Home آرشیو حسن بهگر هلیم که را هم می زنید؟- حسن بهگر

هلیم که را هم می زنید؟- حسن بهگر

هنوز جنبش ایران بی سر است و یک الترناتیو لایق و مورد قبول مردم که تبلور خواست های ملی باشد و تمامیت ارضی و استقلال ایران را تضمین کند و به آزادی و دموکراسی مقید باشد و جدایی دین از سیاست را پیش ببرد تشکیل نشده است و نیازمند زمان است .

به همین سبب از ما بهتران در صدد هستند از نارضایی مردم سوء استفاده کرده، زایمان انقلابی را که در راه است جلو بیاندازند و طفل حرامزاده ای را بعنوان فرزند انقلاب تحمیل کنند. انقلاب در راه است و هرچه جنبش دوام کند با رهایی از سانسور نظام و پس زدن اصلاح طلبان که خواستار ادامۀ  همین رژیم هستند به خواست ها روشن تر و اصولی تری دست خواهد یافت و مردم با رهایی از چتر سانسور تلویزیون ها و سایت های زیر پوشش بیگانگان دوست و دشمن را بهتر خواهند شناخت.

نخست باید این جنبش را بشناسیم .

جنبش اعتراضی که با قتل مهسا امینی علیه حجاب اجباری آغاز شده یک جنبش اجتماعی مدرن است که با وسایل مدرن امروزی مانند اینترنت و فیس بوک و توئیتر و… آشنا و مجهز شده است و خواستار تغییر شیوۀ  زندگی در ایران است. این جنبش مخالف سانسور است . پس بدین ترتیب برایش آزادی بیان در درجۀ  نخست اهمیت قرار دارد  و می توان تصور کرد که در همین مرحله هم تا چه حد با طرز تفکر ملایان زاویه دارد و اصلا به مذاق مرتجعین قرون وسطایی خوش نمی آید. جنبش از نظرات  مادیگرایانه نیز تهی نیست زیرا از طریق همین وسایل است که طالب زندگی بهتر و مدرن امروزی است . این دیدگاه را در مطالبی که راجع مقایسه با کشورهای دیگر منتشر می شود  آشکارا می توان دید.

بی جهت نیست که مقامات امنیتی رژیم نمی توانند این جنبش و این جوانان کم سن و سال  را بشناسند. بدیهی است که سخن و فکر جوانان ما برای منبری ها و پا منبری ها آشنا و حتی قابل درک نیست. آنها ضمن اینکه برای هدفی اجتماعی به میدان آمده اند این حرکات را شبیه  یک بازی دشوار اینترنتی می بینند که در پایان آن به هدفشان خواهند رسید .

آنها رژیم را خوب می شناسند ؛ می دانند که از آغاز آشنایی با اینترنت، این نظام خواستار سانسور و عدم دسترسی مردم به گردش آزاد اطلاعات بوده است و مردم  نیز در جهت خلاف این سیاست مبارزه کرده اند.

در روزهای اخیر، حکومت باطرح صیانت در صدد برآمده  است که همین روزنه را نیز ببندد. این برای جوانان ایرانی که به شهادت آزمون های گوناگون از زبده ترین کاربران اینترنتی در جهان شمرده می شوند، قابل تحمل نبوده و نیست.

ملایان قادر به فهم اینکه  اینترنت چه اهمیتی دارد نیستند و نمی دانند که تبدیل به یک کانون بزرگی در زندگی روزمره شده است که مانند برق و آب اگر یک روز نباشد بسیاری از کارهای حیاتی فلج می شود. نه تنها بدین امر مهم واقف نیستند، مغزهای فرسوده آنان قادر به درک این نیست که پی آمد تغییر وسایل اجتماعی  نحوۀ  زندگی اجتماعی نیز تغییر پیدا میکند.

تا آنجا که به چشم می خورد جنبش سازماندهی مدرنی دارد و می توان گمان کرد حتما رهبران کوچک  منطقه ای دارد و اما فاقد رهبری استراتژیک است . مدیای غرب کوشش می کند این رهبری را به دست گیرد و جنبش را به آنارشی رهنمون شود. شک نیست رهبران کوچکی هستند که با هماهنگی هم شروع بازی را به هم اطلاع می دهند اما این فقط آغاز بازی است، تا کی ادامه یابد مشخص نیست. معلوم نیست با رسیدن به چه هدفی این بازی متوقف می شود و چه تاکتیک های باید در این بازی زده شود و همیشه احتمال هست که به سوی هرج و مرج و آنارشی میل کند. در آشوب و هرج و مرج هر اتفاقی ممکن است بیفتد و همۀ  شواهد حاکی از کشانده شدن به همین بیراهه است.

