Home ویژه ایران لیبرال آرشیو ویژه ایران لیبرال محاکمۀ اصلی در ایران خواهد بود- حسن بهگر

محاکمۀ اصلی در ایران خواهد بود- حسن بهگر

انقلاب 57 در جمع با خشونت کم پیروز شد ولی استقرار نظام جمهوری اسلامی به بهای کشتار مخالفان میسر گردید. فقط سه روزپس از پیروزی انقلاب چهار افسر عالی رتبه ارتش با حکم صادق خلخالی و تأیید خمینی بر پشت بام مدرسه رفاه و با عنوان مفسد فی الارض تیرباران شدند. ضربان خشونت ها و اعدام بتدریج بالا رفت و در سال 60 پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی چهرۀ واقعی حاکمان هویدا شد و کشتاری آغاز شد که درتاریخ معاصر ایران بی سابقه است . طراحان این کشتار برای کاشتن رعب و هراس در جامعه از هیچ خشونتی رویگردان نبودند و آیت الله گیلانی و زندانبانش اسدالله لاجوردی علنا از رادیو و تلویزیون از« تمام کش کردن» «نیم کشته ها» سخن می گفتند . یعنی اگر شخص مجروحی از مخالفان  را دیدند ماموران حکومت به عوض آنکه او را به بیمارستان ببرند و جان او را نجات بدهند باید او را بکشند. چنین سبعیت و وحشیگری علنی و آشکار از جانب  متصدیان حکومتی و متولیان دینی را کسی بیاد نداشت.

چنین شد که دهه ی 60 در ایران به نماد وحشیگری جمهوری اسلامی تبدیل گردید و جا دارد این دهه را دهۀ کشتار مردم ایران از جانب جمهوری اسلامی نامگذاری کنند. مردم از ترس تفتیش ماموران کتاب ها و روزنامه ها را در گودال ها و حتا خیابان ها  رها کردند .یادم می آید یکی از آن  روزها در خیابان پهلوی سابق دو سه کیلومتر بر روی کتاب ها و روزنامه ها راه رفتم .

 رادیو و تلویزیون و روزنامه ها ناقوس مرگ می نواختند و خبراعدام ها را منتشر می کردند تا فضای وحشت و ارعاب را سهمگین تر کنند. بر طبق آمارهای تهیه شده از سال 60 تا 64 نزدیک به 11 هزار نفر در زندان های مختلف تیرباران یا اعدام و یا زیر شکنجه کشته شدند.(1)

درمیان اعدام شدگان حتا کودکان 10 ساله دیده شده است که فقط اعلامیه ای دردست داشته اند و یا روزنامه می فروختند و فلاحیان رئیس وزارت اطلاعات نیزبعدها در ویدئویی آن را تایید کرد.(2)

اعدام زندانیان عقیدتی-سیاسی در تابستان 67 اوج کشتاردهه ی 60 بود که به فرمان خمینی، چند هزار نفر زندانی در ماه‌های مرداد و شهریور67 مخفیانه، اعدام شده و در گورهای بی نام و نشان و دستجمعی دفن شدند. ننگ اسیرکشی بر دامن این نظام ماند.

این فقط فلاحیان نبود که از کشتن زندانیان و حتا کودکان احساس خرسندی و افتخار می کرد ابراهیم رئیسی هم پس ازریاست جمهوری در رابطه با قتل های سال 67 گفت:«افتخارم این است که در کسوت دادستان هرجا که بودم دفاع از امنیت و آسایش کرده‌ام.»

انقلابی که با فداکاری و معنویت و همبستگی شگفت انگیزی خواستار استقلال و آزادی های سیاسی بود با این سبعیت و کشتارها بیگانه بود. از این رو اکنون که پس از گذشت سال های متمادی، اینکه حمید نوری به اتهام مشارکت در قتل و شکنجه زندانیان در سال 67 در سوئد محاکمه می شود موجب خرسندی هر ایرانی آزاده ای است.

دادگاه های سوئد براساس اساسنامۀ رم مسئولیت کیفری برای جنایات بین المللی مورخ 17  ژوئیه 1998 تشکیل شده و در 1 جولای 2002 لازم الاجرا گردیده  و برای رسیدگی به جرایمی از قبیل نسل کشی ، جنایت علیه بشریت صلاحیت رسیدگی دارد.

