هپلی نگران است !
اقا دیدم صغیر و کبیر نامه می نویسند. همه دست به قلم شده اند و دست به ضریح آمریکا که بیا و نجاتمان بده. از احمدی نژاد گرفته تا بقال سرکوچه ما به پرزیدنت های آمریکا نامه می نویسند. با مزه اینجاست که کسی اعتنایی هم نمی کند که اصلا این نامه ها جواب هم داشته است یا نه؟
جالب اینکه آنهایی هم که نامه ننوشته اند می آیند خیابان و داد می زنند: اوباما اوباما، با اونایی یا با ما؟
آخر یکی نیست بگوید بیچاره اوباما مگر حقوق بگیر توست؟ او حقوقش را از یک جای دیگر می گیرد و تعهدش جای دیگر است.
بعدش هم اوباما ثابت کرد که با اونا یعنی ملاهاست بعدش هم ترامپ هم آمد و گفت اگر ملاهای حرف شنوی باشید از شما پشتیبانی می کنم که حکومتی قوی داشته باشید. تازه آمدن آمریکا را هم در عراق و افغانستان چندسال است همه دیده اند و ثمری هم جز کشتار و ناامنی و آوارگی نداشته است. ولی اگر فکر کردید مردم متنبه می شوند و این حرف ها که می زنم گوش شنوایی دارد یا اصولاً به کت کسی می رود، اشتباه کرده اید. صبر کنید ببینید، بازهم نامه می نویسند.
بقول معروف ما را چه می شود؟
چه بلایی سر این سرزمین آمده که ملتی که ضد دخالت خارجی و آمریکا بود اکنون از آمریکا استمداد می طلبد؟
البته تاریخ ما پراست از قتل و غارت و در تاریخ می خواندیم که مثلا پیر زنی دست به خشتک سلطان سنجر شده و شکایت کرده و از ظلم و جور غلامان سلطان نالیده اما چرا حالا تعداد این پیرزن ها زیاد شده؟ جواب می دهند از که نالیم که حاکم ظالم تر از سلطان سنجراست.به جای اینکه خشتک خودش را بگیرند، پاچه ی تنبان رئیس جمهور آمریکا را گرفته اند!
این جور که رسم شده هیچ بعید نیست فردا دانش آموزان فلان منطقه برای نداشتن لوازم و درس و کتاب نامه به بایدن بنویسند. یا فلان زن شکایت از شوهرش را به ریاست جمهوری آمریکا ببرد و یا شاید چه می دانم مش غلامحسین شکایت شکستن سنگ توالتش را با عریضه ای برای سازمان ملل بفرستد.
فکر نکنم در هیچ یک از اعصار ما اینقدر به بیگانگان نامه نوشته باشیم. گویی این سنت نامه نوشتن ریشه در حوادث بعد از سال 42 دارد. معلوم شده است پس از 15 خرداد امام خمینی از آمریکا طلب یاری کرده بود و البته آمریکا بالاخره جوابش را داد ولی با چند سالی تأخیر.
گفته می شد که ملت ایران غرور و مناعت طبع بزرگی دارد که گویا آن را هم ملاها خوردند و رفتند فیضیه.
پنج شنبه – ۲۱ اسفند ۱۳۹۹ 2021-03-11