چه کسی خیالپردازی می کند؟ حسن بهگر
طی تظاهرات اخیر بسیاری خطر سوریه ای شدن ایران را خیالبافی نامیدند، گویی در عالم دیگری زندگی می کنند. اصلاً چنین نیست. آنان فراموش کردند که در آخرین روزهایی که هواپیماهای روسی مناطق داعش را بمباران می کرد، روس ها با اصرار آمریکا، ناچار به باز کردن راهی برای فرار داعش شدند که در پی آن لاوروف وزیر امورخارجه روسیه به صراحت گفت گویی آمریکا خواستار نابودی کامل داعش نیست! پرسش اینست ، آنها کجا رفتند؟ خبرهای جسته و گریخته حاکی از گسیل داعش از لیبی و سوریه به سوی آسیای مرکزی از جمله به مرزهای ایران است.
دشمنان منطقه ای ایران
چرا میگویم ایران و نه جمهوری اسلامی. به این دلیل که اینهایی که خواهیم دید، با برتری قدرت ایران است که در منطقه مشکل دارند و نه با نظام جمهوری اسلامی. عربستان سعودی چه مشکلی با بریدن دست و سر من و شما به نام اسلام دارد؟ بقیه هم همینطور. ایرانی ها با حکومتشان مشکل دارند، بیگانگان با قدرت ایران. نباید این دو را با هم یکی گرفت و این اندازه بی مسئولیت با رسانه هایی همصدا شد که فقط تبلیغات ضد ایران را تکرار می کنند و در حقیقت برای جان ایرانی هم پشیزی ارزش قائل نیستند. اینها مقدمه ی کشتار میلیونی است، از همان نوع که در عراق و سوریه دیدیم.
فراموش نباید کرد آمریکا میلیاردها و میلیاردها خرج داعش و دیگر گروه های آدمخوار کرده و با متحد خود اسراییل و پادویش عربستان سعودی به نقش آفرینی این گروه ها در سایر نقاط منطقه دل بسته است. فراموش نکنیم اسراییل زخمی های داعش را در بیمارستان های خود مداوا می کرد و ضمن مسلح کردنشان به آموزش نظامی آنها در خاک اردن می پرداخت. اسراییل اکنون هم در غیاب داعش به حمله های هوایی علیه سوریه اقدام می کند، یعنی که دست از خواست های خود برنداشته است. برای ایران هم که روز و شب خط و نشان می کشد.
باید در نظر داشت کشورهای قدرتمند و نفت خیز عراق و لیبی و سوریه که دربرابر اسراییل جبهه امتناع را تشکیل می دادند یا از بین رفته اند و یا بسیار ضعیف شده اند و اکنون آمریکا و اسراییل برای اجرای نقشه خود در خاورمیانه با قدرت ایران و ترکیه مواجه هستند و باید به نحوی هر دو این کشور را تجزیه کنند. بویژه آن که نفوذ ایران در عراق، یکی از کشورهای نفت خیز جهان، نه تنها برای آمریکا و اسراییل که برای ترکیه نیز غیر قابل تحمل است.
آخر از همه اینکه ایران در میان همسایگان خود دوستی ندارد و از جانب عربستان سعودی و شیخ نشین ها حتا پاکستان تهدید می شود.
خلاصه اینکه بر خلاف خوشخیالی برخی، نباید تحرکات در مرز ایران را از نظر دور داشت. چگونه است که یکباره گلبدین حکمتیار پس از 15 سال زندگی مخفی و جنگیدن با همه ی حکومت هایی که در افغانستان سرکار آمدند ناگهان در 22 سپتامبر 2016 با اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان پیمان صلح می بندد و تحریم های علیه وی لغو می شود و مصونیت قضایی پیدا می کند؟
توضیح اینکه گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی یک روحانی افغانی یا به اصطلاح عالم دینی به شمار می آید که به سبب کشتار 50 هزار از هموطنان خود لقب قصاب کابل گرفته است. وی از پشتیبانی پاکستان و سازمان سیا برخوردار است و پس از سرنگونی حکومت نجیب الله مدتی نخست وزیر افغانستان بود. در چنین اوضاع و احوالی است که حکمتیار علیه هزاره ها که شیعه هستند سخن می گوید که آنها درهیچ جا نمی توانند پناه بگیرند و ایمن باشند و جنگ شیعه و سنی را دامن می زند و به ایران می تازد که «ایران بازی داعش را از عراق و سوریه به افغانستان آورد!». یعنی درست دروغ های نماینده آمریکا در سازمان ملل و نوکران این کشور را تکرار می کند.