حمید نوری معروف به حمید عباسی روز 18 آبان 98 با یک پرواز مستقیم از ایران وارد فرودگاه استکهلم شده بود که بلافاصله بازداشت گردید.تا کنون چندین جلسه از این دادگاه که به صورت علنی برگزار شده و شهود توانسته اند شهادت بدهند و شاکیان نیز شکایتهای خود را مطرح ساخته اند.

این تازه آغاز کار است و جمهوری اسلامی باید پاسخگوی جنایت های خود باشد و پرسش های بسیاری مطرح است. منصوره بهکیش از خانواده قربانیان پرسش های بسیاری را مطرح می کند :

چرا زمانی که ملاقات ها را قطع کردند به ما نگفتند که قصد کشتن آن‌ها را دارند و ما و زندانیان سیاسی را از حق دانستن حقیقت محروم کردند؟ چرا تا به حال راجع به چرایی واقعی و چگونگی کشتن آن‌ها به ما نگفته اند؟ چرا پیکرشان را به ما تحویل نداده اند؟ چرا تا به حال به شکل رسمی نگفته اند که آن‌ها را کشته اند و  همچنان قتل عام زندانیان سیاسی و ناپدیدسازی قهری آن‌ها را انکار یا تحریف می کنند؟ چرا اسامی آن‌ها در سامانه فوت شدگان کشور وجود ندارد؟ چرا  در گواهی های فوت گرفته شده توسط برخی از خانواده‌ها هیچ نشانی از کشته شدن عزیزان شان نیست؟ چرا آن‌ها را مخفیانه و در گورهای جمعی دفن کرده اند؟ چرا وصیت نامه‌های آن‌ها را به ما نداده‌اند؟ چرا  ساک های بی نام و نشان آن‌ها را پس از چند ماه به ما دادند؟ چرا تهدید کردند که نباید مراسم بگیرید و اطلاع رسانی کنید؟ چرا خاوران را بارها با بولدوزر زیر و رو کردند و هر سنگ و نشانه ای را تخریب کردند و هم چنان تخریب می کنند؟ چرا درب خاوران را قفل زده‌اند و خانواده‌ها را برای برگزاری مراسم جمعی سرکوب و تهدید می کنند؟ دلم می‌خواست بدانم که عزیزانم در آن زمان در چه شرایطی بودند. در حین گوش دادن و ثبت کردن، فکرم به خاوران و خانه تک تک خانواده‌ها و مراسم های مان رفت، ما مادران و خانواده‌های خاوران سال‌ها در کنار هم به این در و آن در زدیم و هفته به هفته به خاوران رفتیم و گفتیم و نوشتیم و با هم زندگی کردیم و مورد اذیت و آزار و تهدیدهای مداوم ماموران امنیتی و اطلاعاتی حکومت و بازجویان شان قرار گرفتیم، حبس شدیم، تهدید شدیم، بازجویی شدیم، زندانی شدیم، به ما حمله کردند و پلاک ماشین‌ها را کندند و کتک مان زدند و باز مقاومت کردیم و ایستادیم تا بدانیم بر سر عزیزان مان در زندان ها و بر سر استخوان‌های آن ها در گورهای فردی و جمعی و زیر بولدوزرهای خاوران و دیگر گورهای بی نام و نشان چه آورده‌اند و حقیقت ماجرا چیست و با آن‌ها چه کرده اند.(3)

این دادگاه سرآغاز رسیدگی به جنایات رژیمی است که از یک ملت طی ده ها  سال با ترور و اعدام و شکنجه کشتار کرده است و این یک امر ملی است.  همینجا بگویم که محاکمۀ واقعی و اصلی آمران و عاملان این جنایت می باید در خود ایران، طبق قوانین ایران و تحت نظر قضات ایرانی انجام بپذیرد و خواهد پذیرفت. ایران لیبرال خود را به این کار متعهد می داند و در وفای به این عهد کوشا  خواهد بود.

شنبه – ۲۷ شهریور ۱۴۰۰

2021-09-18

 (1)- https://www.bbc.com/persian/iran/2013/09/130912_25_anniversary_political_prisoners_nm

(2)- https://www.youtube.com/watch?v=s6Hi8BilTKw

(3)- https://www.akhbar-rooz.com/125110/1400/06/14/