است.

مبدأ پیدایش لائیسیته که تعریف عام آن به معنای جدایی کامل دین و سیاست است، کشور فرانسه بوده و اول بار توسط دکتر بختیار در مواجه با انقلاب اسلامی وارد فرهنگ سیاسی ایران شد، هرچند در آن زمان قدر و قیمت دولت لائیک شناخته نشد. اما کوتاه زمانی پس از قدرتگیری اسلامگرایان به سرکردگی خمینی و برپایی رژیم توتالیتر و فاشیستی مذهبی در ایران، لزوم رفتن به راه جدایی به تدریج بر بسیاری روشن شد. البته غالباً به صورت سطحی و ناکارآمد آن که به اصطلاح «سکولاریسم» نام دارد.

اکنون نیز با نگاهی به گفتار گروه‌های مخالف حکومت اسلامی در مورد مسالهٔ جدایی، درمیابیم که اکثریت آنها هنوز صحبت از سکولاریسم میکنند. گفتار سستی که قادر به تعیین تکلیف درست رابطهٔ مذهب و سیاست نیست، نیست چون سکولاریسم به جای انجام جدایی بین دو اقتدار سیاسی و مذهبی، نوعی همزیستی مسالمت‌آمیز میان این دو را تجویز و تشویق میکند. امری که برای جامعهٔ ایران که بیش از چهار دهه است با مصائب و مشکلات عظیم اختلاط دین و سیاست مواجه است در حکم استخوان لای زخم خواهد بود و هیچ بعید نیست که مانند سکولاریسم آریامهری از دل آن یک رژیم مذهبی دیگر نیز سزارین شود. حال اگر دفعهٔ قبل نوزاد اسلامی بود بعدی ممکن است فرضاً زرتشتی باشد و اگر نخواهیم بگوییم بیشتر از نظام اسلامی اما حتماً به همان اندازه فاشیستی و خطرناک خواهد بود.

از سوی دیگر سکولاریسم شاید بتواند آزادی ادیان و مذاهب را در جامعه برقرار سازد ولی قطعاً قادر به ایجاد برابری میان آنها نیست، نیست چون این امر مستلزم بی‌طرفی کامل دولت است. اما همه شاهدیم که هرجا سکولاریسم برقرار شده از سیادت و برتری یافتن یک مذهب رسمی بر باقی ادیان ممانعت نکرده که هیچ، بر وجود آن مهر تأیید ضمنی یا رسمی هم زده مثل مورد انگلستان و برتری مذهب رسمی انگلیکان که مرجعیت آن با کلیسای انگلیس و ریاست عالی این کلیسا نیز بر عهدهٔ ملکهٔ بریتانیاست. زیرا اصولاً فلسفهٔ وجودی سکولاریسم چنین ایجاب میکند که بین ادیان و مذاهب مختلف به داوری و حکمیت بسنده کرده و تنشهایی که زادهٔ کشمکش میان آنهاست را با نوعی ریش‌سفیدی و کدخدامنشی رفع و رجوع نماید ولی قادر به حل و فصل اساسی این تنشها نیست زیرا این یکی نیازمند بیطرفی حکومت، رفتن به راه جدایی کامل و پذیرش برابری مذهبی است که فقط از عهدهٔ لائیسیته برمی‌آید و بس.

بِرَغم شمار نقداً بیشتر طرفداران سکولاریسم در اپوزیسیون، تعداد افراد و گروه‌هایی که به لزوم برقراری لائیسیته عنایت یافته‌اند و در معرفی و رواج آن میکوشند بیش از هر زمان دیگر در صحنهٔ سیاست ایران است و این روند لائیسیزاسیون گرچه به آهستگی اما رو به افزایش و امیدوار کننده است. در ابتدای مطلب از نقش بسزای زنده‌یاد دکتر شاپور بختیار در ورود لائیسیته به فرهنگ سیاسی آزادیخواهان ایران سخن گفتم، اما از قتل بختیار بدینسو اگر تنها یک نام دیگر را بخواهیم به عنوان مُبلّغ و مروّج اصلی فکر لائیک در میان ایرانیان نام ببریم آن دکتر رامین کامران پروردهٔ مکتب شاپور بختیار است. البته دیگرانی نیز هستند که به موضوع لائیسیته پرداخته‌اند ولی عملکرد هیچکدام آنان به وسعت، عمق و غنای فعالیتهای کامران در این زمینه نبوده و دیگر مدعیان همه در مقامی پایین‌تر از وی قرار میگیرند که البته همچنان موقعیت فکری رفیعیست.

خوشبختانه جوانان ایرانی پس از سالها که از فقدان یک رهبر سیاسی طراز اول و مجرب رنج میبردند امروز با وجود رامین کامران و جبههٔ سیاسی که با مشارکت سایر آزادیخواهان سازمان داده، میتوانند با اطمینان بسیار بیشتری به راه دشوار مبارزه برای آزادی ایران از یوغ استبداد داخلی و دخالت خارجی پای بگذارند. صریح بگویم کامران آخرین بخت ملت ایران برای برقراری لائیسیته است، در چارچوب یک جمهوری لیبرال دمکرات.

همچنین وجود وی در جایگاه رهبری آزادیخواهان ضمانتی معتبر برای اجرای درست و دقیق و کم‌تنش برنامهٔ جدایی است. لذا به هیچ عنوان نباید در حمایت از ایشان و برنامهٔ سیاسی که تدارک دیده دچار کمترین سستی و کوتاهی شد و باید همانگونه که روزگاری اجداد و پدران ما صدا و ندای آزادیخواهی را از گلوی سلحشوران مشروطیت، مصدق بزرگ و بختیار دلیر شنیدند و با شجاعت و پایمردی به میدان مبارزه گسیل شدند، اکنون نیز ما موظفیم با پیگیری و تداوم راه آن آزادمردان به بانگ رسای آزادیخواهی از جانب دکتر رامین کامران و یاران مبارز وی پاسخ مثبت داده و به این کارزار ملی برای بازیافتن حق حاکمیت توسط ملت ایران و دستیابی به آرمانهای والای مشترک خویش بپیوندیم.

در پایان یک توصیه هم به اهالی اپوزیسیون، بویژه به بازماندگان فکری آنها که در انقلاب قبلی از شاپور بختیار و دولت لائیک او روی تافتند و از این بابت مُهر مردودی در کارنامهٔ سیاسی و داغ ننگ بر پیشانی آنان ثبت است؛ مراقب باشید در انقلاب بعدی که در راه است، اینبار شما در مورد وارث بختیار مانند اسلاف سیاسی خود مرتکب چنین خطای فاحش و بزرگی نشوید چون در این صورت هر خدمتی هم که به مبارزه نموده باشید به یکباره سوخت میشود و به کلی در پیشگاه تاریخ ایران رفوزه خواهید شد.

انجمن شهروندی نبرد

13 اسفند 1399