Home آرشیو حسن بهگر مشکلاتمان را بشناسیم- حسن بهگر

مشکلاتمان را بشناسیم- حسن بهگر

اولین کاری که اپوزیسیون برای گرفتن قدرت می کنداین است که نقاط ضعف حکومت را پیدا کند و آن را به نفد بکشد و افشا کند تا بدین ترتیب اعتماد مردم را از حکمرانی حکومت سلب نماید.

در زمان شاه حکومت شاه از پشتیبانی دولت های غربی برخوردار بود و اپوزیسیون تحت سانسور شدید برای دستیابی به اسناد و مدارک و اخبار بود و به سختی می توانست از طریق نشریات معدودی که داشت  دست به افشاگری بزند . به همین سبب افشاگری های  این جریان اغلب نادرست یا اغراق آمیز بود و سانسور شدید رژیم موجب شده بود که مردم هر حرفی را بپذیرند.

پس از روی کار آمدن ج ا غرب خواستار روابطی حسنه با جمهوری اسلامی بود زیرا باور داشت که خمینی در مقابل چریان قوی چپ خواهد ایستاد و به دامن شوروی نخواهد غلطید ولی به تدریج اوضاع عوض شد. اشغال سفارت آمریکا و گروگان گیری دیپلمات ها و ادامه سیاست ضد آمریکایی که توسط آن توانست چپ را قلع و قمع کند به دهان رژیم مزه کرد و به این سیاست احمقانه ادامه داد، حمله عراق به ایران تا فروپاشی شوروی و غیره  موجب شد غرب سیاستی خاص پیشه کند و ملاحظات جدیدی را منظور کند. برای نمونه در جنگ با عراق سیاست غرب مهار دوگانه بود که هیچ یک از دو طرف پیروز نشوند  و اسلحه به هر طریق به هر دو طرف برسد تا یکدیگررا بکشند و حتا اسراییل در این امر پیشقدم شد و رفسنجانی و یارانش 8 سال این جنگ را طول دادند.

برای ملایان و غرب مهم نبود که سر مردم چه بلایی می آید قربانی مردمان ایران و عراق بودند. غرب تنها امید داشت  تا به نحوی ملایان مغرور تازه به قدرت رسیده را رام کنند و با کیک و انجیل به  دیدارشان می رفتند و کشتار چند هزار زندانی سیاسی درسال 67 را نادیده  می گرفتند و  حتی ترورهای  چهره های سرشناس سیاسی و فرهنگی را با سکوت نظاره گر بودند و در برابر اعتراضات مدعی می شد گفتگوی انتقادی را پیش می برند. این گفتگو نبود بلکه معاملات تجاری گسترده ای بود که نمی خواستند به خطر بیفتد.

تغییر سیاست غرب و افشاگری رسانه های غربی

به تدریج  حکومت دینی پشتیبانی مردمی خودش را از دست داد و حال بهترین فرصت برای سرنگونی اش بود و چنین  شد که دولت های غربی جای اپوزیسیون را گرفتند و با رسانه های همگانی خود به افشاگری ج ا پرداختند و چهره هایی را بعنوان اپوزیسیون عمده کردند. رسانه های غربی نقش افشاگر بخود گرفتند و چهره هایی را معرفی کردند که در خدمت اهداف آنها بودند.

آیا این افشاگری ها با آنچه خواست اپوزیسیون مستقل ملی است همخوانی دارد ؟

به هیچوجه! ما شاهد هستیم که افشاگری های کشورهای غربی در مواردی است که متناقض با اهداف توسعه طلبانه و منافع آنهاست.

مورد دیگر استفاده از برخی گروه ها مانند مجاهدین بعنوان  مترسک است تا از جمهوری اسلامی امتیاز بگیرند. گروه های تجزیه طلب نیز  از این دسته بشمار می آیند.

ایا هدف اپوزیسیون مستقل دموکرات با اپوزیسیون بیگانه محور یکیست؟

در این که هر دو براندازند شکی نیست ولی اپوزیسیون بیگانه محور مطیع اوامر بیگانه است و فقط ویرانی می خواهد ولی گروه مستقل برای پس از براندازی برنامه سازنده دارد .

گروه های وابسته درجه اول چشم به کمک بیگانه دوخته و گوش به فرمان اوست طالب تجزیه ایران است و ایمنی و سعادت و رفاه مردم هدف آن نیست.

زمان افشاگری گذشته است!

مشکل عمده  اکنون در نفس افشاگری نیست . ج ا به حد کافی افشا شده  و از آن سلب اعتماد شده است. خود مسئولان رژیم روز و شب همدیگر را افشا می کنند و محلی برای دیگران نگذاشته اند.

منتها باید دید 1- این افشاگری ها در کدام جهت است ؟ 2- راه براندازی رژیم چگونه است ؟

افشاگری دولتمردان نیمی از حقیقت را در بردارد و هرکس بخشی از آن را می گوید و بیشتر به گفتار درمانی شبیه است .

