Home سخن روز آرشیو سخن روز انقلاب سلبریتی ها- رامین کامران

انقلاب سلبریتی ها- رامین کامران

من، بر خلاف تصور رایج، معتقدم که سطح فرهنگ سیاسی ایرانیان به تناسب سال پنجاه و هفت عقب رفته است. آنچه باعث می شود این سیر قهقرایی را نبینیم، تغییر عقاید رایج است که در این دوره حول دمکراسی و حقوق بشر و این قبیل مضامین می گردد. امروز، فاصله گرفتن از افکار ضد لیبرالی که به انقلاب پنجاه و هفت شکل داد، به نظرمان پیشرفت می آید که به نوعی هست. ولی توجه نداریم که آن افکار، نه فقط در ایران که در همه جای دنیا از مد افتاده است و سخنان حقوق بشری که امروز می گوییم مد روز است. مطمئن نیستم که وقتی فقط با جریان روز حرکت کرده ایم، بتوانیم مدعی پیشرفت شویم. پیشرفت، باید در توانایی پردازش و منطبق کردن این افکار با موقعیت فعلی نمودار شود که نشده.

آن چه که من پس رفت می بینم و می خوانم، سطح توجه به سیاست و اصلاً درک سیاسی است. نه به معنای شعار دادن که تازه آن هم بسیار ضعیف است. برای سامان دادن به فکر انقلابی، فکری که قرار است نظام حاضر را از بنیاد برکند و جایگزینی برایش بسازد. به دور و بر خودتان نگاه کنید و اگر شاهد انقلاب اسلامی هم بوده اید یا لاقل چیزی هم از آن شنیده اید، مقایسه ای بکنید.

یکی از مناظر ثابت آن انقلاب که در حقیقت وجه اشتراکی بین تمامی انقلاب هاست، تصویر گروه های کوچک و بزرگ مردم و بخصوص جوان هاست که در گوشه و کنار و بخصوص در مراکز تحصیلی و فرهنگی به بحث و گفتگوی سیاسی مشغولند. چه انقلاب کبیر فرانسه، چه اکتبر، چه شلوغی های مه شصت و هشت چه… همه جا همین بوده. شما کوچک ترین اثری از این بحث و جدل ها دیده اید؟ هر چه هست یا تظاهرات است و یا جنگ و گریز. فکری در کار نیست و این نبود فکر را در شعار ها هم که بسیار ساده و در عین حال کم محتواست می بینید.

نکتۀ  دیگر مراجعی هستند که قرار است به حرکت مردم جهت بدهند و اگر هم نه راهنمایی، در جهتی خاص تشویقش نمایند. چهل سال پیش روشنفکران در این مقام قرار گرفته بودند. حاصل کارشان البته درخشان نبود، ولی آنها بهترین هایی بودند که ایران آن زمان در چنته داشت. اگر حاصل کارشان فاجعه بار بود به دلیل این بود که در جهت ضد لیبرال و ضد دمکرات می اندیشیدند و سخن می گفتند و رهنمود می دادند. امروز نگاه کنید تا ببینید که سلبریتی ها جای گروه قبلی را گرفته اند. نمی گویم که اندیشۀ  جدیدی عرضه می کنند، چون نمی کنند و اصلاً ندارند که عرضه بکنند. این ها کسانی هستند که به طرز منظم و حساب شده تحت فشار قرار گرفته اند تا با رژیم موجود ابراز مخالفت بکنند و به قول گروه فشاری که عملاً می کوشد تا اختیار کار را به دست بگیرد و همه می دانند که سرش کجا بند است، «به مردم بپیوندند». روشنفکران چهل سال پیش اقلاً حرف خودشان را می زدند، حال هر قدر نامعقول، این یکی ها زیر فشار مجبور به گفتن آن چیزی می شوند که از جای دیگری به آنها تلقین می گردد، حتی اگر مقبول بنماید.

درست است که مقام و موقع روشنفکران ایرانی از انقلاب اسلامی به این سو بسیار عقب رفته، ولی این هایی که می کوشند تا سلبریتی ها را مرجع و شاخص بکنند، به طور حساب شده این کار را می کنند. جمع و جور کردن روشنفکر جماعت و گرفتنشان به کار، امر آسانی نیست. همه مدعی فکرند و حرفی از خود دارند و راحت نمی شود مهارشان کرد. در صورتی که سلبریتی ها آدمهایی عامی هستند که معمولاً حتی تحصیلات درست و حسابی هم ندارند. زیر فشار گذاشتن اینها و به قول جوان ها «تیلیت کردن مخشان» کار به نسبت ساده ایست که اگر پول و پشتکار و سازماندهی باشد، سریع هم می تواند انجام بگیرد، نگاه کنید و ببینید این اواخر بسیاریشان به چه سرعتی موضع عوض کرده اند.

علاوه بر اینها دو امر دیگر هم این تغییر موضع موجی را تسهیل می کند. اولی تمایل به واکنش گله وار است. وقتی یک حرکتی شروع شد، بسیاری برای اینکه از معرکه عقب نمانند به حرکت می افتند. درست و غلط کار چندان مهم نیست و به آن توجه چندانی هم نمی شود، نفس همراهی با بقیه، اگر هم ضمانت درستی کار به شمار نیاید، تا حدی بیمۀ  معافیت از جوابگویی هست. وقتی با همه اشتباه کنید، خیلی به شما سخت گرفته نخواهد شد. این حالت را هم در بین روشنفکران می توان دید و هم سلبریتی ها.

ولی عامل دومی هم هست که در بین گروه دوم بیشتر دیده می شود و آن حاجت محبوبیت و تأیید مردمی است. اینها به توجه مردم زنده اند و اگر روشنفکری می تواند یک گوشه بنشیند و قلمش را بزند، این ها هر لحظه محتاج تأییدند و دائم در پی کسب آن. اگر ببینند که محبوبیتشان ممکن است به خطر بیافتد در راه حفظ آن حاضر به تقریباً هر کاری هستند. کسانی که می خواهند از این گروه سؤ استفاده کنند، به این نقطۀ  ضعف به خوبی آگاهند و با دقت هدفش گرفته اند. این طوری است که کارزار های فحاشی مؤثر می افتد.

اهمیت پیدا کردن سلبریتی ها که در انقلاب قبلی نمونه اش را نداشتیم، تصادفی نیست. کاریست هدفمند که به پیگیری دنبال شده است. این فقط یک بخش از برنامۀ  تخلیۀ  عقلانیت از حرکت اعتراضی است ولی تا این جا باید به ثمربخشی اش اذعان نمود، و البته به جمع کردن بساطش همت کرد.

۲۰ نوامبر ۲۰۲۲، ۲۹ آبان ۱۴۰۱

این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است

rkamrane@yahoo.com