این سخن حکمتیار بی معنی است چون همه می دانند خارج از هر حب و بغضی، جمهوری اسلامی که با همه توان و با صرف هزینه های سنگین جانی و مالی در عراق و سوریه علیه داعش جنگیده است، خواستار کشاندن داعش به ایران نیست. شکست داعش در اصل کار جمهوری اسلامی است.همه ی جهان این را میدانند، آنوقت عده ای ایرانی، همراه با تبلیغات تکرار می کنند که جنگ داخلی سوریه کار جمهوری اسلامی است! نباید این طور با حقیقت بازی کرد و مثل رسانه هایی که در خدمت نو محافظه کاران هستند، دروغ گفت و اختراع داعش را به جمهوری اسلامی نسبت داد. وقتی بدانیم که امرالله صالح رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان، در یکی از نوشته های فیس بوکی اش حکمتیار را متهم به ارتباط با داعش کرده و تلاش او را برای رهایی زندانیان گروه داعش فاش نموده است می توان پی برد که گلبدین حکمتیارخود با داعش زیر یک لحاف رفته است و این سخنان یک نوع فرافکنی است. «امرالله صالح» وزیر سابق دولت افغانستان در امور اصلاحات امنیتی اعلام کرد که بنا بر مدارک موثق دستکم ۲۰ تن از نزدیکان «گلبدین حکمتیار» رهبر حزب اسلامی این کشور به دلیل همکاری با داعش بازداشت شده اند.
ممکن است در اینجا این توهم پیش آید که اگر ایران از مواضع خود در سوریه و عراق و لبنان عقب نشینی کند مشکلات حل خواهد شد و آمریکا و اسراییل دست از سر ایران برخواهند داشت. تبلیغاتش را از همه جا می شنویم. ضمن قبول سیاست های غلط و پر از اشتباه و تحریک آمیز جمهوری اسلامی، متأسفانه واقعیت سیاست آمریکا چیز دیگری می گوید. نمونه ی حاضر آن برجام است. جمهوری اسلامی در تفاهمنامه برجام سر تسلیم فرود آورد و میلیاردها ثروت کشور را بتون ریخت تا تحریم ها برداشته شود، ولی آمریکا نه فقط به تعهد خود عمل نکرد، بلکه تحریم های جدیدی نیز وضع نمود و به تهدید های خود هم ادامه داد. همه اش می گوییم که بحران اقتصادی ایران زاییده ی بی تدبیری و فساد جمهوری اسلامی است که هست. ولی چرا از تحریم هایی که به ناحق در ایران اعمال شده یک کلمه هم نمی گوییم؟
همین تحریم هایی که تا پریروز می گفتند هوشمند است و فقط حکومت را گاز می گیرد.
موقعیت ایران بسیار حساس و خطیر است و ایران متعلق به جمهوری اسلامی نیست و باید هشیار بود. دنیای سیاست هرگونه خیالپردازی را به بی رحمانه ترین شکلی پاسخ می دهد. در سیاست داخلی دنبال خمینی رفتن آن نتیجه ای را داشت که دیدیم. در سیاست خارجی هم تبلیغات آمریکا را از لج جمهوری اسلامی تکرار کردن، نتیجه ی بهتری نخواهد داد. اینجا دیگر پای موجودیت کشور در میان است و هر جا این طور باشد ایرانیان غمخواری غیر از خودشان ندارند.
2018 Jan 11th Thu – پنج شنبه، 21 دي 1396