افشاگری نیروهای مشترک غرب و اسراییل در جهت براندازی رژیم همراه با تحریم است  تا مردم را به  استیصال و محرومیت بکشند و با هیجان به خیابان بیاورند تا بعنوان گوشت دم توپ استفاده کنند تا شاید رژیم را بیاندازند و آلترناتیو مورد نظرشان را به جایش بنشانند.

در شرایط فعلی مردم در هیچ یک از امور کشور دخالتی ندارند و دولت در خدمت ملایان و فامیل های وابسته است . اغتشاش در همه امور کشور حکمفرماست و فقط قوای سرکوب و سازمان های امنیتی کارآیی دارند.

اموال کشور رسماً غارت می شود و سرکوب مردم ضامن ادامه آن است . حکومت با ایدئولوژی اسلامی آبروباخته است و توجیهی جز تثبیت و استمرار حکومت جبار ولایت فقیه ندارد.

جنبش های اجتماعی پی در پی در سال های اخیر حاکمیت دینی را زیر سوال برده است و اکنون جدایی دین از سیاست شعار بسیاری از نیروهای اپوزیسیون شده است .

بدیهی است بیگانگان همانطور که با انتخاب خمینی و تبلیغ برای او توانستند انقلاب 57 را به بیراه بکشند می توانند انقلابی را نیز که در راه است به سود خود مصادره کنند.

شناخت شرایط فعلی و انتخاب تاکتیک ها و راه های مناسب برای یک جبهه واحد چیست ؟

درک این واقعیت که در شرایط حاضر حفظ تمامیت ارضی و استقلال کشور از درجهُ نخست اهمیت قرار دارد. ج ا بر خلاف ادعای خود فقط برای حفظ دزدی های و چپاول خود ملت ایران را سپر قرار داده است و خود با تبعیضات دینی و نفی هویت ملی ایرانیان کشور را بیش از پیش به سوی خطر تجزیه رانده است و هرچه از عمر این حکومت فاسد و زور گو بگذرد خطر فرار بیشتر مردم  از ایران و تجزیه ایران افزون تر می شود.

درچنین شرایطی شناخت اپوزیسیون های وابسته به بیگانه که هوادار تجزیه ایران هستند حیاتی است. غفلت در این مورد عواقب بسیار خطرناک و وخیمی خواهد داشت. فریب شاهزاده رضا پهلوی را که مدعی یکپارچگی کشور است نباید خورد. او با همکاری با شورای گذار و مشارکت با مهتدی نیت نهایی خود را برای تکه پاره کردن کشور نشان داد. ایران برای او کالای پر سودی است و مفهومی دیگر ندارد . او نه درد وطن دارد و نه یک هویت پایدار سیاسی .

اصلاح طلبان نیز دغدغهُ ملت و کشور ندارند و خواستار استمرار همین حکومت با کمی تعدیل هستند.

ملایان مردم و ایران را سپر بلای دزدی ها و چپاول خود کرده اند . مردم اگر می خواهند اعتراض کنند از ترس از هم پاشیدن مملکت و خطر خارجی واهمه دارند. این وضعیت به عوض آنکه ملایان را سر عقل بیاورد به فکر چپاول و دزدی تا آخرین دقیقه انداخته.

شرایط عینی : حاکی از بالا رفتن سطح اگاهی  اکثریت مردم است و ایدئولوژی اسلامی کاربرد سابق خود را به مقدار زیادی از دست داده است. اختلاف در میان حکومتگران افزایش یافته است . مردم در نهایت فقر و استیصال بسر می برند و امیدی به آینده ندارند.

شرایط ذهنی : گروه های مختلف جمهوریخواهی در کنکاش و تکاپو برای نوشتن منشور و همبستگی هستند. می دانند که ما از مرحله افشاگری گذر کرده ایم و اکنون بیشترین افشاگران از درون رژیم سر برون آورده اند و همدیگر را متهم می کنند.

چاره چیست؟

هنوز مشکل اساسی تا پیدا شدن یک حزب توانا یا یک جبهه همه گیر مستقل ملی که دارای نفوذ کافی و توانایی رهبری را داشته باشد باقی است. همین عامل موجب شکست جنبش های اخیر شده است که با وجود دادن قربانیان ، مجروحان و زندانیان  فراوان هنوز به این مساله دلبستگی کافی ندارند و تا چندی پیش حتا مساله رهبری را نفی می کردند که همه رهبرند و خزعبلاتی این چنین سر می دادند.

ساختن یک جبهه یا جریانی که پایه های محکمی  از نظر رهبری و اعتماد عمومی باشد در شرایطی که هم جمهوری اسلامی و هم قدرت های بزرگ خواستار اخلال در آن هستند کار آسانی نیست . طرح غرب با از هم پاشاندن حکومت با تحریم و تحریک ها مردم گرسنه را گوشت دم توپ کند تا براثر کشتار زیاد و هجوم مردم رژیم سقوط کند و بدون رهبری با هرج و مرج جنگ داخلی راه بیندازند و راه را برای مداخله نیروهای بیگانه و تجزیه طلب آماده سازند.