چنان که می بینیم  در نشست امنیتی بین المللی هالیفاکس، از ما بهتران دو نفر به نام های حامد اسماعیلیون و مسیح علی نژاد و یکی دو خرده پا را به عنوان رهبران جنبش ایران معرفی کرده اند. اسماعیلیون در انفجار هواپیمای اوکراین سردمدار اعتراض به جمهوری اسلامی شد و مسیح علی نژاد در اعتراض به حجاب . باد کردن اینها توسط مدیای غرب و جازدن آنها به عنوان رهبران جنبشی که در ایران در جریان است خیانت به خون های ریخته شده و جان فشانی هایی است که در کلیۀ  نقاط ایران ادامه دارد. اسماعیلیون درخواست پرواز ممنوع بر فراز ایران دارد چرا که خانواده او در حادثۀ  هواپیمای اوکراینی کشته شده اند(1)

خانم علی‌نژاد از کشورهای غربی می خواهد تا در مقابل جمهوری اسلامی متحد شوند و روابط خود را با تهران تقلیل دهند. (2)

فعالیت هر دو نفر از حوزه ای که فعالیت کرده اند و تا حدی نتیجه و ثمر داده خارج شده و معلوم نیست چرا  خواست های سیاسی که با منافع ایران سازگار نیست و بیشتر خواست اسراییل و آمریکاست مطرح می کنند. در خواست هایی از قبیل پرواز ممنوع یا تحریم بیشتر برای ایران که کاملاً به ضرر مردم و موجب ضعیف شدن هرچه بیشتر توان آنها و جامعه است.

خانم مسیح علی نژاد کوشش دارد که ترس مردم را از سوریه ای شدن ایران را خنثی کند ولی خودش بلندگوی پمپئو و بلینکن است که این بلاها را بر سر کشورهای خاورمیانه آورده اند. گذشته از اینکه علینژاد این کار را به عنوان یک کار بشردوستانه انجام نمی دهد بلکه طبق قراردادی که با  نهاد‌های سیاسی آمریکا، دارد دستمزدهای کلان می گیرد. البته که این نهادها این پول ها را مجانی به کسی نمی دهند و باید در مقابل آن خدماتی ارائه شود. این طرح چیست؟

طرحی که در دست اجراست پیچیده نیست و آشکار است؛ وقتی این دو نفر را به مقام رهبران جنبش سیاسی ایران ارتقأ دادند آمریکا و اسراییل با بستن راه های دیپلماتیک از قبیل سفارتخانه ها و ممنوع کردن پرواز بر فراز ایران، جنگ را به عنوان خواست عمومی مردم عنوان می کنند و مدعی می گردند که خود مردم خواستار حمله خارجی و جنگ هستند! این طوری از مردم ایران مجوز حمله خواهند گرفت.

چه کسی به اسماعیلیون و علی نژاد وکالت داده است که از کشورهای خارجی درخواست  پرواز ممنوع و تعطیلی سفارت ها را بکند؟ بیهوده نیست که مدیای غرب و اسراییل  تبلیغ این اشخاص را می کنند. این حمایت از جنبش ایران نیست همچنان که علیه جمهوری اسلامی هم  نیست این سرمایه گذاری برای ویران کردن ایران است .

متأسفانه مردم درست به ابعاد خیانتی که در حال انجام است واقف نیستند و واکنشی را که باید در مقابل وطنفروشان نشان نمی دهند. هر کس به فکر ایران است باید با تمام توان به همه بگوید که اینها نمایندگان مردم کشور ما نیستند. کوتاهی در این کار یعنی خیانتت به ایران.

دوشنبه – ۳۰ آبان ۱۴۰۱

2022-11-20

1-

پاسخ حامد اسماعیلیون به منتقدان طومار منع پروازهای اروپایی در آسمان ایران

2

 نشست امنیتی بین‌المللی هالیفاکس با شرکت حامد اسماعیلیون و مسیح علی‌نژاد