Home سخن روز آرشیو سخن روز چشم به راه هماهنگی- رامین کامران

چشم به راه هماهنگی- رامین کامران

طی چند سالۀ گذشته تماشاگر انواع حرکت های صنفی بودیم، واکنش حکومت را هم دیدیم و شاهد بی عاقبتی این جنبش ها نیز شدیم. متأسفانه بسیاری به همین کوشش ها دل بسته اند و امید دارند که این اعتراضات متعدد و متنوع، با وسعت گرفتن و تغییر ماهیت، در نهایت نظام اسلامی را به زیر بکشد. به تصور من چنین چیزی ممکن نیست. حرکت های صنفی مشروعیت و فایدۀ خود را دارد و البته پیروزیشان می تواند به سست کردن پایه های رژیم مدد برساند، ولی نمی باید از آنها توقعی بیش از استطاعتشان داشت. هر حرکتی خواست صنفی خود را دارد و متوجه است به دسترسی به آن. برای تحقق خواست سیاسی می باید سیاسی شد.

از تعریف صنف، به معنایی که امروزه رایج شده شروع می کنم تا برسم به باقی ماجرا.

روشن است که در این جا، مقصود از صنف، معنای سنتی اش که گروه حرفه ایست، نیست و از آن فراتر می رود. مقصود گروه معینی است از مردم که بر اساس یک شاخص معین (حرفه ای، سنی، جنسی، جغرافیایی…) از جمع ملت متمایز شود، اعضایش به این اشتراک آگاه باشند و بر این اساس هویت خویش را بیان نمایند و دست به عمل جمعی بزنند.

تعریف ساده است و روشن ولی برای بهتر سنجیدنش میباید مفاهیم مخالف صنفی را هم در نظر بیاوریم. در این جا دو مفهوم مخالف داریم: یکی «ملی» که به کل جمعیت مملکت ارجاع می دهد و دیگری «سیاسی». این دو دقیقاً بر یکدیگر منطبق نیست ولی به هم وابسته است و از دو زاویه به درک و حلاجی مسئلۀ صنفی مدد می رساند. در آمدن از قالب تنگ صنفی در این دو جهت انجام میپ ذیرد: با توسعه به سطح کل مردم کشور و با جهت گیری سیاسی و مشخص. به عبارت دیگر، حرکت صنفی، اگر قرار باشد از حوزۀ تنگ زایشش فراتر برود و وسعت پیدا کند، باید تغییر ماهیت بدهد و سیاسی شود. ملی شدن مستلزم سیاسی شدن است.

نکتۀ مهمی که در این جا مطرح می گردد، چگونگی این فراروی است. تصور رایج و نادرست این است که حرکت صنفی به دو طریق میتواند به طرزی درونزا سیاسی شود. اول با رادیکال شدن. مثلاً وقتی تنش بر سر مطالبات اولیه بالا گرفت و نتیجه ای حاصل نشد، خواسته ها تغییر ماهیت میدهد و با عمیقتر شدن، سیاسی میشود. دوم با وسعت گرفتن. فرض این است که وقتی اعتراضات صنفی وسعت گرفت و از حد یک صنف فراتر رفت، خودبخود ماهیت سیاسی میگیرد.

هیچ کدام این ها درست نیست. سیاسی شدن از درون فعالیت صنفی نمی زاید، باید از بیرون، بر آن سوار شود. رادیکال شدن، مترادف تحول روش است نه تحول مفهومی. این دومی مستلزم تغییر دیدگاه است نسبت به مبارزه، نه تغییر روش. از این گذشته، گرد هم آمدن هر تعداد حرکت صنفی، جمع عددی آنها را افزایش می دهد، ولی به خودی خود زایندۀ وحدتی نمی شود که ملازم کار سیاسی است. آن چه ما لازم داریم بزرگ کردن رقم مجموع حرکت های صنفی نیست، رسیدن به عدد یک است که بیانگر وحدت سیاسی است. گذرا اضافه کنم که وحدت مورد نیاز ما از گرفتن مخرج مشترک جنبش های متنوع صنفی هم به دست نمی آید.

این وحدت باید از بیرون و از سطحی بالاتر ساخته شود که سطح سیاست است، یعنی بالاترین سطح پرداختن به کشور و ملت. این وحدت نمی تواند به صورت کلی ، یعنی در سطح مفاهیم و کلیات تحقق بپذیرد. باید در سطح پایین تر، در جایی که پروژه های سیاسی طرح و تعریف می شود صورت بگیرد. به عنوان مثال، وحدت بر سر دمکراسی که در نگاه اول آسان و لازم و حتی کافی به نظر میرسد، مطلقاً برای کار ما کافی نیست. باید شکل و ترتیب این دمکراسی نیز معین شود و وحدت بر این اساس تحقق بیابد. اضافه کنم که کار سیاسی عبارت ازآشنایی با مفاهیم سیاسی و با علوم سیاسی و حتی طرز کار نهاد های سیاسی کشور، نیست. کار سیاسی یعنی موضع گیری سیاسی. حتی اگر این موضع گیری از بابت تکیه گاه تئوریک ضعیف باشد. وقتی پروژۀ سیاسی داشتید و بر سرش مبارزه کردید، سیاسی می شوید، با هر خاستگاه اجتماعی، هر سطح فرهنگ و…. سیاست یعنی موضع گرفتن و مبارزه کردن. برای همین هم هست که انتخاب حریف و در بعضی موارد، دشمن، بر شناختن دوست و متحد مقدم است و اینرا هم اضافه کرده اند که در سیاست دشمنتان را می توانید انتخاب کنید، ولی متحدتان را خیر.