مردمی که برای اعتراض و گرفتن حق خود یا برای کسب آزادی با خشم به میدان می روند ازاین که چگونه امتیاز بگیرند غافلند . چنان که در جنبش علیه حجاب اجباری اخیر ناگهان مبارزه را از مرحله حجاب به سرنگونی رژیم ارتقأ دادند و رژیم در همین مورد حجاب هم رسماً عقب نشینی نکرده است . این مسایل هنگام بحران های اعتراضی اهمیت بسیاری دارد و اگر موفقیت پیدا کنند برای کسب امتیاز قدم های دیگری بر می دارند.

ناهمگون بودن اپوزیسیون

همه می دانند اپوزیسیون در شرایط همگون نیست و هر جمعی تشکیل شده پس از مدتی از هم پاشیده است و زخم بی اعتمادی بین مردم را عمیق تر کرده است.

اپوزیسیون امروز از تجربه یک انقلاب بیرون آمده و و تنوع  نظری و چندگونگی در آن طبیعی است ولی گاهی تنوع نظری همراه با ابتکارات شخصی  یا خواست ها یا جاه طلبی ها مانع از به هم پیوستن و تداوم تشکیلات شده است. این بیماری در میان بخش روشنفکران و پیشتازان و نخبگان جامعه است . مردم کم وبیش آگاه تر شده اند ولی کمتر فرصت مطالعه دارند و بیشتر شنونده و بیننده رادیو و تلویزیون های خارج کشورند که خواست های بیگانگان را منعکس می کند.

با نهایت تأسف جبهه ملی که می توانست ستون اتحاد اپوزیسیون ملی ها باشد به  علل بسیاری که خارج از حوصله این مقال است نتوانسته این جایگاه را بدست آورد و باید این ضعف را در گذشته آن و به ویژه دوران پس از کودتای 28 مرداد جستجو کرد. ملیون تا کنون با نظر انتقادی به بررسی خود ننشسته اند و برای نمونه هنوز قادر نیستند بین سیاست سنجابی و بختیار در موقع حساس انقلاب 57 یکی را انتخاب کنند.

اکنون چپ های هشیار که خطر امپریالیسم آمریکا و نقشه بزرگ خاورمیانه را در نظر دارند و در داخل با یک حکومت فاشیستی مواجه اند خواستار جبهه واحد ضد دیکتاتوری هستند و در این اتحاد جا دارند. در این جنبش زنان به منزله پیشتازان علیه ستم جنسیتی حضوری فعال دارند و ضامن پیروزی تحولات آینده هستند.

نقطه امید بخش در شرایط کنونی احساس وطندوستی است که بشدت رشد کرده است و در مقابل عوامل بیگانه که خواستار تجزیه یا بمیاران ایران شده اند ایستادگی کرده و محکم پاسخ این خائنان را داده است . در این سال های دیده ایم که هر سازمان و گروهی که تشکیل شده اگر نتوانسته در مورد تمامیت ارضی بصورت قاطع تصمیمی بگیرد سرش به سنگ خورده و متلاشی شده است .

این وحدت ملی است که امکان وحدت بخشیدن به نیروهای ملی را فراهم میاورد و این کار دیر یا زود عملی خواهد شد و پاسخ ملایان اشغالگر ضد وطن و بیگانگان و عوامل آنها را خواهد داد .

بدیهی است این همبستگی خود بخود بوجود نمی آید باید اراده ی محکمی برای اجرای عادلانه تبعیضات نشان داده شود. باید از سنت های دست و پاگیر عبورکرد. برای نمونه یک دولت مستقل ملی باید باید عزم راسخ خود را برتوسعه اقتصادی و اجتماعی در مناطق محروم متمرکز نماید و بدینوسیله تحرک بیگانگان را از استفاده تحریکات قومی برای برهم زدن نظم کشور خنثا کند.

اتحاد با تجزیه طلبان ممکن نیست حتی اگر برخی از آنها می گویند که در این مقطع  می خواهند همراهی کنند. ولی می دانیم که اساسنامه و مرامنامه آنها تغییر نکرده است و این همراهی تاکتیکی است و کماکان پیشمرگان مسلح خود را دارند، با افکاری و مرامی که ظاهراً مارکسیستی است ولی  کماکان به شدت قوم گرایانه و عقب مانده  است. به علاوه وابستگی شان به اسراییل و کمک های آمریکا برای  همبستگی ایرانیان و آیندهُ کشور خطرناک است.

شناخت عینی مشکلات مقدم بر حل آنهاست و تا درست به واقعیت نگاه نکنیم نخواهیم توانست قدم مؤثری در حلشان برداریم. وسیلهُ اصلی چنین کاری برخورداری از رسانه های سالم است و آنچه که ما را معطل کرده، نبود اینهاست. نباید رسانه هایی را که خط سیاسیشان را می شناسیم، دستکم بگیریم. حضور اینها فقط مانع کار نیست، نیرویی است که با قدرت کامل در جهت خلاف منافع ملی ما حرکت می کند. دشمنی اینها با ملت ایران دست کمی از دشمنی اسلامگرایان ندارد. تا وقتی نتوانیم صاحب رسانه ای ملی بشویم، در معرض ضربات اینها قرار خواهیم داشت. قدم اول برای پیروزی را باید این جا برداشت.

جمعه – ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲

Friday – 2023 28 April