نتیجۀ کلی که می خواهم از حرفم بگیرم این است که اگر فعالیتتان اساساً صنفی باشد، نمی توانید از درون سیاسیش بکنید، در همان جایی که هستید درجا می زنید تا از بیرون اتفاقی بیافتد و شما را از لاکتان بیرون بکشد و به کوشش هایتان بردی بدهد که تا صنفی بود، نداشت. یعنی اینکه باید دنبال سیاسی شدن باشید و راه حل را بیرون از حوزۀ عمل خود بجویید نه درون آن. در اینجا، قرار نیست که فرضاً سندیکا حزب شود، سیاسی بودن میتواند به صنفی بودن شما علاوه گردد، مثل سندیکا هایی که به فلان حزب نزدیکند و در خط آن حرکت می کنند. در نقطۀ مقابل هم، اگر سیاسی باشید، نمی توانید خودتان تبدیل به گروه صنفی شوید. ولی میتوانید عقبۀ‌ صنفی پیدا کنید و گروه های مختلفی از این نوع را به سوی پشتیبانی از خود و خط سیاسی خود جلب نمایید.

انتخاب بین مبارزۀ صنفی یا سیاسی که هیچ کدام به خودی خود بر دیگری برتری ندارد، باید به نسبت اهدافی که پی میگیریم انجام گردد. نمیتوان یکی را برای تحقق هدفی برگزید که از دیگری بر میاید یا همین طور کار را شروع کرد به امید اینکه خودش درست خواهد شد. بهترین حالت این است که مبارزات صنفی و سیاسی، نه فقط به موازات هم، بل در ارتباط با یکدیگر و با در نظر گرفتن الزامات و اولویتهای یکدیگر انجام بپذیرد. یعنی دو شاخۀ مانوری باشد که رژیم را به راه سقوط خواهد کشاند. روشن است که در بین این دو، ابتکار عمل از آن سیاست است، ولی راهبرد سیاست باید با توجه به خواستهای صنفی تعیین گردد، چه در پیش برد کار و چه پس از پیروزی برای جامۀ عمل پوشاندن بدان ها.

همراهی مبارزات داخل و خارج، به مقدار زیاد مستلزم هماهنگ شدن مبارزات صنفی در داخل و سیاسی در خارج است. چون بخش اول در داخل میدان عمل دارد و دومی در خارج. تا به حال راهی برای این کار پیدا نشده و خارج نشینان به تشویق هر حرکتی که در داخل واقع می شود، اکتفا کرده اند. ارتباطی که قدیم چپگرایان ارگانیک می خواندند، هنوز بین صنفی داخل و سیاسی خارج شکل نگرفته است. حتی بین چپروان و گروه های کارگری که مدعیند از اصل قوم و خویش هستند. این امر فقط زاییدۀ ناتوانی نیست. به نظر میاید که مدیران حرکتهای صنفی داخل، با تمام مشکلات مبارزه، احساس احتیاجی به ورود سیاسی ها به کارشان نمی کنند. شاید اینرا باعث بیشتر شدن فشار از سوی دستگاه های امنیتی می دانند و شاید هم بدین خاطر که می ترسند مورد سؤ استفاده قرار بگیرند و در جمع فقط مخارجی اضافه را متقبل گردند. احساس خطرشان از سوی این گروه های سیاسی که امکانات مالی و رسانه ای دارند، بجاست، چون می دانیم که اینها چه ماهیتی دارند و در خدمت چه سیاستی هستند. تا به حال هم غیر از سؤ استفاده از فعالان صنفی نکرده اند که حتماً به پیشرفت کار کمکی نکرده است.

تنها ندایی که می توان به فعالان صنفی داد، جلب توجه آنهاست به اهمیت انتخاب گزینۀ سیاسی درست. لازم نیست که من بگویم کدام گزینه درست است، نظر من روشن است ولی انتخاب با فعالان صنفی است. فقط بگویم که این انتخابی است که باید انجام بگیرد و از آن گزیری نیست. پیروزی نهایی و قطعی آن ها، محتاج سیاسی شدن است.

۲۱ اوت ۲۰۲۲، ۳۰ مرداد ۱۴۰۱

این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است

rkamrane@yahoo.com